tgoop.com/hasa_pas/5464
Last Update:
نجات قالبها ( حقوق شهروندی قالبها )
مراد قلیپور
آیا قالبها شهروندان شعر هستند؟ مواجهات ما به عنوان مخاطبان این قالبها چگونه میتواند حقوق شهروندی قالبها را سلب نماید ؟ برخوردهای سلبی برخی منتقدان ادبی در برابر قالبها چگونه خاستگاه دینی پیدا کرده است ؟
چرا این برخوردها شهروندی و دموکراتیک نیست ؟ همزیستی مسالمتآمیز قالبها ، همان روحیه گمشده شهروندی در ادبیات ماست . نیما این حقوق شهروندی را کاملا رعایت کرد . با این که منتقدان بسیاری او را با شالودهشکنی در شعر فارسی معرفی نمودهاند ؛ اما نیما ، هرگز علیه هیچ قالبی اقدام ننمود . نیما به نجات قالبها اندیشید . تجربه گوناگونی قالبها در پروسه شعر نیمایی ، نشان از این دارد که واحد دموکراسی شعر نیما ، در نجات قالبهاست . او قالب را از قالب ، نجات داد و به انسانهای پشت قالبها احترام گذاشت ، چیزی که پس از او در هر دورهای کمرنگتر گردید . امر شهروندی قالبها در تئوریهای نیما امری دموکراتیک است . واحد شعر نیما ایمان مخاطب نیست . این ، همان جایی است که شعر داشت از روحیه حاکمیت دینی خود جدا میشد . واحد دموکراسی در شعر نیما واحد شهروندی است . این یعنی احترام به حقوق مادی و معنوی قالبهایی که هر کدام بخشی از انسان و تاریخ را با خود حمل کردهاند . برخوردهای حذفی قالبها، پس از نیما تا اکنون ادامه دارد . این چیزی است که حقوق شهروندی قالبها را زیر سوال برده است . ما قالبها را در حد قالب ، تقلیل دادیم . زبان را جدای از قالبها فرض کردیم . قالبها خود زبان هستند . انقراض قالبها همان انقراض نسلی از زبان است . معرفی نسلهای شعری پس از نیما میتواند رازهای بسیاری را بر ملا سازد . نسلهایی که بر حقوق شهروندی قالب.ها تاکید دارند و نسلهایی که ایمان مخاطبان را واحد اصلی قرار دادند و شعر را از روحیه دموکراتیک آن ساقط کردند . امر نجات قالبها و بررسی این که کدام جریانات شعری سعی بر تقویت این نجات داشتهاند ، میتواند چهره شهروندی شعر ما را آشکارتر سازد . چیزی که واحد ایمان را در مواجهات سلبی ، کنار خواهد زد تا شهروندان واقعی شعر در شمایل مخاطبان مومن ، ظاهر نگردند . پشت قالبها قالب نیست . انسان است . انسانی که میخواهد از حقوق شهروندی خود برخوردار باشد . این شهروند ، اگر بیایمان باشد ؛ اما نباید چیزی مانع از احقاق حقوق شهروندیاش گردد . قالبها شهروندان شعراند که میخواهند به دموکراسی برسند . دموکراسی قالبها ، امر پنهان شعر ماست .
بسیاری از مواجهات ادبی در برابر قالبها را میتوان با خاستگاههای دینی جامعه ما برابر ساخت . مواجهاتی سلبی و حذفی که فقط توان دیدن صداهای خود را داشته و دارند . حذف قالب همجوار تنها راه معرفی قالب پیشنهادی خود است ، در حالی که میتوانستیم و میتوانیم در محیطی دموکراتیک و شهروندی به همه قالبها و صداهایشان احترام بگذاریم . این همان تمرین حقوق شهروندی قالبهاست . قالبهایی که زبان هستند و انسانها را با خود وضع حمل میکنند ؛ حتی اگر تعدادشان بسیار اندک باشد . امر ایمان امر غیر دموکراتیک و غیر شهروندی در برخورد با قالبهاست . وگرنه باید خطر نژاد پرستی قالبها را اعلام کرد ، چیزی که مدتها با ما بوده و دارد به حیات خود ادامه میدهد . قالبها اگر سلب شوند خواه ناخواه به خاطر نادیده گرفتن حقوق شهروندیشان نژاد را بر فرهنگ غالب میسازند .
سوالی که میتواند بسیار حایز اهمیت باشد این است که آیا قالبها فطرتا فرهنگ هستند یا نژاد ؟
گونههای مختلف قالبها در شعر فارسی، نژاد را در زبان گسترش دادهاند یا فرهنگ را؟ چگونه میتوان با تحقیقاتی میدانی و دقیق این امر را باورمند ساخت ؟ نژادها چگونه با مواجهات سلبی خود در لباس قالبها بر فرهنگها غلبه کردهاند ؟
آیا میتوان گفت که " خوانشها و مواجهات " فطرت قالبها را در شعر ما دستکاری کردهاند و فرهنگ را به عقب راندهاند و چیزی که هست دارد با روحیهای نژادپرستانه و غیر شهروندی ادامه مییابد ؟
چاپ شده در :
شماره ۱۲۵۸ روزنامه نقد حال / پنجشنبه ۱۳ بهمنماه ۱۴۰۱
از کتاب:
قبیله جهانی شعر /سوئد
#هساپس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tgoop.com/hasa_pas
BY ""هسا پس""(جریان شعر پیشرو اقوام ایران و جهان)

Share with your friend now:
tgoop.com/hasa_pas/5464