Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴افول نهاد سیاست خارجی
🔺هممیهن ۶ شهریور ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘گرچه از ابتدا به حضور آقای عراقچی در وزارت امور خارجه و نیز رویکرد و ادبیات ایشان نقدهایی داشتم ولی بنا به ملاحظات شرایط و روابط خارجی کشور و نیز امید به این که در مرحله عمل بهبودی حاصل خواهد شد از بیان عمومی آنها پرهیز کردم ولی اکنون به نظر میرسد که هر چه جلوتر میرویم مشکلات و پیچیدگیهای مسائل خارجی کشور و نیز خطرات آن بیشتر میشود و در عین حال وزارت خارجه و در رأس آن شخص آقای وزیر نهتنها تُهی از هر ابتکار و خلاقیتی است بلکه با اظهارات نسنجیده و گاه متناقض، افزایش ناامیدی و ناکارآمدی این وزارتخانه را دامن میزند.
🔘آقای عراقچی در مقام وزیر امور خارجه، نباید و نمیتوانند مثل نظامیان یا یک نماینده مجلس حرف بزنند. همچنان که نظامی و نماینده هم نباید مثل وزیرخارجه سخن بگویند. متاسفانه مرزهای استقلال نهادی را رعایت نمیکنند. گویی سخنگوی نهاد دیگری هستند در حالی که اهمیت هر نهادی به ایفای نقش مستقل خودش است. قرار نیست که این نهادها در تقابل با هم باشند. آنها مولفههای مستقل قدرت ملی هستند که هر کدام کارکرد و اثرات خود را دارند و نباید اجازه داد که یک نهاد در دل نهاد دیگری مستحیل شود که هر دو نهاد زیان میکنند.
🔘بهجز موارد معدود، سخنان دیپلماتیک از ایشان شنیده نمیشود. حتی برخی از آنها تعجبآور است. تاکنون چند بار گفتهاند به شرطی با آمریکا گفتوگو میکنیم که تضمین دهند وسط گفتوگوها حمله نمیکنند. این سخن باعث تعجب و حتی تأسف است. معنای مخالف آن چیست؟ یعنی اگر بعدش حمله کرد ایرادی ندارد یا نیازی نیست تضمین دهد که هیچگاه تجاوز نکند؟
🔘بعلاوه چه ربطی میان این دو مسئله هست؟ اگر گفتوگوها حواس شما را از دفاع منحرف میکند، مشکل، خودتان هستید. ضمناً تضمین یعنی چه؟ چنین کسی در ادامه میگوید که ایران برای مذاکره شرط دارد. شرط را کسی میگذارد که اگر طرف مقابل نپذیرفت اقدامی کند. اگر آنها نپذیرند چه خواهید کرد؟ مگر نوبت قبل که حمله کردند چه شد؟
🔘مشکل وزارتخارجه این است که فاقد رویکرد حتی میانمدت است و بهصورت اقتضایی عمل میکنند. آنان برای آن که یک رویکرد روشن و قابل فهم درباره مسئله هستهای و با ابتکارات مناسب تعیین کنند و خواهان تمرکز فعالیت و مدیریت حول این رویکرد شوند و از تمام ظرفیتهای موجود برای تحقق آن استفاده کنند همچنان به تنهایی و بهصورت اقتضایی عمل میکنند، در حالی که فرصتها هر لحظه در حال از دست رفتن است.
🔘آقای عراقچی حتی به برداشتهای عمومی جامعه از مواضع خود نیز کمتوجهی میکنند ایشان در آخرین مورد چنین گفتند که: ▪️«مردم ایران مذاکره با آمریکا را بیفایده میدانند.»▪️ اول این که مردم ایران خیلی عقاید دیگر هم دارند که توجهی به آنها نمیشود. از کی تا حالا نظر مردم ایران در سیاست خارجی ملاک و معتبر شده است؟ بعلاوه نظر شما اصلاً هم درست نیست لطفاً نظرسنجی ایسنا را که بلافاصله پس از جنگ انجام شد منتشر کنید. کمتر از یکچهارم مخالفت کامل با مذاکره دارند.
🔘البته شخصاً در این شرایط اصراری به مذاکره با آمریکا ندارم چون معتقدم که ابتدا باید پایههای سیاست داخلی را تقویت کرد ولی گزاره شما هم درست نیست. ضمن این که مردم دنبال حل مسائل خود هستند؛ مذاکره و عدم مذاکره یا مستقیم و غیرمستقیم بودن آن برای اکثریت مردم خط قرمز نیست.
🔘شاید ترجیح داشت که آقای علیاکبر صالحی که ایدههای روشنتری دارند متولی این وزارتخانه میشدند، بویژه که جو غالب شورای راهبری موافق وی و اولویت اول وزارتخانه بودند؛ ولی متاسفانه با اولین پاسخ منفی ایشان، درخواست حضور وی در این وزارتخانه از دستور کار شورای راهبری و سپس آقای رئیسجمهور خارج شد ولی اکنون هم دیر نشده است و میتوان به نحو دیگری مجموعه توان دیپلماتیک کشور را برای عبور از این وضعیت بسیج و از آنها استفاده کرد.
🔺هممیهن ۶ شهریور ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘گرچه از ابتدا به حضور آقای عراقچی در وزارت امور خارجه و نیز رویکرد و ادبیات ایشان نقدهایی داشتم ولی بنا به ملاحظات شرایط و روابط خارجی کشور و نیز امید به این که در مرحله عمل بهبودی حاصل خواهد شد از بیان عمومی آنها پرهیز کردم ولی اکنون به نظر میرسد که هر چه جلوتر میرویم مشکلات و پیچیدگیهای مسائل خارجی کشور و نیز خطرات آن بیشتر میشود و در عین حال وزارت خارجه و در رأس آن شخص آقای وزیر نهتنها تُهی از هر ابتکار و خلاقیتی است بلکه با اظهارات نسنجیده و گاه متناقض، افزایش ناامیدی و ناکارآمدی این وزارتخانه را دامن میزند.
