JAVADAFRANOTEBOOK Telegram 493
دیروز یکی در زده بود، نفهمیدیم
به باغچه‌مون سر زده بود، نفهمیدم

گلامونو آب داده بود، نفهمیدم
بچه‌هارو تاب داده بود، نفهمیدیم

درارو وا گذاشته بود نفهمیدیم
سوسن و سبزه کاشته بود نفهمیدیم

پرنده هارو آب و دونه داده بود
به هرکی لونه ن... یه لونه داده بود

اومده بود باغچه رو آباد کنه
بادکنکارو واسمون باد کنه


نن‌جون می‌گفت بابا با چشم بسته
نه حتی با یه جمله‌‌ی نخسته

زد اونو از تو باغچه بیرونش کرد
ندیده زد حیرون و ویرونش کرد

دیروز هوا خوب بود و ما خوااب بودیم
واس خودمون نوکر و ارباب بودیم

نن‌جون می‌گفت دنیامونو آب ببره
شمارو والا به خدا خواب می‌بره

حرف ننه راس بود و ما نفهمیدیم
تو خونه الماس بود و ما نفهمیدیم

ببین چطور سوزوندیمون بابایی
ما رو کجا کشوندیمون بابایی

بابا عمو محسن و یادت میاد
رفیق شده بدجوری با اعتیاد

زنش لباس مردمو می‌پوشه
دخترشو داده مواد فروشه

نازی همونکه همکلاس من بود
واسه باباش «دختر خاص من» بود

دنیای ما اونجوری که می‌گفتی
نشد بابا، قصه رو بد شنفتی


یه خاک خشک و بی علف مونده و
یه مشت جوون توی صف مونده و

یه مشت خیابونای سوت و کورو
یه مشتی خونه‌های شکل گور و

یه مشت خرابه و یه عالمه گنج
یه مشتی اژدها، یه عالمه رنج

نمی‌دونم کجا می‌ریم بابایی
هر روز داریم به گا می‌ریم بابایی

دیروز جوون بودی سرت داغ بود
یه پات تو سینما، یه پات باغ بود

مست بودی باغچه‌مونو سوزوندی
شیشه‌ی عمرمون و بد شکوندی

بابا بهم جوونیمو پس بده
سرت رو دادی بیا و دس بده

دستای من جوونه و می‌لرزه
توی سرم فشارِ وام و قرضه

همین روزاس که دیگه بیدار نشم
بکارنم یه جایی تا خار نشم

بانک اومد و خونه‌شو با خودش برد
مشتی کل عباسو می‌گم، اونم مرد

همین شبا میاد واست یه مهمون
بهش می‌گن قاسم آهنین جون

شاعر بود و هوام بهش ندادن
مریض بود و دوام بهش ندادن


می‌خوام بگم از آهنم که باشی
یه کاری می‌کنن باهات بپاشی

یه کاری کردن باهامون بابا که
بزرگترین آرزومون خوراکه

بهشت و دوزخی که گفتن بابا
از این زمین خاکی نیستش جدا

دوزخ ما همینه که می‌بینی
اونم نه اورجینال، با مارک چینی

خداها خوابن رو پر فرشته
بچه‌هاشونم تو دل بهشته

با خونه و ماشین و پول و داف و
با هر چی هس برای ما خلاف و

پیش چش حاکم شرع و قاضی
شو می‌ذارن تو مرکز مجازی

ما تام شدیم و نون خودِ جریه
مرغ واسمون غذای لاکچریه

خودروی ملیشون شبیه بمبه
مسکن مهرشون که هی می‌رمبه

رفته توی خاک و غبارا اهواز
جهنمه اردیبهشت شیراز

طهرون آواز و ترانه و شور
مرده و زنده‌شو خوابوندن تو گور

رقص قشنگ آذری، نمی‌شه
لباس جیغ زر زری نمی‌شه

درس زبان مادری، نداریم
کرد یا لر یا آذری نداریم

قدم زدن تو سی سه پل، با چادر
هرجا می‌ری دختر گل با چادر

می‌خوان بیان بگیرنم؟ به درک
خاکم کنن شبیه بم؟ به درک

زیر هزارتا کوه غم اسیریم
آخرش از کوله‌بری می‌میریم

مرگ طبیعی دیگه مانداریم
باید بریم اونور آب بیاریم

هرکی به زندگی تو ماه دلخوشه
ما رو پراید و کرونا می‌کشه

گفتی تنت جواهره یادته؟
باید که سعی کنی چادر بپوشی

به جز جواهرم نمونده چیزی
چاره‌ای هس به غیر تن‌فروشی

خوبه بازم شرف داره به اینکه
آدم میفته به وطن فروشی

نن جون بابا مرده و خاک گرونه
خوب نیس می‌گن مرده رو دس بمونه

فردا باید قبرتو وا کنیم باز
این زخمو یک جوری دوا کنیم باز

باید برم بابا، خراب شه خونه
که توش پر از حسرت آب و نونه

شنیدی حرفامو بابا؟ مهم نیست
می‌گی اینارو به خدا؟ مهم نیست

گوش ندادی به هیشکی تو جوونی
حالا که چنتا تیکه استخونی


پری چشم‌چتر

@javadafranotebook



tgoop.com/javadafranotebook/493
Create:
Last Update:

