Telegram Web
اینک‌ نگاهم‌ به‌ جهان‌ گسترده‌تر شده‌ است‌، دریافته‌ام‌ که‌ تقارن‌ تمدن‌های‌ جهانی‌ جایگزین‌ توالی‌ پیشین‌ آنها شده‌ است‌. تمام‌ جابه‌جایی‌های‌ الگوهای‌ معرفتی‌، تمام‌ لایه‌های‌ ذهن‌ و شعور ـ از عصر نوسنگی‌ تا عصر انفورماتیک ‌ـ اینک‌ حق‌ خود را می‌طلبند. ساحت‌های‌ گوناگون‌ وجود در کنار هم‌ نشسته‌اند، از هم‌ نشأت‌ گرفته‌اند، با هم‌ تداخل‌ کرده‌اند و به‌ هم‌ پیوسته‌اند. نمی‌توان‌ به‌ آنها صورت‌ یک‌ ساختار خطی‌ را داد. بدین‌گونه‌ است‌ که‌ امروزه‌ با درهم‌آمیزی‌ سبک‌ها، با درآمیختگی‌ عناصر ناساز، با اختلاط‌ و امتزاج‌ از هر نوع‌ و شکل‌ رو در روییم‌.

🔹 وقتی‌ به‌ تاریخ‌ اندیشه‌ها می‌نگریم‌، در هر سرآغازه‌ای‌ نخست‌ دو پدیده‌ ملازم‌ هم‌ می‌بینیم‌: با پیدایش‌ هر اندیشه‌‌ی جدید، اندیشه‌‌ی قبلی‌ سرکوب‌ می‌شود. ولی‌ اگر به‌ دید خود وسعت‌ بخشیم‌ و آن‌ را در گستره‌ دیرپای‌ زمان‌ بنگریم‌، می‌بینیم‌ که‌ در واقع‌ هیچ‌ چیز ناپدید نشده‌ است‌. مباحث‌ فقط‌ جایشان‌ عوض‌ می‌شود، در وادی‌ خاموشان‌ جای‌ می‌گیرند، مدفون‌ می‌شوند، تا نوبت‌ جلوه‌ و جلالشان‌ فرا رسد.

🔹 در ساحت‌ فرهنگی‌ و هویت‌ها، بر روابط‌ چندریشگی‌ با ایجاد نوعی‌ الگوی‌ مرقع‌ یا معرق‌ که‌ در آن‌ تمام‌ هویت‌ها با هم‌ جور می‌شوند، تکیه‌ می‌شود. پدیده‌ چندفرهنگی‌ و ظهور هویت‌های‌ چندگانه‌ از همین‌ اصل‌ نشأت‌ می‌گیرد.
▫️در زمانه‌ای‌ که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌، اساساً هیچ‌ کس‌ هویت‌ یگانه‌ ندارد. همه‌ ما موجودات‌ مختلط‌ایم‌، همه‌ ما کمابیش‌ آگاهی‌ دو رگه‌ داریم‌. ایده‌‌ی «هویت‌های‌ مرزی‌» چیزی‌ جز این‌ نیست‌: میانجیانی‌ که‌ از گسل‌های‌ تاریخی‌ آگاهی‌ گذر می‌کنند. در این‌ آشفته‌ بازار رفت‌ و برگشت‌های‌ هویت‌ها، یک‌ نکته‌ مسلم‌ است‌:

🔻مدرنیته‌ امر سطحی‌ِ زودگذری‌ نیست‌ که‌ بتوان‌ بی‌آن‌ سر کرد. همه‌ ما با هر اصل‌ و نسب‌، به‌ یک‌ معنی‌ «غربی»‌ هستیم‌. هر کدام‌ تجسم‌ بی‌چون‌ و چرای‌ یکی‌ از جنبه‌ها و جلوه‌های‌ روشنگری‌ایم‌. هر هویتی‌ داشته‌ باشیم‌ ـ و خدا می‌داند چند هویت‌ داریم ‌ـ باید این‌ آخری‌ را هم‌ که‌ ما را صرف‌نظر از نژاد و دین‌ و فرهنگمان‌ به‌ دیگر ابنای‌ بشر بر روی‌ این‌ کره‌ ارض‌ وصل‌ می‌کند بر آن‌ بیفزاییم‌. به‌ عبارت‌ دیگر، این‌ فقط‌ هویت‌ مدرن‌ ماست‌ که‌ با قوه‌ نقد همراه‌ است‌، تنها هویتی‌ که ‌ـ هر چند متناقض‌ می‌نماید ـ می‌تواند ژرف‌ترین‌ لایه‌های‌ پنهان‌ آگاهی‌مان‌ را برملا کند، به‌ آنها اظهار وجود بخشد، انواع‌ ابراز بیان‌ را تسهیل‌ سازد و زیست ‌ـ جهان‌های‌ اعصار مختلف‌ را به‌ یکدیگر بپیوندد. اگر از این‌ جهان‌ همواره‌ دگرگونی‌پذیر کناره‌ جوییم‌، و زیر حباب‌ شیشه‌ای‌ جای‌ خوش‌ کنیم‌ و به‌ دنبال‌ اسلاف‌ خیالی‌ و اساطیر اولین‌ باشیم‌، از چاله‌ به‌ چاه‌ افتاده‌ایم‌ و از بی‌حسی‌ و بی‌حرکتی‌ به‌ تاریک‌اندیشی‌ روی‌ نهاده‌ایم‌.