🔘آقای عراقچی در مقام وزیر امور خارجه، نباید و نمیتوانند مثل نظامیان یا یک نماینده مجلس حرف بزنند. همچنان که نظامی و نماینده هم نباید مثل وزیرخارجه سخن بگویند. متاسفانه مرزهای استقلال نهادی را رعایت نمیکنند. گویی سخنگوی نهاد دیگری هستند در حالی که اهمیت هر نهادی به ایفای نقش مستقل خودش است. قرار نیست که این نهادها در تقابل با هم باشند. آنها مولفههای مستقل قدرت ملی هستند که هر کدام کارکرد و اثرات خود را دارند و نباید اجازه داد که یک نهاد در دل نهاد دیگری مستحیل شود که هر دو نهاد زیان میکنند.
🔘بهجز موارد معدود، سخنان دیپلماتیک از ایشان شنیده نمیشود. حتی برخی از آنها تعجبآور است. تاکنون چند بار گفتهاند به شرطی با آمریکا گفتوگو میکنیم که تضمین دهند وسط گفتوگوها حمله نمیکنند. این سخن باعث تعجب و حتی تأسف است. معنای مخالف آن چیست؟ یعنی اگر بعدش حمله کرد ایرادی ندارد یا نیازی نیست تضمین دهد که هیچگاه تجاوز نکند؟
🔘بعلاوه چه ربطی میان این دو مسئله هست؟ اگر گفتوگوها حواس شما را از دفاع منحرف میکند، مشکل، خودتان هستید. ضمناً تضمین یعنی چه؟ چنین کسی در ادامه میگوید که ایران برای مذاکره شرط دارد. شرط را کسی میگذارد که اگر طرف مقابل نپذیرفت اقدامی کند. اگر آنها نپذیرند چه خواهید کرد؟ مگر نوبت قبل که حمله کردند چه شد؟
🔘مشکل وزارتخارجه این است که فاقد رویکرد حتی میانمدت است و بهصورت اقتضایی عمل میکنند. آنان برای آن که یک رویکرد روشن و قابل فهم درباره مسئله هستهای و با ابتکارات مناسب تعیین کنند و خواهان تمرکز فعالیت و مدیریت حول این رویکرد شوند و از تمام ظرفیتهای موجود برای تحقق آن استفاده کنند همچنان به تنهایی و بهصورت اقتضایی عمل میکنند، در حالی که فرصتها هر لحظه در حال از دست رفتن است.
🔘آقای عراقچی حتی به برداشتهای عمومی جامعه از مواضع خود نیز کمتوجهی میکنند ایشان در آخرین مورد چنین گفتند که: ▪️«مردم ایران مذاکره با آمریکا را بیفایده میدانند.»▪️ اول این که مردم ایران خیلی عقاید دیگر هم دارند که توجهی به آنها نمیشود. از کی تا حالا نظر مردم ایران در سیاست خارجی ملاک و معتبر شده است؟ بعلاوه نظر شما اصلاً هم درست نیست لطفاً نظرسنجی ایسنا را که بلافاصله پس از جنگ انجام شد منتشر کنید. کمتر از یکچهارم مخالفت کامل با مذاکره دارند.
🔘البته شخصاً در این شرایط اصراری به مذاکره با آمریکا ندارم چون معتقدم که ابتدا باید پایههای سیاست داخلی را تقویت کرد ولی گزاره شما هم درست نیست. ضمن این که مردم دنبال حل مسائل خود هستند؛ مذاکره و عدم مذاکره یا مستقیم و غیرمستقیم بودن آن برای اکثریت مردم خط قرمز نیست.
🔘شاید ترجیح داشت که آقای علیاکبر صالحی که ایدههای روشنتری دارند متولی این وزارتخانه میشدند، بویژه که جو غالب شورای راهبری موافق وی و اولویت اول وزارتخانه بودند؛ ولی متاسفانه با اولین پاسخ منفی ایشان، درخواست حضور وی در این وزارتخانه از دستور کار شورای راهبری و سپس آقای رئیسجمهور خارج شد ولی اکنون هم دیر نشده است و میتوان به نحو دیگری مجموعه توان دیپلماتیک کشور را برای عبور از این وضعیت بسیج و از آنها استفاده کرد.
👍135👎18
Forwarded from انتشارات روزنه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لینک تماشا:
https://youtu.be/IHrDcn3ehEs
ایران؛ جامعهی مسائل حل نشده
این هفته، در "مشافهه" به سراغ "محمد فاضلی"، جامعهشناس ایرانی رفتیم؛ تا با او دربارهی کتاب "ایران بر لبهی تیغ" گفتوگو کنیم.
کتابی که از دغدغههای محمد فاضلی نسبت به مسائل ایران زاده شدهاست؛ روایتی از لبهای باریک میان امید و سقوط؛ و تصمیمهایی سخت که میتوانند نجاتبخش باشند یا تصمیماتی بد که ما را به اعماق بحران بردهاست و خواهند برد.
در این گفتوگو، فاضلی از واقعیتهایی میگوید که نمیتوان نادیده گرفت؛ از فرصتهایی که اگر بهموقع دیده نشوند، برای همیشه از دست میروند، و تهدیدهایی برای جامعهی ایران که روزبهروز به نقطهای بیبازگشت نزدیک میشوند.
این یک روایت است؛ یک «مشافهه»
#مشافهه #ایران_بر_لبه_تیغ #محمد_فاضلی #کتاب_خوب #معرفی_کتاب #گفتگو #ایران_امروز #حکمرانی
https://youtu.be/IHrDcn3ehEs
ایران؛ جامعهی مسائل حل نشده
این هفته، در "مشافهه" به سراغ "محمد فاضلی"، جامعهشناس ایرانی رفتیم؛ تا با او دربارهی کتاب "ایران بر لبهی تیغ" گفتوگو کنیم.
کتابی که از دغدغههای محمد فاضلی نسبت به مسائل ایران زاده شدهاست؛ روایتی از لبهای باریک میان امید و سقوط؛ و تصمیمهایی سخت که میتوانند نجاتبخش باشند یا تصمیماتی بد که ما را به اعماق بحران بردهاست و خواهند برد.
در این گفتوگو، فاضلی از واقعیتهایی میگوید که نمیتوان نادیده گرفت؛ از فرصتهایی که اگر بهموقع دیده نشوند، برای همیشه از دست میروند، و تهدیدهایی برای جامعهی ایران که روزبهروز به نقطهای بیبازگشت نزدیک میشوند.