دیروز یکی در زده بود، نفهمیدیم
به باغچه‌مون سر زده بود، نفهمیدم

گلامونو آب داده بود، نفهمیدم
بچه‌هارو تاب داده بود، نفهمیدیم

درارو وا گذاشته بود نفهمیدیم
سوسن و سبزه کاشته بود نفهمیدیم

پرنده هارو آب و دونه داده بود
به هرکی لونه ن... یه لونه داده بود

اومده بود باغچه رو آباد کنه
بادکنکارو واسمون باد کنه


نن‌جون می‌گفت بابا با چشم بسته
نه حتی با یه جمله‌‌ی نخسته

زد اونو از تو باغچه بیرونش کرد
ندیده زد حیرون و ویرونش کرد

دیروز هوا خوب بود و ما خوااب بودیم
واس خودمون نوکر و ارباب بودیم

نن‌جون می‌گفت دنیامونو آب ببره
شمارو والا به خدا خواب می‌بره

حرف ننه راس بود و ما نفهمیدیم
تو خونه الماس بود و ما نفهمیدیم

ببین چطور سوزوندیمون بابایی
ما رو کجا کشوندیمون بابایی

بابا عمو محسن و یادت میاد
رفیق شده بدجوری با اعتیاد

زنش لباس مردمو می‌پوشه
دخترشو داده مواد فروشه

نازی همونکه همکلاس من بود
واسه باباش «دختر خاص من» بود

دنیای ما اونجوری که می‌گفتی
نشد بابا، قصه رو بد شنفتی


یه خاک خشک و بی علف مونده و
یه مشت جوون توی صف مونده و

یه مشت خیابونای سوت و کورو
یه مشتی خونه‌های شکل گور و

یه مشت خرابه و یه عالمه گنج
یه مشتی اژدها، یه عالمه رنج

نمی‌دونم کجا می‌ریم بابایی
هر روز داریم به گا می‌ریم بابایی

دیروز جوون بودی سرت داغ بود
یه پات تو سینما، یه پات باغ بود

مست بودی باغچه‌مونو سوزوندی
شیشه‌ی عمرمون و بد شکوندی

بابا بهم جوونیمو پس بده
سرت رو دادی بیا و دس بده

دستای من جوونه و می‌لرزه
توی سرم فشارِ وام و قرضه

همین روزاس که دیگه بیدار نشم
بکارنم یه جایی تا خار نشم

بانک اومد و خونه‌شو با خودش برد
مشتی کل عباسو می‌گم، اونم مرد

همین شبا میاد واست یه مهمون
بهش می‌گن قاسم آهنین جون

شاعر بود و هوام بهش ندادن
مریض بود و دوام بهش ندادن


می‌خوام بگم از آهنم که باشی
یه کاری می‌کنن باهات بپاشی

یه کاری کردن باهامون بابا که
بزرگترین آرزومون خوراکه

بهشت و دوزخی که گفتن بابا
از این زمین خاکی نیستش جدا

دوزخ ما همینه که می‌بینی
اونم نه اورجینال، با مارک چینی

خداها خوابن رو پر فرشته
بچه‌هاشونم تو دل بهشته

با خونه و ماشین و پول و داف و
با هر چی هس برای ما خلاف و

پیش چش حاکم شرع و قاضی
شو می‌ذارن تو مرکز مجازی

ما تام شدیم و نون خودِ جریه
مرغ واسمون غذای لاکچریه

خودروی ملیشون شبیه بمبه
مسکن مهرشون که هی می‌رمبه

رفته توی خاک و غبارا اهواز
جهنمه اردیبهشت شیراز

طهرون آواز و ترانه و شور
مرده و زنده‌شو خوابوندن تو گور

رقص قشنگ آذری، نمی‌شه
لباس جیغ زر زری نمی‌شه

درس زبان مادری، نداریم
کرد یا لر یا آذری نداریم

قدم زدن تو سی سه پل، با چادر
هرجا می‌ری دختر گل با چادر

می‌خوان بیان بگیرنم؟ به درک
خاکم کنن شبیه بم؟ به درک

زیر هزارتا کوه غم اسیریم
آخرش از کوله‌بری می‌میریم

مرگ طبیعی دیگه مانداریم
باید بریم اونور آب بیاریم

هرکی به زندگی تو ماه دلخوشه
ما رو پراید و کرونا می‌کشه

گفتی تنت جواهره یادته؟
باید که سعی کنی چادر بپوشی

به جز جواهرم نمونده چیزی
چاره‌ای هس به غیر تن‌فروشی

خوبه بازم شرف داره به اینکه
آدم میفته به وطن فروشی

نن جون بابا مرده و خاک گرونه
خوب نیس می‌گن مرده رو دس بمونه

فردا باید قبرتو وا کنیم باز
این زخمو یک جوری دوا کنیم باز

باید برم بابا، خراب شه خونه
که توش پر از حسرت آب و نونه

شنیدی حرفامو بابا؟ مهم نیست
می‌گی اینارو به خدا؟ مهم نیست

گوش ندادی به هیشکی تو جوونی
حالا که چنتا تیکه استخونی


پری چشم‌چتر

@javadafranotebook

BY Javadafranotebook


Share with your friend now:
tgoop.com/javadafranotebook/493

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) “Hey degen, are you stressed? Just let it all out,” he wrote, along with a link to join the group. The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. The public channel had more than 109,000 subscribers, Judge Hui said. Ng had the power to remove or amend the messages in the channel, but he “allowed them to exist.”
from us


Telegram Javadafranotebook
FROM American