🖋 داریوش شایگان
📖 آمیزش افق‌ها: نامه‌ به‌ نسل‌های‌ آینده‌، ترجمه کامران فانی.

@hossein_dabbagh
▫️هرکس سخنان مرا درک کند، وقتی که آنها را به‌مثابه پله‌هایی به کار می‌گیرد تا از آنها بالا رود و به ورای آنها برسد، نهایتاً درمی‌یابد که این گزاره‌ها مهمل‌اند. او باید، به تعبیری، پس از بالا رفتن از نردبان آن را به دور افکند.

🖋 لودویگ ویتگنشتاین
📖 کتاب «رساله منطقی-فلسفی»، ترجمه‌ی سروش دباغ، انتشارات هرمس.

@hossein_dabbagh
🔸 ناعدالتی‌ها در “رابطه” آدمیان با یکدیگر و در “رابطه” دولت‌ها با شهروندان به وجود می‌آیند. ناعدالتی‌ها خاصیتی اینجایی و اکنونی دارند و امری انتزاعی نیستند. به همین جهت، شاید بتوان برای بهبود ناعدالتی‌ها از یک امر اساسی و پایه‌ای آغاز کرد: اینکه سرکوب و خفقان را پایان دهیم. برای درمان ناعدالتی‌ها “ضروری” است که سرکوب پایان بپذیرد حتی اگر “کافی” نباشد. سرکوب اَشکال گوناگون دارد: سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… سرکوب را که پایان دهیم راه برای تنفس یک مشارکت معقول، آزادانه و عادلانه باز می‌شود. چنین مشارکتی از آنجا که بی‌خفقان و مستدل رخ می‌دهد اهمیت اخلاقی پیدا می‌کند.

◽️سرکوب و خفقان و تغلب و سلطه از ارکان مهم ناعدالتی‌ها هستند. هر کجا که رد پای سرکوب پیدا شود پوست عدالت پاره می‌شود و زخم ناعدالتی‌ها چرک و عفونت می‌کند. هر کجا که سرکوب ریشه می‌دواند “دیگری” مجروح می‌شود و “همگان” از آنجا که به مشارکت فراخوانده نمی‌شوند غایب می‌شوند. طُرفه اینکه سرکوب با دموکراسیِ نامطلوب جمع‌پذیر است. با سرکوب می‌توان عده‌ای را به مشارکت فراخواند اما مشارکتی که لزوماً معقول و عادلانه نیست. چنین مشارکتی البته اخلاقی هم نیست. آنچه عدالت را نحیف و رنجور می‌کند سرکوب اقشار گوناگون جامعه است، خصوصاً قشر و طبقه‌ای که متفاوت‌اند و صدایی در جامعه ندارند. اینان چون به مشارکت فراخوانده نمی‌شوند لاجرم گوشه‌ای می‌خزند و گوشه‌گیر می‌شوند.
🔹حافظ درست فهمیده بود که عدالت نسبت وثیقی با پرسیدن حال “مظلومان” دارد و اگر چنین نشود کمیت عدالت لنگ خواهد زد:
عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق
گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

🖋 حسین دباغ
📝 از مقاله‌ی «اولویتِ عدالت بر دموکراسی».


