INFINITYMATH Telegram 3709
این هم مطلبی که ترنس تائو بعد از درگذشت مريم میرزاخانی در سایتش منتشر کرده. نوشته قشنگیه و پر از نکات ریاضی و غیر رياضی جالبه.


ترجمه فارسی متن:
من کاملاً شوکه شدم وقتی فهمیدم که مریم میرزاخانی دیروز، در سن ۴۰ سالگی، پس از بازگشت شدید سرطانی که چند سال با آن مبارزه می‌کرد، درگذشته است. من قصد داشتم دیروز بعد از شنیدن خبر عود بیماری‌اش، برایش ایمیلی بفرستم و آرزوی بهبودی سریع کنم؛ هنوز نمی‌توانم باور کنم که او دیگر در میان ما نیست.
اولین بار در سال ۲۰۱۰ با مریم آشنا شدم، زمانی که در دانشگاه استنفورد چند سخنرانی داشتم – یکی درباره اثبات پرلمن از حدس پوانکاره و دیگری درباره نظریه ماتریس‌های تصادفی. یادم هست زنی جوان در ردیف جلو نشسته بود و در پایان هر دو سخنرانی، سؤالات عمیق و دقیقی مطرح کرد؛ تنها بعداً متوجه شدم که او مریم میرزاخانی بود. (ای کاش دقیقاً یادم می‌آمد که سؤالاتش چه بودند، ولی به‌طور مبهم به یاد دارم که توانست هر دو موضوع سخنرانی مرا به‌زیبایی با تفسیرهایی از سیستم‌های دینامیکی پیوند بزند.)
پس از اینکه در سال ۲۰۱۴ برنده مدال فیلدز شد (که قبلاً در وبلاگم درباره‌اش نوشتم)، مدتی با هم مکاتبه داشتیم. مدال فیلدز بدون شک یکی از بالاترین افتخارات در ریاضیات است و مسیر حرفه‌ای فرد را به‌شدت ارتقا می‌دهد؛ اما همراه آن، موج بزرگی از توجه رسانه‌ای، افزایش شدید مسئولیت‌ها در قبال جامعه علمی، و انتظارات زیادی برای تبدیل‌شدن به یک الگوی عمومی برای ریاضیدانان به وجود می‌آید. به‌عنوان نخستین زن دریافت‌کننده این مدال، و همچنین نخستین نفر از ایران، مریم با این فشارها به‌مراتب بیشتر از برندگان قبلی مواجه بود، در حالی که هم‌زمان دختر کوچکش را بزرگ می‌کرد و با بیماری سرطان می‌جنگید. من تا حدی که می‌توانستم، به او توصیه‌هایی در این زمینه‌ها کردم (در اصل اینکه گفتن «نه» به اکثر درخواست‌ها نه‌تنها مجاز، بلکه لازم است).
با وجود تمام این شرایط، شگفت‌آور است که در چند سال اخیر همچنان چقدر در ریاضیات پربار و فعال بود. شاید بزرگ‌ترین دستاورد اخیرش قضیه «چوب جادویی» او با الکس اسکین باشد، که در واقع مشابه قضایای طبقه‌بندی اندازه و بسته‌بودن مدارهای مارینا راتنر است، اما در چارچوب فضاهای مدولی به‌جای جریان‌های یکنواخت روی فضاهای همگن. (من قبلاً درباره قضایای راتنر مطلبی نوشته‌ام. به‌طور ناخوشایندی، راتنر هم در همین ماه درگذشت، در سن ۷۸ سالگی.) قضایای راتنر برای هر مسئله‌ای که بتوان آن را به سیستم‌های دینامیکی همگن نسبت داد اهمیت بنیادین دارد (مثلاً در کار من با بن گرین و تمر زیگلر درباره حدس معکوس برای نورم‌های گاورز و معادلات خطی در اعداد اول، نمونه‌ای از این قضیه ظاهر می‌شود)، چرا که توصیف دقیقی از توزیع مدارهای چنین سیستم‌هایی ارائه می‌دهد (در صورتی که توسط عناصر یکنواخت تولید شده باشند)؛ و به نظر می‌رسد نتیجه اسکین–میرزاخانی نقش مشابهی را در مسائل مرتبط با فضاهای مدولی ایفا خواهد کرد. اثبات شگفت‌انگیز این نتیجه – که اکنون بیش از ۲۰۰ صفحه دارد و سه سال بازبینی و اصلاح آن طول کشیده – تقریباً از تمام تکنیک‌های نوین در دینامیک‌های همگن بهره گرفته و آن‌ها را با خلاقیت در محیط دشوارتر فضاهای مدولی تطبیق داده؛ کاری که تا همین چند سال پیش، اصلاً قابل تصور نبود.
مریم نه‌تنها ریاضی‌دانی شگفت‌انگیز بود، بلکه انسانی فوق‌العاده و فروتن نیز بود، و در اوج توانایی‌های علمی‌اش قرار داشت. امروز، روزی غم‌انگیز برای خانواده و دوستان مریم و همچنین برای دنیای ریاضیات است.

برگرفته از کانال پرمحتوا و غنی زیر:
https://www.tgoop.com/MathematicalMusings
👍93



tgoop.com/infinitymath/3709
Create:
Last Update:

این هم مطلبی که ترنس تائو بعد از درگذشت مريم میرزاخانی در سایتش منتشر کرده. نوشته قشنگیه و پر از نکات ریاضی و غیر رياضی جالبه.