این یک روایت است؛ یک «مشافهه»
#مشافهه #ایران_بر_لبه_تیغ #محمد_فاضلی #کتاب_خوب #معرفی_کتاب #گفتگو #ایران_امروز #حکمرانی
👍79👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیعملی روسیه در قفقاز؟
دکتر ولی کالجی در بررسی #کریدور_زنگزور از دلایل بیعملی روسیه در تحولات قفقاز میگوید.
دیدن گفتوگو
https://youtu.be/BAh8PmTgF5w
دکتر #ولی_کالجی، پژوهشگر مطالعات منطقهای قفقاز و آسیای میانه مرکزی است و در این گفتوگو توافقنامه صلح اخیر بین #جمهوری_آذربایجان و #ارمنستان و تأثیرات آنها بر منافع ملی ایران را بررسی میکند.
@fazeli_mohammad
دکتر ولی کالجی در بررسی #کریدور_زنگزور از دلایل بیعملی روسیه در تحولات قفقاز میگوید.
دیدن گفتوگو
https://youtu.be/BAh8PmTgF5w
دکتر #ولی_کالجی، پژوهشگر مطالعات منطقهای قفقاز و آسیای میانه مرکزی است و در این گفتوگو توافقنامه صلح اخیر بین #جمهوری_آذربایجان و #ارمنستان و تأثیرات آنها بر منافع ملی ایران را بررسی میکند.
@fazeli_mohammad
👍61👎3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایستاده برای محیطزیست
یک عمر کنشگری #محمد_درویش
هر وقت اسم کنشگری برای حفاظت از محیطزیست به میان میآید، نام #محمد_درویش درخشان به چشم میآید. خستگیناپذیر برای حفاظت از محیطزیست ایران تلاش کرده و سهمی کمنظیر در افزایش آگاهی محیطزیستی داشته است.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/Dv4j4FWADos
محمد درویش در این گفتوگو از شیرین و تلخ کنشگری محیطزیستی، دستآوردهایش، و اثراتی میگوید که بر آگاهی عمومی، سیاستمداران و حتی نیروهای امنیتی گذاشته است. محمد درویش توضیح میدهد که ریشه امیدواریهایش چیست و چگونه زندگی را با کنشگریهای فراوانش معنادارتر ساخته است.
https://youtu.be/Dv4j4FWADos
#محیط_زیست #جنگل_زاگرس #بیابان_زایی #کنشگری_اجتماعی #کنشگر_مرزی
@fazeli_mohammad
یک عمر کنشگری #محمد_درویش
هر وقت اسم کنشگری برای حفاظت از محیطزیست به میان میآید، نام #محمد_درویش درخشان به چشم میآید. خستگیناپذیر برای حفاظت از محیطزیست ایران تلاش کرده و سهمی کمنظیر در افزایش آگاهی محیطزیستی داشته است.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/Dv4j4FWADos
محمد درویش در این گفتوگو از شیرین و تلخ کنشگری محیطزیستی، دستآوردهایش، و اثراتی میگوید که بر آگاهی عمومی، سیاستمداران و حتی نیروهای امنیتی گذاشته است. محمد درویش توضیح میدهد که ریشه امیدواریهایش چیست و چگونه زندگی را با کنشگریهای فراوانش معنادارتر ساخته است.
https://youtu.be/Dv4j4FWADos
#محیط_زیست #جنگل_زاگرس #بیابان_زایی #کنشگری_اجتماعی #کنشگر_مرزی
@fazeli_mohammad
👍160👎5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توافق صلح ارمنستان و جمهوری آذربایجان
بخش نهم؛ ایران نباید تاوان صلح بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان را بدهد.
این گفتوگو در ۹ بخش انجام شده است.
#زنگزور
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/BAh8PmTgF5w
@fazeli_mohammad
بخش نهم؛ ایران نباید تاوان صلح بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان را بدهد.
این گفتوگو در ۹ بخش انجام شده است.
#زنگزور
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/BAh8PmTgF5w
@fazeli_mohammad
👍52👎2
خوبی دوران ما این است که در آینده نخواهند توانست بگویند حرف مهمی ناگفته باقی ماند که اگر گفته میشد، چنین و چنان نمیشد. همه حرفهای مهم گفته و راه بر سلب مسئولیت بسته شده است. آنچه باقی مانده شنیده شدن و شکلگیری توازن قوای منجر به عملی شدن گفتههای درست است. البته قسمت سخت است.
@fazeli_mohammad
@fazeli_mohammad
👍329👎15
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴اسیر گذشته نباشیم
🔺اعتماد ۸ شهریور ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘پس از جنگ اخیر محتواهای گوناگونی تولید شد تا به مردم آموزش داده شود که چگونه تابآور شوند و آن را حفظ کنند؟ یکی از نمونههای خوب آن سخنرانی دکتر مکری با عنوان "چه کسانی در بحرانها نمیشکنند؟" است. گرچه مخاطب و هدف اصلی این تولیدات آموزشی، مردم به معنای عموم هستند ولی اگر مسئولین نیز وقت بگذارند و آن را گوش کنند حتما بهره فراوان خواهند برد؛ بویژه این که تابآوری مسئولین میتواند به تابآوری کشور منجر شود و بر عکس.
🔘یکی از نکات جالب آن تفاوت در نگاه به وضعیت با طرح دو پرسش چرا؟ و چه؟ است. این تفاوت را من در قالب دو رویکرد گذشتهنگر و آیندهنگر توصیف کردهام. این که ما همیشه دنبال این هستیم که ببینیم چرا به نقطه کنونی رسیدهایم؟ منطق آن هم روشن است. گذشته چراغ راه آینده است. ولی در اجرای این کار که درست هم هست مرتکب چند خطا میشویم.
🔘اول این که در عمل در گذشته میمانیم و فراموش میکنیم که فهم آن را برای ساختن آیندهای بهتر میخواستیم و درک ما از گذشته به تنهایی دردی را درمان نمیکند. در واقع گذشته انتها ندارد مثل اقیانوسی است که هر چه فرو برویم به کف آن نمیرسیم، و به جایی میرسیم که دیگر توان نفس کشیدن و بازگشت هم نداریم.