@hossein_dabbagh
کلاب فرونسیس برگزار می‌کند:
🔸 عصب‌شناسی اخلاق : از عاشقی تا جدایی شیمیایی! 🔸

🎙️ سخنران: دکتر حسین دباغ

📆 پنج شنبه 19 خرداد 1401

22:00 به وقت 🇮🇷

👋 پخش زنده در محیط کلاب هاوس

◀️ کلاب فرونسیس

💡لینک شرکت در این نشست 👇

https://b2n.ir/Phronesisclub19
https://www.instagram.com/p/Ceh3TxtKj4C/?igshid=MDJmNzVkMjY=
مرکز مغز و شناخت دانشگاه تربیت مدرس برگزار می ‌کند:

قرص‌های اخلاقی و عدالت اجتماعی

یکشنبه، پنجم تیرماه ساعت ۱۵:۳۰

https://lablive.modares.ac.ir/b/hos-lok-y5z-le5
Rumis_Account_of_Love_A_Critique_in_Pers.pdf
4.6 MB
🗞 مولانا و عشق "بی ادب": چرا تلقی مولانا از عشق می تواند اخلاق سوز باشد؟
✍🏻 حسین دباغ
منتشر شده در نشریه حیات معنوی/ سال چهارم/ شماره یازدهم/ بهار ۱۴۰۱

آیا عشق ضرورتا آدمی را اخلاقی تر می کند؟ آیا در ساختار عشق عنصری نهفته است که ضرورتا توانایی اخلاقی زیستن را فراهم می کند؟ به نظر می رسد پاسخ مولانا مثبت باشد. نه تنها آدمیان که حتی شاید حیوانات به باور او با عشق بدل به موجودات اخلاقی تری می شوند. من در این نوشته استدلال می کنم که تقریر مولانا از یک تعارض رنج می برد. او از یک طرف عشق را درمان خودخواهی ما آدمیان می داند که "اخلاق ساز" است ولی از طرفی دیگر وقتی از عالم انسانی ارتفاع میگیرد و عشق را امری الهی قلمداد می کند خاصیت ویرانگری عشق "اخلاق سوز" می شود.

🗞 دریافت مقاله از academia (فارسی)

🆔 @hossein_dabbagh
🔰 اتحادیه انجمن‌های علمی علوم سیاسی منطقه غرب کشور برگزار می‌کند

🔹️ سعادت بدون دین و دین بدون سعادت (رابطه فلسفی دین و سعادت)

👤 با سخنرانی: دکتر حسین دباغ، مدرس و پژوهشگر فلسفه در دانشگاه آکسفورد و عضو مؤسسه آموزش عالی علوم شناختی

🕰 زمان برگزاری: یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰

🔸️ بستر برگزاری برنامه:

https://www.skyroom.online/ch/anjomanelmi/oks

🔹️ اتحادیه انجمن‌های علمی علوم سیاسی منطقه غرب کشور

@politics_western_region
Audio
فایل صوتی نشست سعادت بدون دین و دین بدون سعادت (رابطه فلسفی دین و سعادت) با سخنرانی دکتر حسین دباغ، مدرس و پژوهشگر فلسفه در دانشگاه آکسفورد و عضو مؤسسه آموزش عالی علوم شناختی

@hossein_dabbagh


🔹️ اتحادیه انجمن‌های علمی علوم سیاسی منطقه غرب کشور

@politics_western_region
این حقّ آزادی که ما برای افراد قائل می‌شویم منطقاً به‌این نتیجه منتهی می‌گردد که اجتماعاتی هم که از آن افراد تشکیل شده است، باید تحت همین شرایط آزاد باشد. به‌عبارت دیگر، آزادی فردی لازمه‌اش این است که افراد بتوانند آزادانه و بی‌دغدغه‌ی خاطر برای انجام هر منظور یا هدفی که منشأ زیان و خسارت برای دیگران نیست، باهم متّحد شوند.

جان استیوارت میل
رساله‌ی درباره‌ی آزادی، ترجمه‌ی جواد شیخ‌الاسلامی.

@shahrvand_sabz
🔸آزادی حقیقی - به مفهومی که واقعاً شایسته‌ی این نام باشد - همین است که ما باید آزاد باشیم که منافع خود را به‌هر راهی که خود می‌پسندیم، تعقیب کنیم مشروط بر اینکه در ضمن این تعقیب نکوشیم به منافع حقّه دیگران لطمه بزنیم یا اینکه از کوشش آن‌ها برای تحصیل منافعی که با مصالح مشروع ما اصطحکاک ندارد جلوگیری کنیم.

▫️اگر ما افراد جامعه را آزاد بگذاریم که ترتیب زندگانی خود را به‌هر نحوی که دلشان خواست بدهند و در همان‌حال از آن‌ها بخواهیم که ذوق و سلیقه‌ی انفرادی همدیگر را تحمّل کنند(نه اینکه همدیگر را مجبور سازند که مطابق میل و سلیقه دیگران زندگانی کنند) در آن‌صورت برای ساختن دنیایی همکاری کرده‌ایم که زندگانی بشر در آن با سود و سعادت حقیقی توأم‌شدنی است.

