tgoop.com/javadafranotebook/628
Last Update:
اینجا از وقتی که رفتی تاریکی خیمه زده
بیا و ببین میشه ندیدنو دید به وضوح
بیا و پتوی شب رو بکش از رو آسمون
تا که خورشید سَرِشو برداره از بالشِ کوه
تو که رفتی ذرهذره آسمون زمین اومد
ضامنِ آهمو خاطراتِ خوبم کشیدن
تو که رفتی برف بارید، دلِ شاخهها شکست
سرِ هر درختی رو ابرا با پنبه بریدن
تو یه عمری منو کاشتی و دلم خوشه که باز
باغبونا هرچی باشه به فکرِ کاشتههاشونن
گفتی که همیشه من، توو فکرِ دوسداشتنتم
آدما همیشه، توو فکر نداشتههاشونن
واسه ما وصال، تنها اسمِ یه خیابونه
که توو اون درختا٬ باد میآد هَمو میبوسن
من بِهِت رسیدم امّا نه یهبار و نه دوبار
به گُلا اگه زیادی برسی میپوسن
نامههام، مهمونِ ناخوندهی چشمای تواَن
وقتی فِک میکنی من هم سر و ته یه کرباسم
منم اون مدادِ از هر دو طرف تراشیده
که سر از پا موقعِ نوشتنت نمیشناسم
موجا اصلاً نمیخوان که سر و گوشی آب بدن
باورت نمیشه کارشون کشیده به جنون
مگه حرفی از تو اومده وسط که اینجوری
مثِ من دارن کنار میکشن از زندگیشون؟
رفتنت چاقوی کُندی پشتِ گردنم گذاشت
نتونستم من از ابرویی به اون تیزی نگم
دلتو میزنه حرف دلمو که بزنم
زخمم و بهتره که یه مدتی چیزی نگم
سنگ من! خورده نگیر از دل شیشهایِ من
گریه خیلی وقتا حال بَدَمو جواب داده
هر کی شعرمو میخونه چترشو وا میکنه
گریه بند آخر شعر مَنو به آب داده
جواد افرا
BY Javadafranotebook
Share with your friend now:
tgoop.com/javadafranotebook/628