🔘خطای دیگر این است که رفتن به گذشته برای قضاوت کردن و محکوم و حاکم کردن این و آن است، و چون دادگاه رسیدگی به گذشته فاقد آیین دادرسی و قضات مستقل است، هیچگاه پروندههای آن بسته نمیشود، فرصتی برای ورود به آینده پیش نمیآید.
🔘نمونه اخیر ان و در شرایطی که اکنون با فعال شدن بند اسنپبک مواجهیم دنبال مقصریابی از بند مزبور هستند تا او را دادگاهی کنند! کسانی که خودشان ۶ قطعنامه قبلی را در دامن ایران گذاشتند. فرد مطلعی هم نوشته بود که ۶ قطعنامه علیه ایران صادر کردند و کسی مسئولیت آنها را نمیپذیرد حالا دنبال مسئول پیدا کردن برای بازگشت آنها هستند. این یعنی نه میخواهیم و نه میتوانیم از این وضعیت عبور کنیم.
🔘اکنون وقت پرسیدن "چه" باید کرد است. این که مکرر گفته میشود، اروپا صلاحیت حقوقی و سیاسی و اخلاقی را برای احیای مکانیسم ماشه ندارد یا برای گفتگوهای غیرمستقیم با آمریکا صرفا در حوزه هستهای و مشروط بر پذیرش حق غنی سازی و عدم حمله نظامی آمریکا به ایران هنگام مذاکرات آمادهایم؛ مسالهای را حل نمیکند. در واقع به زبان دیگری میگوییم اسنپبک را فعال کنید، ما آمادهایم.
🔘تا اینجا هم مسالهای نیست. پرسش این است که بعدش چه خواهید کرد؟ این که برخی افراد در سیما میآیند و غیرمسئولانه میگویند اجرایی شدن اسنپبک فرقی با الان ندارد و از تحریمهای آمریکا بدتر نیست یادآور همان گزارههای مشهور قبلی است که قطعنامهها را کاغذپاره میدانست.
🔘چه باید کرد؟ اولین کار باید مدیریت پرونده هستهای متمرکز و روشن و هماهنگ باشد. در واقع وفاق درون ساختاری در این مسأله باید صد در صدی باشد. اجازه خرابکاری هم به مجلس و افراد بیمسئولیت داده نشود. کوچکترین اختلاف درون ساختاری مسالهساز است.
🔘دومین کار باید ابتکار و ایدههای روشنی و رو به آینده داشت و انها را روی میز گذاشت. اسیر ذهنیتهای گذشته شدن و یک پا بودن مرغ سیاست ایران، فاجعهبار خواهد بود. سیاست متصلب پیشاپیش شکست خورده است.
🔘وضعیت کنونی ایران تهدیدآمیز و خطرناک است ولی به همان اندازه فرصت مناسبی برای انجام تغییراتی است که امید را در دل جامعه ایرانی دوباره زنده کند. تغییراتی که مثل گذشته ابتر و متناقض نباشد که در نهایت، چوب تغییرات را بخوریم ولی از نان آن محروم شویم.
🔘با توجه به این که ارائه هر پیشنهادی مستلزم داشتن اطلاعات دقیق و تسلط کارشناسی است لذا صلاحیت دادن چنین پیشنهادی را ندارم و معتقدم که اغلب افراد عادی هم فاقد این صلاحیت هستند و بهتر است از ورود به جزییات پرهیز کنند. ولی ما انتظاراتی هم داریم. این که شعارهای بیاثر ندهید. برای مصالحه جهت منافع ملی که بزرگترین فضیلت و وطیفه سیاستمدار است آماده باشید.
🔘بدانیم که عیار افراد و حکومتها در نحوه مواجهه آنها هنگام شکست و ضعف و هنگامی که شرایط علیه اوست معلوم میشود و نه در زمانی که دنیا به کام است. این عیار است که تضمینکننده تابآوری یک فرد یا سیستم است.
🔘اصراری به تعلیق یا ادامه غنی سازی، مذاکره یا عدم مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم ندارم. اینها فرع بر نتیجه است. ولی اسیر گذشته نباید شد. نگاه به آینده و تأمین منافع مردم و کشور و ایجاد امید بر اسیر خیالات شدن مقدم است. هیچ پیشفرضی در برابر این هدف اعتبار و تقدسی ندارد.
🔺اعتماد ۸ شهریور ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘پس از جنگ اخیر محتواهای گوناگونی تولید شد تا به مردم آموزش داده شود که چگونه تابآور شوند و آن را حفظ کنند؟ یکی از نمونههای خوب آن سخنرانی دکتر مکری با عنوان "چه کسانی در بحرانها نمیشکنند؟" است. گرچه مخاطب و هدف اصلی این تولیدات آموزشی، مردم به معنای عموم هستند ولی اگر مسئولین نیز وقت بگذارند و آن را گوش کنند حتما بهره فراوان خواهند برد؛ بویژه این که تابآوری مسئولین میتواند به تابآوری کشور منجر شود و بر عکس.
🔘یکی از نکات جالب آن تفاوت در نگاه به وضعیت با طرح دو پرسش چرا؟ و چه؟ است. این تفاوت را من در قالب دو رویکرد گذشتهنگر و آیندهنگر توصیف کردهام. این که ما همیشه دنبال این هستیم که ببینیم چرا به نقطه کنونی رسیدهایم؟ منطق آن هم روشن است. گذشته چراغ راه آینده است. ولی در اجرای این کار که درست هم هست مرتکب چند خطا میشویم.
🔘اول این که در عمل در گذشته میمانیم و فراموش میکنیم که فهم آن را برای ساختن آیندهای بهتر میخواستیم و درک ما از گذشته به تنهایی دردی را درمان نمیکند. در واقع گذشته انتها ندارد مثل اقیانوسی است که هر چه فرو برویم به کف آن نمیرسیم، و به جایی میرسیم که دیگر توان نفس کشیدن و بازگشت هم نداریم.