🖋جان استوارت میل
📖 کتاب «رساله درباره‌ی آزادی»، ترجمه‌ی جواد شیخ‌الاسلامی، انتشارات علمی و فرهنگی.

@hossein_dabbagh
💠کمیته مرکزی آموزش و پژوهش سازمان عدالت و آزادی برگزار می‌کند

🔰گفتگوی لایو اینستاگرامی

🔸با حضور دکتر حسین دباغ
دکترای فلسفه اخلاق و مدرس دانشگاه آکسفورد

🔹عدالت ساختاری و ساختار عادلانه در جامعه دینی

زمان:
پنجشنبه ۲۰ مرادماه
ساعت ۲۱

📍پخش از صفحه اینستاگرام بوی باران و دکتر حسین دباغ


🔗 https://instagram.com/booyebaran.ir?igshid=YmMyMTA2M2Y=

🔗 https://instagram.com/hosseindabbagh_official?igshid=YmMyMTA2M2Y=

📲 T.me/IIFJO
💠عدالت ساختاری و ساختارهای ناعادلانه در جامعه دینی

🖋دکتر حسین دباغ

🔰از میان برداشتن ساختارهای ناعادلانه‌ای که ظلم را در جامعه تشدید و تقویت می کند اهمیت اخلاقی ویژه‌ای دارد. وجود ساختارهای ناعادلانه در دراز مدت می تواند به دوام یک نظام سیاسی فاسد دامن بزند.

🔰علاوه بر این، ناعدالتی ساختاری اعتماد شهروندان به یکدیگر را خدشه دار و جامعه را از هم گسیخته می کند. ساختارهای ناعادلانه با رفتار و اعمال یکایک شهروندان تشدید و بازتولید می شود؛ از این رو، همه شهروندان برای از میان برداشتن ناعدالتی‌ها مسئول هستند و وظیفه همگانی آنان حساس بودن به قوانین و سیاست‌هایی است که چنین ناعدالتی‌هایی را موجب می شود.

🔰در یک جامعه دینی با ساختاری ناعادلانه، شهروندان دیندار مسئولیت سنگین‌تری دارند چون علی الاغلب به نحو تصادفی نفع بیشتری از ساختارهای ناعادلانه می برند. اما دست یافتن به ساختارهای عادلانه بدون فرض و وجود آزادی پایدار نمی ماند. عمده بی عدالتی‌ها که ریشه در سرکوب و سلطه دارد با فقدان آزادی شروع می شود.

🔰ارائه کامل بحث
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱
📍لایو مشترک صفحه اینستاگرام بوی باران و صفحه دکتر حسین دباغ

📲T.me/IIFJO
Mix by audio-joiner.com
My Recording, My Recording
🌐گفتگوی علی ملکی با دکتر حسین دباغ

🔰عدالت ساختاری و ساختار ناعادلانه در جامعه دینی
📲 T.me/IIFJO
خلاصه منسجمی از گفتار "عدالت ساختاری و ساختار عادلانه در جامعه دینی" را اینجا بخوانید:
🔸جبّاریّت اِعمال قدرتی است فراسویِ حقّ، که هیچ‌کس نمی‌تواند نسبت به آن حقّی داشته باشد. و این استفاده از قدرتی است که در دستان هرکسی قرار داشته باشد، آن را نه برای خیر و صلاحِ زیردستان بلکه برای بهره‌گیری شخصی خود استفاده می‌کند. زمانی که فرمانروایی، به هر شکلی، حقّ خود بداند که در هنگامِ وضعِ قانون اراده‌ی شخص خویش را تحمیل کند، حکومتِ وی و فرمان‌ها و اعمالش متوجّه حفظ و حراستِ اموال و دارایی‌های مردمش نیست، بلکه برای ارضای جاه‌طلبی، کینه‌جویی، حسادت و یا هر تمایلِ بی‌قاعده‌ی دیگر وی است.

▫️در هرکجا قدرت به دستان مرجعی سپرده شود تا آن را در جهتِ ایجاد دولتی مردمی و حراست از اموال و دارایی‌های مردم به‌کار گیرد و آن مرجع، قدرت را در جهتِ اهداف دیگری به کار بندد و از آن برای آزار، اذیّت و تضعیف و تسلیم مردم در برابر فرمان‌های خودسرانه و ظالمانه‌ی خود استفاده کند، چنین قدرتی، خودکامه و مستبد خواهد بود، خواه آن مرجعی که از این قدرت استفاده می‌کند یک‌ نفر باشد و خواه چند نفر.

