tgoop.com/javadafranotebook/710
Last Update:
دلِ از نگاهِ پدر پارهپاره!
تنِ زیرِ مشتِ برادر شکسته!
قناریِ بی حق آواز خواندن!
قفسزادهی تا ابد پرشکسته!
سرت را بپوشان که بر تن بماند!
زنِ سر به زانو...زن سرشکسته...
لبِ نیلیِ از سرِ سرخبودن!
نگاهِ پر از حسرتِ لاکِ ناخن!
تو یاسی! ولی درکی از تو ندارد
جهانِ پر از بویِ گندِ تعفن
اگر خواستی خودکشی کن؛ ولی نه...
دوتا نر بزا، بعد از آن خودکشی کن!
دلیلی ندارد بخواهی برنجی
دلیلی ندارد بخواهی بخندی
اگر تازه باشی خریدار داری
که تو گوشتی و نباید بگندی...
تو را زندگی چندصددفعه کشته؟
ببین با جهان و خودت چندچندی...
برای خودت نیست چیزی که داری
نه، عقلت، نه مویت، نه مالت، نه جسمت
قرار است در چنگ دیوان بمیری
پریجان! شکستن ندارد طلسمت...
رومینا؟ ثریا؟ گلاره؟ الهه؟
مونا؟ عاطفه؟ آتنا؟ چیست اسمت؟
کجا مرگ را دور میبینی از خود؟
که یک قتلگاه است هر یک خیابان
کجا بیخطر میتوانی بچرخی؟
کجا امنیت داری ای جسم بیجان؟
کجا میبری پای پرتاولت را؟
زن خسته از دست آلتبهدستان
تو را تکهتکه نمیکرد سنگی
اگر مثل آیینهها، رو نبودی!
به چشم یکی غیر ابزار جنسی
به چشم یکی جز النگو نبودی
تو را سر بریدند و در شهر گشتند
تو را سر بریدند و آهو نبودی...
تو را سر بریدند با داس آخر
تو که گندم نانشان میشدی را
پس از مرگ دیگر مزاحم نداری؟
پس از مرگ آرام و آزادی آیا؟
کسی نیست رویت اسیدی بپاشد؟
به نعشت تجاوز نخواهد شد آنجا؟
صدا کردنش هیچ سودی ندارد
مگر مرگ حرف تو را میپذیرد؟
کسی نیست که حق ما را نخورده...
کسی نیست تا حق ما را بگیرد؟
اگر بوده و دیده و چشم بسته
خدا بهتر است از خجالت بمیرد...
فاطمه تنبیه
@morirosi
BY Javadafranotebook
Share with your friend now:
tgoop.com/javadafranotebook/710