🔘خطای دیگر این است که رفتن به گذشته برای قضاوت کردن و محکوم و حاکم کردن این و آن است، و چون دادگاه رسیدگی به گذشته فاقد آیین دادرسی و قضات مستقل است، هیچگاه پروندههای آن بسته نمیشود، فرصتی برای ورود به آینده پیش نمیآید.
🔘نمونه اخیر ان و در شرایطی که اکنون با فعال شدن بند اسنپبک مواجهیم دنبال مقصریابی از بند مزبور هستند تا او را دادگاهی کنند! کسانی که خودشان ۶ قطعنامه قبلی را در دامن ایران گذاشتند. فرد مطلعی هم نوشته بود که ۶ قطعنامه علیه ایران صادر کردند و کسی مسئولیت آنها را نمیپذیرد حالا دنبال مسئول پیدا کردن برای بازگشت آنها هستند. این یعنی نه میخواهیم و نه میتوانیم از این وضعیت عبور کنیم.
🔘اکنون وقت پرسیدن "چه" باید کرد است. این که مکرر گفته میشود، اروپا صلاحیت حقوقی و سیاسی و اخلاقی را برای احیای مکانیسم ماشه ندارد یا برای گفتگوهای غیرمستقیم با آمریکا صرفا در حوزه هستهای و مشروط بر پذیرش حق غنی سازی و عدم حمله نظامی آمریکا به ایران هنگام مذاکرات آمادهایم؛ مسالهای را حل نمیکند. در واقع به زبان دیگری میگوییم اسنپبک را فعال کنید، ما آمادهایم.
🔘تا اینجا هم مسالهای نیست. پرسش این است که بعدش چه خواهید کرد؟ این که برخی افراد در سیما میآیند و غیرمسئولانه میگویند اجرایی شدن اسنپبک فرقی با الان ندارد و از تحریمهای آمریکا بدتر نیست یادآور همان گزارههای مشهور قبلی است که قطعنامهها را کاغذپاره میدانست.
🔘چه باید کرد؟ اولین کار باید مدیریت پرونده هستهای متمرکز و روشن و هماهنگ باشد. در واقع وفاق درون ساختاری در این مسأله باید صد در صدی باشد. اجازه خرابکاری هم به مجلس و افراد بیمسئولیت داده نشود. کوچکترین اختلاف درون ساختاری مسالهساز است.
🔘دومین کار باید ابتکار و ایدههای روشنی و رو به آینده داشت و انها را روی میز گذاشت. اسیر ذهنیتهای گذشته شدن و یک پا بودن مرغ سیاست ایران، فاجعهبار خواهد بود. سیاست متصلب پیشاپیش شکست خورده است.
🔘وضعیت کنونی ایران تهدیدآمیز و خطرناک است ولی به همان اندازه فرصت مناسبی برای انجام تغییراتی است که امید را در دل جامعه ایرانی دوباره زنده کند. تغییراتی که مثل گذشته ابتر و متناقض نباشد که در نهایت، چوب تغییرات را بخوریم ولی از نان آن محروم شویم.
🔘با توجه به این که ارائه هر پیشنهادی مستلزم داشتن اطلاعات دقیق و تسلط کارشناسی است لذا صلاحیت دادن چنین پیشنهادی را ندارم و معتقدم که اغلب افراد عادی هم فاقد این صلاحیت هستند و بهتر است از ورود به جزییات پرهیز کنند. ولی ما انتظاراتی هم داریم. این که شعارهای بیاثر ندهید. برای مصالحه جهت منافع ملی که بزرگترین فضیلت و وطیفه سیاستمدار است آماده باشید.
🔘بدانیم که عیار افراد و حکومتها در نحوه مواجهه آنها هنگام شکست و ضعف و هنگامی که شرایط علیه اوست معلوم میشود و نه در زمانی که دنیا به کام است. این عیار است که تضمینکننده تابآوری یک فرد یا سیستم است.
🔘اصراری به تعلیق یا ادامه غنی سازی، مذاکره یا عدم مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم ندارم. اینها فرع بر نتیجه است. ولی اسیر گذشته نباید شد. نگاه به آینده و تأمین منافع مردم و کشور و ایجاد امید بر اسیر خیالات شدن مقدم است. هیچ پیشفرضی در برابر این هدف اعتبار و تقدسی ندارد.
👍128👎10
Forwarded from javad kashi
کودکی به نام هیچ
............
در ایران پس از جنگ، کودکی به نام «هیچ» زائیده شد. ترسناک و شوم است امیدبخش و زیبا هم هست.
تاثیر جنگ با تجربه یک زلزله قابل مقایسه بود. زلزله قطع نظر از مرگ و ویرانی حس اعتماد به زمین، دیوار و سقف و سنگ را زائل میکند. دستکم برای چندین روز، اعتماد سابق به این همه از دست میرود. یک حس تعلیق عمیق درونی به جا میماند که با هیچ حسی قابل مقایسه نیست.
این حس تعلیق در جنگ ایران و عراق وجود نداشت. به دلایل چندی در جنگ دوازده روزه اتفاق افتاد.
حریم کشور، حکومت، ایدئولوژی، شعارها و مفاهیم تبلیغاتی حتی چهرههای تکراری مثل همان زمین و دیوار و سقف در عرصه سیاسیاند. مهم نیست از این همه رضایت داشتیم یا نه. مهم این است که آنها چارچوبی برای زندگی امروز و فردای ما ترسیم میکردند. جنگ این همه را دستکم برای دوازده روز معلق کرد. همین دوازده روز کافی بود تا هیچکس با همان قوت پیشین از خود و فردا و مسیر زندگی سخن نگوید. حس یک «هیچ» در فضا پیچید.
این «هیچ» شوم و هولناک است. چرا که هم زمان با بزرگ شدن این هیچ، کنترلهای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و دینی سست میشوند. بحرانهای آب و برق و تورم و بیکاری به آن عمق میدهند. سایه جنگی دوباره نیز سنگین است. این همه دست در دست هم میدهند، تا اذهان و روانها و تخیلات عمومی، به سمت حس عمیق یک خلاء و تعلیق سقوط کنند. ما با یک شرایط مرزی مواجهیم. در مرز جایی که هابز از آن با عنوان وضع طبیعی یاد میکرد. پیچی در کار نیست تا گفته شود در یک پیچ تاریخی حساس به سر میبریم از آن عبور خواهیم کرد و راه گذشته را ادامه خواهیم داد. بر لبه پرتگاهی ایستادهایم. به جایی هم که ایستادهایم اعتمادی نیست.
اما میتوان از تولد نورسیدهای به نام «هیچ» استقبال کرد و از آن لحظهای زیبا و امیدبخش ساخت. جامعه ایرانی چندین دهه آبستن کودک «هیچ» بود. ما در حصار مفاهیم و شعارهای بیمعنا شده، بی نسبت با واقعیت جهان، گسیخته از ذهن و ضمیر نسلهای نو زندگی میکردیم. مفاهیمی که دیگر بر معنای مشخصی دلالت نمیکردند. نشانگان هویتهایی بودند که محتوایی در درون نداشتند. بیشتر استتار کننده مافیاهایی بودند که در همه جا خانه کردهاند. آنها با همه زرق و برق و سر و صدا، چیزی در درون ندارند. آنچه پس پرده پنهان بود، آشکار شده است. این آشکارگی میتواند سرآغاز فصلی تازه باشد. این هیچ نورسیده، سرآغاز همه چیز است. خود آبستن فصلها و گفتارها و چشماندازهای نو است.
با برداشتن دیوارها، گشودن فضای عمومی و فراخوان همگان میتوان سویه مبارک این کودک را غلبه داد.
نادر و اسکندر از آن سنخ که اخوان ثالث میگفت در راه نیست. از ایدئولوگها و سلبریتیها کاری ساخته نیست. در جستجوی ایده تازهای برای رها شدن نباشیم. معجزه با مردم روی میدهد. به جای تبلیغات برای تزریق بیهوده امید، باید آنها را در فهم و برون رفت از عمق فاجعه شریک کرد. ضمن همین مشارکت، ضمن مشاهده حضور یکدیگر و همراه با حس جمعی فاجعه، مردم به معنای سیاسی آن متولد میشوند. مردم ماده خام تبلیغات نیستند. شاهنامه و نمادهای ملی و احیای حس ملی کمکی به تولد سیاسی مردم نمیکنند. آنها تنها به شرط فاعلیت موثر در عرصه سیاست امکان ظهور پیدا میکنند.
همه چیز میتواند از یک تحول در ساختار رسانهای کشور آغاز شود. اجازه دهیم مردم آنچه را تجربه میکنند به زبان بیاورند و در ساحت رسمی رسانهای کشور نمودار شوند. مساله کشور را از درون صدای مردم پیدا کنیم. این اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه رسانههای رسمی به سمت مردم گشوده شوند. همان مردم تشخیص میدهند چگونه باید از معرکه گریخت. آنها خود میتوانند راه نشان دهند و متعهد به آن بمانند.
امید که مردم از درون زهدان آن هیچ نورسیده، زاده شوند. مساله این است که چه نقشی در مسیر این زایش بر عهده میگیریم. در جهت تسهیل مشارکت سالم مردم در عرصه سیاست عمل میکنیم یا تسهیل کننده برآمدن سویه شرارت بار این هیچ نورسیدهایم.
@javadkashi
............
در ایران پس از جنگ، کودکی به نام «هیچ» زائیده شد. ترسناک و شوم است امیدبخش و زیبا هم هست.
تاثیر جنگ با تجربه یک زلزله قابل مقایسه بود. زلزله قطع نظر از مرگ و ویرانی حس اعتماد به زمین، دیوار و سقف و سنگ را زائل میکند. دستکم برای چندین روز، اعتماد سابق به این همه از دست میرود. یک حس تعلیق عمیق درونی به جا میماند که با هیچ حسی قابل مقایسه نیست.
این حس تعلیق در جنگ ایران و عراق وجود نداشت. به دلایل چندی در جنگ دوازده روزه اتفاق افتاد.
حریم کشور، حکومت، ایدئولوژی، شعارها و مفاهیم تبلیغاتی حتی چهرههای تکراری مثل همان زمین و دیوار و سقف در عرصه سیاسیاند. مهم نیست از این همه رضایت داشتیم یا نه. مهم این است که آنها چارچوبی برای زندگی امروز و فردای ما ترسیم میکردند. جنگ این همه را دستکم برای دوازده روز معلق کرد. همین دوازده روز کافی بود تا هیچکس با همان قوت پیشین از خود و فردا و مسیر زندگی سخن نگوید. حس یک «هیچ» در فضا پیچید.
این «هیچ» شوم و هولناک است. چرا که هم زمان با بزرگ شدن این هیچ، کنترلهای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و دینی سست میشوند. بحرانهای آب و برق و تورم و بیکاری به آن عمق میدهند. سایه جنگی دوباره نیز سنگین است. این همه دست در دست هم میدهند، تا اذهان و روانها و تخیلات عمومی، به سمت حس عمیق یک خلاء و تعلیق سقوط کنند. ما با یک شرایط مرزی مواجهیم. در مرز جایی که هابز از آن با عنوان وضع طبیعی یاد میکرد. پیچی در کار نیست تا گفته شود در یک پیچ تاریخی حساس به سر میبریم از آن عبور خواهیم کرد و راه گذشته را ادامه خواهیم داد. بر لبه پرتگاهی ایستادهایم. به جایی هم که ایستادهایم اعتمادی نیست.
اما میتوان از تولد نورسیدهای به نام «هیچ» استقبال کرد و از آن لحظهای زیبا و امیدبخش ساخت. جامعه ایرانی چندین دهه آبستن کودک «هیچ» بود. ما در حصار مفاهیم و شعارهای بیمعنا شده، بی نسبت با واقعیت جهان، گسیخته از ذهن و ضمیر نسلهای نو زندگی میکردیم. مفاهیمی که دیگر بر معنای مشخصی دلالت نمیکردند. نشانگان هویتهایی بودند که محتوایی در درون نداشتند. بیشتر استتار کننده مافیاهایی بودند که در همه جا خانه کردهاند. آنها با همه زرق و برق و سر و صدا، چیزی در درون ندارند. آنچه پس پرده پنهان بود، آشکار شده است. این آشکارگی میتواند سرآغاز فصلی تازه باشد. این هیچ نورسیده، سرآغاز همه چیز است. خود آبستن فصلها و گفتارها و چشماندازهای نو است.
با برداشتن دیوارها، گشودن فضای عمومی و فراخوان همگان میتوان سویه مبارک این کودک را غلبه داد.
نادر و اسکندر از آن سنخ که اخوان ثالث میگفت در راه نیست. از ایدئولوگها و سلبریتیها کاری ساخته نیست. در جستجوی ایده تازهای برای رها شدن نباشیم. معجزه با مردم روی میدهد. به جای تبلیغات برای تزریق بیهوده امید، باید آنها را در فهم و برون رفت از عمق فاجعه شریک کرد. ضمن همین مشارکت، ضمن مشاهده حضور یکدیگر و همراه با حس جمعی فاجعه، مردم به معنای سیاسی آن متولد میشوند. مردم ماده خام تبلیغات نیستند. شاهنامه و نمادهای ملی و احیای حس ملی کمکی به تولد سیاسی مردم نمیکنند. آنها تنها به شرط فاعلیت موثر در عرصه سیاست امکان ظهور پیدا میکنند.
همه چیز میتواند از یک تحول در ساختار رسانهای کشور آغاز شود. اجازه دهیم مردم آنچه را تجربه میکنند به زبان بیاورند و در ساحت رسمی رسانهای کشور نمودار شوند. مساله کشور را از درون صدای مردم پیدا کنیم. این اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه رسانههای رسمی به سمت مردم گشوده شوند. همان مردم تشخیص میدهند چگونه باید از معرکه گریخت. آنها خود میتوانند راه نشان دهند و متعهد به آن بمانند.
امید که مردم از درون زهدان آن هیچ نورسیده، زاده شوند. مساله این است که چه نقشی در مسیر این زایش بر عهده میگیریم. در جهت تسهیل مشارکت سالم مردم در عرصه سیاست عمل میکنیم یا تسهیل کننده برآمدن سویه شرارت بار این هیچ نورسیدهایم.
@javadkashi
👍100👎6
Forwarded from میراث باشی
🔺تمسخر شاهنامه و فردوسی؛ واکنشها و ریشههای پنهان
🖋#حمید_رضا_ولیپور
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔸 طی چند روز گذشته اظهارنظر طنزآمیز خانمی طنزپرداز در شبکههای اجتماعی درباره فردوسی و شاهنامه واکنشهای گستردهای در میان فعالان دانشگاهی، فرهنگی و اجتماعی برانگیخته است. عدهای این کار را توهین به میراث هویتی ایران دانسته و با تندی پاسخ دادهاند؛ در حالی که برخی دیگر با استناد به حقوق بشر و آزادی بیان، از حق نقد و طنزپردازی برابر متون ادبی و تاریخی و حتی چهرههای شاخص ملی و مذهبی سخن گفتهاند.
🔸من شخصاً با بهکارگیری الفاظ تحقیرآمیز درباره فردوسی و شاهنامه مخالفم. برای بخش بزرگی از جامعه، فردوسی نه فقط یک شاعر، بلکه حافظ زبان و هویت ایرانی است. شاهنامه در دورههایی که زبان فارسی و فرهنگ ایران در معرض نابودی یا تضعیف قرار داشت، چون سپری فرهنگی نقش ستون نگهدارنده ایفا کرده است. بنابراین هر گونه تمسخر نسبت به آن، ناخودآگاه به معنای تمسخر هویت جمعی یا نادیدهگرفتن بخشی از ریشههای هویتی یک ملت تعبیر میشود. فردوسی تنها یک شاعر نیست؛ او ستون هویت ایرانی و زندهکننده زبان فارسی است.
🔸 اما آنچه در این میان مهمتر از عمل یک فرد است، شدت واکنشهاست. چرا جامعه در برابر چنین اتفاقاتی با این میزان حساسیت و هیجان برخورد میکند؟ به نظر میرسد دلیل اصلی این است که سالهاست نمادهای ایرانیت و مظاهر فرهنگی ایرانی در معرض فشار، تحقیر یا نادیدهگرفتهشدن از سوی برخی جریانهای ایدئولوژیک قرار داشته است. در چند دهه اخیر، مظاهر ایرانیت – از نوروز و زبان فارسی گرفته تا نمادهای باستانی – بارها توسط جریانهای سیاسی یا ایدئولوژیک، نادیده گرفته یا حتی تخطئه شده است. این فشارها باعث شده مردم نسبت به هر نوع نقد یا بیاحترامی به نمادهای فرهنگی واکنشی سریع و گاه افراطی نشان دهند. به عبارتی، این واکنشها فقط به شخص آن خانم یا الفاظ او مربوط نیست، بلکه به انباشت احساس سرکوب هویت ملی برمیگردد. از همینرو، جامعه کوچکترین حمله یا تمسخر را نه یک نقد فردی، بلکه ادامه همان روند تاریخیِ حذف ایرانیت میبیند.
🔸یکی از مشکلات فضای عمومی ایران این است که مرز میان نقد علمی و تمسخر تخریبی اغلب نادیده گرفته میشود. نقد هر متن—حتی فردوسی و شاهنامه—حق هر کسی است. اما وقتی به جای تحلیل، از الفاظ تحقیرآمیز استفاده شود، مخاطبان آن را حمله به هویت خود میبینند، نه نقد ادبی یا تاریخی. واقعیت این است که نقد علمی و حتی انتقادیترین نگاهها به شاهنامه و هر متن تاریخی جای خود دارد، اما تمسخر و توهین به جای تحلیل، راه به جایی نمیبرد و صرفاً واکنشهای هیجانی و گاه افراطی میآفریند.
🔸 از سوی دیگر، واکنشهای بسیار تند و افراطی نیز مشکل را حل نمیکند و فقط بر فضای دو قطبی میافزاید. واکنشهای تند و هیجانی هم خود آسیبزاست. چرا که اگر جامعه نتواند نقد—حتی نقد تند و بیرحمانه و شوخی و طنزپردازی با متون و چهرههای مهم تاریخی و معاصر—را تحمل کند، راه برای شکلگیری فضایی بسته و اقتدارگرایانه هموار میشود. بهتر است میان "بیاحترامی شخصی" و "نقد محتوایی" مرزبندی روشنتری وجود داشته باشد.