🔹 کسانی که فکر می‌کنند قدرت مطلق خون انسان را پاک می‌سازد و ذات پست آدمی را اصلاح می‌کند، بهتر است به تاریخ عصر حاضر یا اعصار گذشته رجوع کنند تا خلاف آن برایشان ثابت شود. آن‌کسی که در جنگل‌های آمریکا بسیار گستاخ و خطرناک است زمانی که بر تخت سلطنت بنشیند، موجودی بهتر نمی‌شود. او اگر در چنین موقعیتی قرار گیرد می‌تواند دانش و دین را نیز به‌مثابه ابزارهایی برای توجیه مصائبی که بر رعیّت خود تحمیل می‌کند، به‌خدمت گرفته و با شمشیر خود هرکس را که یارای اعتراض داشته باشد، خاموش سازد.

🖋 جان لاک
📖 کتاب «رساله‌ی دوّم درباره‌ی دولت»، ترجمه‌ی شهرام ارشدنژاد، نشر روشنگران و مطالعات زنان.

@hossein_dabbagh
ثبت‌نام دوره‌ی درآمدی بر فلسفه سیاسی تحلیلی
به همت موسسه فرهنگی صدانت

👤 اساتید:
#جواد_حیدری (مترجم، اخلاق‌پژوه، مدرس فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد)

#حسین_دباغ ( مدرس فلسفه، دپارتمان آموزش مستمر، دانشگاه آکسفورد)

سرفصل‌ها

- فلسفه سیاسی چیست و به چه کار می‌آید؟
- علیه آنارشیسم، چرا دولت باید باشد؟
- هدف دولت در سیاستگذاری
- بی‌طرفی و کمال‌گرایی دولت
- حق و حقوق بشر
- مدارا
- آزادی و آزادی بیان و محدودهٔ آن
- دموکراسی
- برابری و عدالت اجتماعی

برای شرکت‌کنندگان در صورت درخواست گواهی صادر خواهد شد.

برای اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام از طریق تلگرام یا واتساپ پیام بدهید (در صورت دانشجو بودن به مسئول ثبت نام اطلاع بدهید)

ارتباط با پشتیبانی دوره در واتساپ:
09910204910
ارتباط با پشتیبانی دوره در تلگرام:
@sedanet_support

ثبت‌نام برای عموم: ۳۰۰ هزار تومان
ثبت‌نام برای دانشجویان: ۱۵۰ هزار تومان
ثبت‌نام برای ایرانیان مقیم خارج از کشور: ۴۰ دلار

🌐 اطلاعات بیشتر در صدانت

🌾 @Sedanet
پخش زنده جلسه اول دوره‌ی درآمدی بر فلسفه سیاسی تحلیلی (ساعت ۲۱):
https://youtu.be/cx6D2VLO-so

ثبت‌نام دوره (تمام جلسات)
The_ethics_of_the_insulted_Salman_Rushdi.pdf
461.3 KB
🗞 The ethics of the insulted—Salman Rushdie’s Case
✍🏻 Hossein Dabbagh

منتشر شده در وبلاگ مرکز اخلاق کاربردی یوهیرو، دانشگاه آکسفورد

من در این نوشته، با در نظر گرفتن جمیع جوانب، از حق تمسخر و بعضا توهین، در برخی موارد، دفاع اخلاقی کرده ام. حق تمسخر یا توهین از آن جهت قابل دفاع است که در نبود آن احتمال ظهور استبداد می رود و از آنجا که استبداد آسیب اخلاقی جدی تری بر پیکر جامعه وارد می آورد می توان از به کار بستن چنین حقی در مواردی دست کم دفاع کرد. در توضیح استدلالم از مورد سلمان رشدی و کتاب پر حادثه او مدد گرفته ام و در آخر توصیه ابن عربی را در دستور کار قرار داده ام تا نشان دهم وظیفه عقلانی ما همواره "تفسیر" کردن وقایع است.

دریافت مقاله از practicalethics
دریافت مقاله از academia

🆔 @hossein_dabbagh
Iran_in_transition_what_is_other_nations.pdf
78.4 KB
🗞 Iran in transition – what is other nations’ “global” moral responsibility?
✍🏻 Hossein Dabbagh

ایرانِ در حالِ گذار و مسئولیت اخلاقی ما
منتشر شده در وبلاگ فلسفه سیاسی دانشگاه یو سی ال

این مقاله در whattodoaboutnow (انگلیسی)
دریافت مقاله از academia (انگلیسی)

🆔 @hossein_dabbagh
2025/08/26 19:38:26
Back to Top
HTML Embed Code: