Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
472 - Telegram Web
Telegram Web
Forwarded from Javadafranotebook
وقتی که رسید، آه وقتی که رسید
شب بودم با هلال ماه شب عید
او با روی سفید و ابروی سیاه
من با روی سیاه و ابروی سفید

جواد افرا

https://www.tgoop.com/joinchat-CFReXkCdL-5y_lJdnjWe0Q
استخونام میرسن از جنگ
نفست حبس میشه تو سینه
آخرین بار‌ه که منو میبینی
پُری اما هنوز از کینه

چشاتو بر میداری از تابوت
تو خیالت باهام درگیری
واسه من جنگ تموم شده، ولی تو
هنوزم داری جبهه میگیری

دشمنا باوفاترن از تو
گرچه من رو فرستادن ته گور
گرچه خوردیم گوشت هم دیگه‌رو
استخون همو نریختیم دور

حتی حس تفنگی‌ رو نداری
که تو جبهه باهات گلاویزه
لا‌اقل وقتی آدمو می‌کشه
چندتا پوکه اشک میریزه

من که آدم کُشی بلد نبودم
به کی باید اینارو حالی کنم
جز خیالت رو کی دلم میومد
که خشاب چشامو خالی کنم؟

واسه اینکه به آرزوت برسی
دشمنارو طواف میکردم
جاده‌هایی رو که پُرِ مین بود
مث موهات صاف میکردم

روی من پا گذاشتی و توو خودم
تو رو دارم هنوز حل میکنم
من به حرفی که میزنم، مث مین
زیر خاکم برم عمل میکنم

من که رفتم، ولی تو‌و کوچه‌ای که
شده به اسم من بسوز و بساز
تا بدونن کدومه خونهٔ من
تو پلاکم رو گردنت بنداز

چشاتو دوختی به تابوتم
از غم درد و غصه لبریزی
آسمون صافه و زمین خیسه
انگاری داری اشک میریزی

مرتضا رستمی
اتاق، پنجره، ایوان، حیاط، ما دونفر
تمام خانه پر از خاطره است با دونفر

من و تو از دل یک ابر چکه می کردیم
که باد فاصله انداخت بین ما دونفر

خدا چه می شد اگر مثل کاغذ نقشه
میان فاصله را تا کنیم؟ تا دونفر...

در این خیالم که قهوه خانه ای بزنم
مگر شوند آنجا با هم آشنا دونفر

تو آنقدر در من حاضری که می شمرند
مرا به هرجایی سرشمارها دونفر

تفاوت تو و عالم مرا به شک انداخت
که خالق همه عالم یکیست یا دونفر؟؟

شبیه ترغه در آیینه ی قفس همه عمر
به اشتباه شمردیم خویش را دونفر


احمد ایزدی


@javadafranotebook
بوف کور
صادق هدایت
با صدای سونیا صفری
Audio
که صدا به رنگ خیال شد.
Angel
Aerosmith, Drew Arnott
نفسی زدی و جهان‌ گرفت اثر ترانهٔ ما و من
که شکست شیشهٔ محفلت ‌که صدا به رنگ خیال شد؟


بیدل دهلوی
از شکستش دل نمی‌افتد ز چشم اعتبار
کس نمی‌خواهد ته پا شیشه ی بشکسته را

موج چون با یکدگر جوشید گوهر می‌شود
دل توان‌ گفتن نفسهای به هم پیوسته را


بیدل دهلوی
میکروب نه از پیاله نه از خُم شروع شد
از شهر ِ پاک و مذهبیِ قم شروع شد

آنگونه "دست دادن ِ مردم" تمام شد
اینگونه "دست شستنِ مردم" شروع شد

دست مرا گرفتی و گفتم: قبولِ حق        
سردرد، بعد رکعت ِ چارم شروع شد

بالا گرفته بود تب آنگونه در تنم           
گویی که آتش از دل هیزم شروع شد

بعد از دو هفته سرفه و تب، بستری شدم
دلپیچه، درد و لرز و توهم شروع شد

افتاد تا که چشم ِ پرستار روی من        
هر چند زیر ماسک، تبسم شروع شد

گرچه تمامِ چهره‌ی او بود زیر ماسک
در من نفوذ کرد و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
تا گفتمش: "سلام علیکم" شروع شد

از من شماره نه، کرونا را ولی گرفت       
اسهال و تب گرفت و تفاهم شروع شد

القصه، زنده ماندم و او مُرد آخرش
تقصیر من نبود که، از قم شروع شد

شاعر! به این رها شدن از چاه دل مبند
دیدی که سیل و فقر و تورم شروع شد 

محمود برزین
آنچنان منتظرم در رهِ شوق
که اگر زود بیایی دیر است


مرتضی قلی خان سلطان
Forwarded from انتشارات ایهام
نشر ایهام منتشر کرد:

عنوان کتاب: این ادامه، داستان دارد...
مجموعه شعر موزون
شاعر: جواد افرا


معرفی کتاب:
"این ادامه، داستان دارد" اولین مجموعه شعر شاعر جوان، جواد افرا است. شاعر در اشعار موزونش، اگرچه تلاش داشته تا ذهنیاتش را در اشعار بلند و قالب بلندی همچون ترکیب‌‎بند پیاده کند، اما در واقع او را باید یک غزل‌سرای موفق دانست. تعابیر زیبا و بیان لطیف شاعر در مسائل عاشقانه، مخاطب را دچار لذتی عجیب می‌کند. توانایی شاعر در خلق تصاویر نو و ادغام فضای سنتی و مدرن در بسیاری از اشعار این کتاب، مخاطب را به دنیایی تازه از غزل دعوت می کند. در بخش پایانی کتاب نیز با چند ترانه ی بسیار خوب به قوت همان غزل های ابتدایی کتاب، روبرو می شویم که نشان از توانایی شاعر در سرودن شعر محاوره دارد.
این کتاب در ۸۰ صفحه توسط انتشارات ایهام به چاپ رسیده است.



لینک خرید از سی بوک:
https://www.30book.com/book/104263/

لینک خرید از نبض هنر:
http://nabzehonar.com/book/این-ادامه-داستان-دارد


به کانال انتشارات ایهام بپیوندید:
@ihampub
مرغ شب.m4a
3.6 MB
نی نوازی فرید حمیدی
«دیگه دل مثل قدیم عاشق و شیدا نمی‌شه»۱
اگه عاشق‌ بشه هر دلی، دل ما نمیشه

دل من سنگیه که عمری به پنجره ت میخورد
دل تو پنجره ای که عمریه وا نمی‌شه

تا توو خونه تو نفس میکشی گل نمی‌پوسه
هیچ بهاری بی حضور تو شکوفا نمی‌شه

میکده س چشمِ تو، حافظ اگه زنده بود می‌گفت
هیچ کجا واسه رهایی از غم اینجا نمی‌شه

اگه سعدی جزر و مد پیرهن تو رو می‌دید
نمی گفت دو شاه توو یه سرزمین جا نمی‌شه

اگه عاشق بودی صَبْ میکردی کامل می‌شدیم
نیمه ی گمشده ی ماه، یهو پیدا نمی‌شه


جواد افرا


پ ن:
۱- احمد شاملو
2025/06/29 15:28:48
Back to Top
HTML Embed Code: