tgoop.com/hamesh1/1768
Last Update:
حق مطلب خدا و جلالش در ذهن ما در بیشترِ بیشترِ وقتها ادا نمیشود. ما بسیاری از لحظات با شبحی از جانِ جان این هستی سر میکنیم. اگر این نبود، همیشه میلرزیدیم و یکدم نمیتوانستیم در برابر این آبشار مهیب، سخن بگوییم و نماز بگذاریم. البته سخنم لزوماً از سر ایمان به خدا و ستایش او هم نیست. حتی انکار بسیاری از ما هم از این منظر به شوخی میماند. انکارهایی بیخبر که نمیدانند چه سیل کوهافکنی پیشاروی انکارشان قرار دارد.
حتی واژهٔ جلال و بزرگی هم در برابر آنچه از آن سخن میگویم میشکند. از این زاویه آیهٔ ۲۱ سورهٔ حشر را به یاد بیاورید: «اگر این قرآن را بر کوهی فرو فرستاده بودیم، بیشک آن را از ترس خداوند خاکسار و فرو پاشیده میدیدید.» چه چیزی کوه را فرومیپاشد؟ برق چه چیزی موسی و همراهاش را در میقات بیهوش میکند؟ عظمت چه تجربهای زکریا و مریم را به سکوت روزه میکشاند؟ چه آشکارگیای هستی را یکسره به روایت قرآن به تسبیحگو میکند؟
سخن بر سر این مرتبه نیست که ما خدا را یادآور نیستیم و خطا میکنیم. سخن این است که گاهی سیل کوهشکن خدا چنان پدیدار میشود که پوستهٔ خردل ما، فراتر از انکار و ایمان، مجالی برای عرض اندام ندارد؛ یکسره میشکند و در خود میخزد و میلرزد. به زبان دیگر، خواب از سر ما ربوده میشود، اگر پنجههای عظیم و بیرقیب این قدرت را همواره ببینیم. غرض این است که به حکمت خودش، از سر بیخبری و سرگرمی و کاروبار، ما بیشتر وقتها در برابر این حقیقت خانهبرانداز در خوابیم. که اگر بیدار باشیم، زندگی روزمره و آبادانیِ دنیا بر ما ناممکن میشود. ادب این مقام سکوت است و خشیت.
#تأملات
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1768