HASA_PAS Telegram 5440
‍ ...این ادبیات هنوز نتوانسته مرا به حرف بیاورد. خودش هم می داند که هنوز حرف های اصلی ام را نشنیده است. عجله‌ای ندارم یا در زمان خودم از من حرف می‌کشد یا در نبود من حرف‌هایم را از نوشتارهایم دنبال خواهد کرد. مهم نیست. بگذار کار خودش را بکند. این ادبیات سردرگم است. صدا‌ها آواها لحن‌ها بیگانه و یگانه نمی شناسند. اما ادبیات فرزندان حقیقی اش را نمی بلعد. روزی حرف‌های نهفته ام را می شنود که بسیار متحیر خواهد شد. افسوس خواهد خورد که چرا دیر دریافته است. گاهی رهایش می کنم و قهر می‌شوم تصور می کنم که دیگر همه چیز تمام است؛ اما مگر دست خودم است! من برده ادبیاتم نه ارباب آن. حکم با آن است. قهر من نزدیکی است.
شاید می خواهد بیشتر بشنود اما میهمانان فراوان دارد. ادبیات میزبان است. میزبان رسانه‌ها نشریات فضاهایی که سهم می خواهند. آن‌هایی که اربابان ادبیات هستند. به ادبیات حکم می کنند که آنگونه باشد که می خواهند نه آنگونه که ادبیات باشد.
ادبیات در کشورم مدتی طولانی می شود که خودش نیست. خاطره اش هست و برفی که آب شده است. ادبیات میزبان خسته و زخمی و نزاری است که از روح و جسم خودش این میهمانان را تغذیه می کند.
دست خودش نیست که آزادانه بشنود.  مگر به این سادگی هاست! ناچار است که آشکارا باج بدهد. فایده بیافریند. قدرت بی فایدگی اش بیکار مانده است. سال‌هاست که ادبیات دچار "پدرانگی زبان اخته و مادرانگی زبان یائسه"است.
آیا فرصت خواهد بود که حرف هایم را بزنم یا باید به این "نرمش پرهیزکارانه"تن بدهم.
من چگونه برده ای هستم که با ناله اربابم ادبیات خوابم می گیرد. ناله ها تعبیر وارونه لالایی شده اند. شاید همه چیر عوض شده و  لالایی‌ها ما را بیدار کنند. هر روز فکر می کنم که دیگر تمام است. این برده ،بره ای ترسوست. می ترسد. حیا دارد. از انزوا وحشت دارد. می خواهد اصلی ترین حرف هایش را بزند اما از شهادت می ترسد.
فایده‌گرایان ادبیات بسیار منسجم عمل می کنند. بسیار هم قدرتمند. اهل تجاوز اند. تجاوز مستقیم و آشکار به ادبیات. بی‌فایدگی خسته و لاغر و تمام است. جرات حرف زدن ندارد. من اسمم ظاهرا برده است. چون قهر می کنم. بنده که قهر نمی کند. نمی‌ترسد. می میرد.
مادرم ادبیات پدرم ادبیات و من فرزندی ناخلف و ترسو. من چگونه برده ای هستم که قدرت شهید شدن ندارم. از چه می ترسم! از کی؟ از قدرت؟از رسانه ها؟از اکادمی ها؟از آینده؟ آیا من هم دارم با جاودانگی معامله می کنم؟ آیا برده ها جاودانه می شوند؟ راز این که ادبیات هنوز حرف هایم را نشنیده در چیست؟ در ترس؟در شرم؟ در معامله؟...