ترجمه فارسی متن:
من کاملاً شوکه شدم وقتی فهمیدم که مریم میرزاخانی دیروز، در سن ۴۰ سالگی، پس از بازگشت شدید سرطانی که چند سال با آن مبارزه می‌کرد، درگذشته است. من قصد داشتم دیروز بعد از شنیدن خبر عود بیماری‌اش، برایش ایمیلی بفرستم و آرزوی بهبودی سریع کنم؛ هنوز نمی‌توانم باور کنم که او دیگر در میان ما نیست.
اولین بار در سال ۲۰۱۰ با مریم آشنا شدم، زمانی که در دانشگاه استنفورد چند سخنرانی داشتم – یکی درباره اثبات پرلمن از حدس پوانکاره و دیگری درباره نظریه ماتریس‌های تصادفی. یادم هست زنی جوان در ردیف جلو نشسته بود و در پایان هر دو سخنرانی، سؤالات عمیق و دقیقی مطرح کرد؛ تنها بعداً متوجه شدم که او مریم میرزاخانی بود. (ای کاش دقیقاً یادم می‌آمد که سؤالاتش چه بودند، ولی به‌طور مبهم به یاد دارم که توانست هر دو موضوع سخنرانی مرا به‌زیبایی با تفسیرهایی از سیستم‌های دینامیکی پیوند بزند.)
پس از اینکه در سال ۲۰۱۴ برنده مدال فیلدز شد (که قبلاً در وبلاگم درباره‌اش نوشتم)، مدتی با هم مکاتبه داشتیم. مدال فیلدز بدون شک یکی از بالاترین افتخارات در ریاضیات است و مسیر حرفه‌ای فرد را به‌شدت ارتقا می‌دهد؛ اما همراه آن، موج بزرگی از توجه رسانه‌ای، افزایش شدید مسئولیت‌ها در قبال جامعه علمی، و انتظارات زیادی برای تبدیل‌شدن به یک الگوی عمومی برای ریاضیدانان به وجود می‌آید. به‌عنوان نخستین زن دریافت‌کننده این مدال، و همچنین نخستین نفر از ایران، مریم با این فشارها به‌مراتب بیشتر از برندگان قبلی مواجه بود، در حالی که هم‌زمان دختر کوچکش را بزرگ می‌کرد و با بیماری سرطان می‌جنگید. من تا حدی که می‌توانستم، به او توصیه‌هایی در این زمینه‌ها کردم (در اصل اینکه گفتن «نه» به اکثر درخواست‌ها نه‌تنها مجاز، بلکه لازم است).
با وجود تمام این شرایط، شگفت‌آور است که در چند سال اخیر همچنان چقدر در ریاضیات پربار و فعال بود. شاید بزرگ‌ترین دستاورد اخیرش قضیه «چوب جادویی» او با الکس اسکین باشد، که در واقع مشابه قضایای طبقه‌بندی اندازه و بسته‌بودن مدارهای مارینا راتنر است، اما در چارچوب فضاهای مدولی به‌جای جریان‌های یکنواخت روی فضاهای همگن. (من قبلاً درباره قضایای راتنر مطلبی نوشته‌ام. به‌طور ناخوشایندی، راتنر هم در همین ماه درگذشت، در سن ۷۸ سالگی.) قضایای راتنر برای هر مسئله‌ای که بتوان آن را به سیستم‌های دینامیکی همگن نسبت داد اهمیت بنیادین دارد (مثلاً در کار من با بن گرین و تمر زیگلر درباره حدس معکوس برای نورم‌های گاورز و معادلات خطی در اعداد اول، نمونه‌ای از این قضیه ظاهر می‌شود)، چرا که توصیف دقیقی از توزیع مدارهای چنین سیستم‌هایی ارائه می‌دهد (در صورتی که توسط عناصر یکنواخت تولید شده باشند)؛ و به نظر می‌رسد نتیجه اسکین–میرزاخانی نقش مشابهی را در مسائل مرتبط با فضاهای مدولی ایفا خواهد کرد. اثبات شگفت‌انگیز این نتیجه – که اکنون بیش از ۲۰۰ صفحه دارد و سه سال بازبینی و اصلاح آن طول کشیده – تقریباً از تمام تکنیک‌های نوین در دینامیک‌های همگن بهره گرفته و آن‌ها را با خلاقیت در محیط دشوارتر فضاهای مدولی تطبیق داده؛ کاری که تا همین چند سال پیش، اصلاً قابل تصور نبود.
مریم نه‌تنها ریاضی‌دانی شگفت‌انگیز بود، بلکه انسانی فوق‌العاده و فروتن نیز بود، و در اوج توانایی‌های علمی‌اش قرار داشت. امروز، روزی غم‌انگیز برای خانواده و دوستان مریم و همچنین برای دنیای ریاضیات است.

برگرفته از کانال پرمحتوا و غنی زیر:
https://www.tgoop.com/MathematicalMusings

BY Infinity


Share with your friend now:
tgoop.com/infinitymath/3709

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Hui said the time period and nature of some offences “overlapped” and thus their prison terms could be served concurrently. The judge ordered Ng to be jailed for a total of six years and six months. The SUCK Channel on Telegram, with a message saying some content has been removed by the police. Photo: Telegram screenshot. Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. Activate up to 20 bots
from us


Telegram Infinity
FROM American