جَنَّـٰتُ عَـــدْنٍ||🇵🇸@jannat

‍ #مناظر_زیبای_بهشت ♥️

#قسمت_سی_سوم

خریداری قصری از بهشت در عوض مال :

جعفر بن سلیمان می‌فرمایند: که باری من و مالک بن دینار(رحمة الله علیه )را به بصره گذر افتاد. در حال گردش بودیم که به ساختمان با شکوهی رسیدیم به داخل رفتیم مشاهده نمودیم که بناها و کارگران در آن مشغول کار هستند . و از طرفی نوجوان بسیار زیبایی که ما هیچگاه فرد زیبایی مثل وی ندیده بودیم کار تعمیر آنرا تنظیم می‌نماید و به معماران و کارگران می‌گوید که فلان کار را اینگونه انجام بدهید .با مشاهده آن مالک بن دینار به من گفت میبینی این جوان چقدر زیبا است و بر بنا و ساختن این مکان چقدر حریص است . مرا بر حال وی رحم می آید و دلم می‌خواهد که برای وی به درگاه خداوند دعا کنم که وی را مخلص و برگزیده گرداند. چه عجب که این جوان از جوانان بهشت گردد. ما از این گفتگو فارغ گشته نزد جوان رفتیم و سلام نمودیم .وی جواب سلام را داد اما مالک (رحمة الله علیه ) را نشناخت‌ بعد از لحظاتی چند وقتی وی را شناخت برای تعظیم وی برخواسته عرض نمود: حضرت !چگونه تشریف آوردید ؟مالک فرمود : من از شما این مطلب را می‌پرسم که شما چه مقدار مال اراده دارید برای این ساختمان هزینه کنید؟گفت: صد هزار درهم .مالک خطاب به وی گفت : شما می‌توانید تمامی این هزینه را به من بدهید که من آنرا بر جای اصلی اش خرج کنم و برای تو ضامن ساختمان بسیار بهتر از آن شوم.
نه تنها ساختمان بلکه همراه با آن وسائل آن، کنیز ها غلامها، خادمان و گنبد هایی از یاقوت سرخ رنگ و خیمه ها، همه موجود می‌باشند و خاک آن از زعفران و مشک میباشد و از این ساختمان تو پایدارتر و بسیار فراخ تر میباشد.همیشگی پا برجا بوده و دست هیچ معماری به آن نه خورده باشد. فقط با خطاب خداوندی "کُن" بر پاشده باشد . جوان گفت : شما امشب به من مهلت دهید و فردا صبح دوباره تشریف بیاورید . مالک (رحمة الله علیه ) فرمود بسیار خوب .جعفر (رحمة الله علیه ) می‌فرماید: که مالک بن دینار (رحمة الله علیه ) تمامی شب به فکر این جوان بود. وقتی شب نزدیک شد، برای وی به درگاه خداوند بسیار دعا نمود و صبحگاه ما هر دو برای بار دیگر به نزدش رفتیم ، مشاهده نمودیم که جوان بر دروازه ساختمان نشسته است . وقتی مالک (رحمة الله علیه ) را مشاهده نمود بسیار خوشحال شده و گفت : وعده روز گذشته را به خاطر دارید ؟مالک (رحمة الله علیه ) فرمود آری به خاطر دارم ، آیا شما آماده هستید ؟ گفت آری حتما ، این را گفته محموله های مال را طلب نمود و در جلوی وی نهاد و جوهر قلم و کاغذ خواست مالک (رحمة الله علیه ) بر کاغذ اقرار نامه ای به شرح ذیل نوشت :" بسم الله الرحمن الرحیم این اقرار نامه ای است که مالک بن دینار برای فلان فرزند فلان ضامن آن می‌شود که عوض این کاخش خداوند متعال به او کاخی که با این صفات باشد (و تمام صفاتی که در بالا ذکر شد نوشت) عطاء فرماید و اگر از این بهتر باشد از فضل و احسان خداوند است . وآن کاخ با سایه های پهناور در نزد خداوند متعال موجود می باشد‌"
مطلب بالا را نوشته به جوان سپرد و تمامی مال را برداشته و در طول روز همه آن را تقسیم نمود‌‌‌.

#ادامه_دارد_ان_شاءالله

@jannat_adn8 ♥️🦋