#مراد_قلی_پور
#گفتگو_با_خود(برگزیده)

#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tgoop.com/hasa_pas



tgoop.com/hasa_pas/5440
Create:
Last Update:

‍ ...این ادبیات هنوز نتوانسته مرا به حرف بیاورد. خودش هم می داند که هنوز حرف های اصلی ام را نشنیده است. عجله‌ای ندارم یا در زمان خودم از من حرف می‌کشد یا در نبود من حرف‌هایم را از نوشتارهایم دنبال خواهد کرد. مهم نیست. بگذار کار خودش را بکند. این ادبیات سردرگم است. صدا‌ها آواها لحن‌ها بیگانه و یگانه نمی شناسند. اما ادبیات فرزندان حقیقی اش را نمی بلعد. روزی حرف‌های نهفته ام را می شنود که بسیار متحیر خواهد شد. افسوس خواهد خورد که چرا دیر دریافته است. گاهی رهایش می کنم و قهر می‌شوم تصور می کنم که دیگر همه چیز تمام است؛ اما مگر دست خودم است! من برده ادبیاتم نه ارباب آن. حکم با آن است. قهر من نزدیکی است.
شاید می خواهد بیشتر بشنود اما میهمانان فراوان دارد. ادبیات میزبان است. میزبان رسانه‌ها نشریات فضاهایی که سهم می خواهند. آن‌هایی که اربابان ادبیات هستند. به ادبیات حکم می کنند که آنگونه باشد که می خواهند نه آنگونه که ادبیات باشد.
ادبیات در کشورم مدتی طولانی می شود که خودش نیست. خاطره اش هست و برفی که آب شده است. ادبیات میزبان خسته و زخمی و نزاری است که از روح و جسم خودش این میهمانان را تغذیه می کند.
دست خودش نیست که آزادانه بشنود.  مگر به این سادگی هاست! ناچار است که آشکارا باج بدهد. فایده بیافریند. قدرت بی فایدگی اش بیکار مانده است. سال‌هاست که ادبیات دچار "پدرانگی زبان اخته و مادرانگی زبان یائسه"است.
آیا فرصت خواهد بود که حرف هایم را بزنم یا باید به این "نرمش پرهیزکارانه"تن بدهم.
من چگونه برده ای هستم که با ناله اربابم ادبیات خوابم می گیرد. ناله ها تعبیر وارونه لالایی شده اند. شاید همه چیر عوض شده و  لالایی‌ها ما را بیدار کنند. هر روز فکر می کنم که دیگر تمام است. این برده ،بره ای ترسوست. می ترسد. حیا دارد. از انزوا وحشت دارد. می خواهد اصلی ترین حرف هایش را بزند اما از شهادت می ترسد.
فایده‌گرایان ادبیات بسیار منسجم عمل می کنند. بسیار هم قدرتمند. اهل تجاوز اند. تجاوز مستقیم و آشکار به ادبیات. بی‌فایدگی خسته و لاغر و تمام است. جرات حرف زدن ندارد. من اسمم ظاهرا برده است. چون قهر می کنم. بنده که قهر نمی کند. نمی‌ترسد. می میرد.
مادرم ادبیات پدرم ادبیات و من فرزندی ناخلف و ترسو. من چگونه برده ای هستم که قدرت شهید شدن ندارم. از چه می ترسم! از کی؟ از قدرت؟از رسانه ها؟از اکادمی ها؟از آینده؟ آیا من هم دارم با جاودانگی معامله می کنم؟ آیا برده ها جاودانه می شوند؟ راز این که ادبیات هنوز حرف هایم را نشنیده در چیست؟ در ترس؟در شرم؟ در معامله؟...


#مراد_قلی_پور
#گفتگو_با_خود(برگزیده)

#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tgoop.com/hasa_pas

BY ""هسا پس""(جریان شعر پیشرو اقوام ایران و جهان)




Share with your friend now:
tgoop.com/hasa_pas/5440

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

1What is Telegram Channels? While the character limit is 255, try to fit into 200 characters. This way, users will be able to take in your text fast and efficiently. Reveal the essence of your channel and provide contact information. For example, you can add a bot name, link to your pricing plans, etc. Telegram Channels requirements & features The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree."
from us


Telegram ""هسا پس""(جریان شعر پیشرو اقوام ایران و جهان)
FROM American