🔸 باید این پدیدهها ریشهیابی شوند. مادامی که تضاد میان "ایرانیت" و "ایدئولوژیهای حاکم" ادامه دارد و مظاهر فرهنگی ایران مدام تحت فشار و تحقیر قرار میگیرند، جامعه در برابر کوچکترین تحریک، واکنشهای شدیدی نشان خواهد داد. تنها با بازسازی اعتماد به میراث فرهنگی و فراهم آوردن فضای آزاد برای نقد سالم و بدون تمسخر است که این تنشها کاهش پیدا میکند. راه برونرفت، بازشناسی ریشههای این حساسیتهاست. تا زمانی که جامعه احساس کند میراث فرهنگی و ملیاش همواره در معرض حذف و بیمهری است، هر بار با کوچکترین تلنگر، شعلهای از واکنشهای شدید برخواهد خاست. به نظرم با تقویت ریشه های ملی، هویتی، فرهنگی و اعتماد به میراث فرهنگی، تفکیک نقد علمی از تمسخر تخریبی و ایجاد فضای آزاد و محترمانه برای گفتوگو میتوان به آرامش و رشد فرهنگی واقعی دست یافت. به زبان ساده، تمسخر فردوسی و شاهنامه جرقهای بود، اما بنزینی که شعلهها را شعلهور کرد همان تجربه تاریخی سرکوب ایرانیت در حافظه جمعی جامعه است.
http://instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
🖋#حمید_رضا_ولیپور
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔸 طی چند روز گذشته اظهارنظر طنزآمیز خانمی طنزپرداز در شبکههای اجتماعی درباره فردوسی و شاهنامه واکنشهای گستردهای در میان فعالان دانشگاهی، فرهنگی و اجتماعی برانگیخته است. عدهای این کار را توهین به میراث هویتی ایران دانسته و با تندی پاسخ دادهاند؛ در حالی که برخی دیگر با استناد به حقوق بشر و آزادی بیان، از حق نقد و طنزپردازی برابر متون ادبی و تاریخی و حتی چهرههای شاخص ملی و مذهبی سخن گفتهاند.
🔸من شخصاً با بهکارگیری الفاظ تحقیرآمیز درباره فردوسی و شاهنامه مخالفم. برای بخش بزرگی از جامعه، فردوسی نه فقط یک شاعر، بلکه حافظ زبان و هویت ایرانی است. شاهنامه در دورههایی که زبان فارسی و فرهنگ ایران در معرض نابودی یا تضعیف قرار داشت، چون سپری فرهنگی نقش ستون نگهدارنده ایفا کرده است. بنابراین هر گونه تمسخر نسبت به آن، ناخودآگاه به معنای تمسخر هویت جمعی یا نادیدهگرفتن بخشی از ریشههای هویتی یک ملت تعبیر میشود. فردوسی تنها یک شاعر نیست؛ او ستون هویت ایرانی و زندهکننده زبان فارسی است.
🔸 اما آنچه در این میان مهمتر از عمل یک فرد است، شدت واکنشهاست. چرا جامعه در برابر چنین اتفاقاتی با این میزان حساسیت و هیجان برخورد میکند؟ به نظر میرسد دلیل اصلی این است که سالهاست نمادهای ایرانیت و مظاهر فرهنگی ایرانی در معرض فشار، تحقیر یا نادیدهگرفتهشدن از سوی برخی جریانهای ایدئولوژیک قرار داشته است. در چند دهه اخیر، مظاهر ایرانیت – از نوروز و زبان فارسی گرفته تا نمادهای باستانی – بارها توسط جریانهای سیاسی یا ایدئولوژیک، نادیده گرفته یا حتی تخطئه شده است. این فشارها باعث شده مردم نسبت به هر نوع نقد یا بیاحترامی به نمادهای فرهنگی واکنشی سریع و گاه افراطی نشان دهند. به عبارتی، این واکنشها فقط به شخص آن خانم یا الفاظ او مربوط نیست، بلکه به انباشت احساس سرکوب هویت ملی برمیگردد. از همینرو، جامعه کوچکترین حمله یا تمسخر را نه یک نقد فردی، بلکه ادامه همان روند تاریخیِ حذف ایرانیت میبیند.
🔸یکی از مشکلات فضای عمومی ایران این است که مرز میان نقد علمی و تمسخر تخریبی اغلب نادیده گرفته میشود. نقد هر متن—حتی فردوسی و شاهنامه—حق هر کسی است. اما وقتی به جای تحلیل، از الفاظ تحقیرآمیز استفاده شود، مخاطبان آن را حمله به هویت خود میبینند، نه نقد ادبی یا تاریخی. واقعیت این است که نقد علمی و حتی انتقادیترین نگاهها به شاهنامه و هر متن تاریخی جای خود دارد، اما تمسخر و توهین به جای تحلیل، راه به جایی نمیبرد و صرفاً واکنشهای هیجانی و گاه افراطی میآفریند.
🔸 از سوی دیگر، واکنشهای بسیار تند و افراطی نیز مشکل را حل نمیکند و فقط بر فضای دو قطبی میافزاید. واکنشهای تند و هیجانی هم خود آسیبزاست. چرا که اگر جامعه نتواند نقد—حتی نقد تند و بیرحمانه و شوخی و طنزپردازی با متون و چهرههای مهم تاریخی و معاصر—را تحمل کند، راه برای شکلگیری فضایی بسته و اقتدارگرایانه هموار میشود. بهتر است میان "بیاحترامی شخصی" و "نقد محتوایی" مرزبندی روشنتری وجود داشته باشد.
🔸 باید این پدیدهها ریشهیابی شوند. مادامی که تضاد میان "ایرانیت" و "ایدئولوژیهای حاکم" ادامه دارد و مظاهر فرهنگی ایران مدام تحت فشار و تحقیر قرار میگیرند، جامعه در برابر کوچکترین تحریک، واکنشهای شدیدی نشان خواهد داد. تنها با بازسازی اعتماد به میراث فرهنگی و فراهم آوردن فضای آزاد برای نقد سالم و بدون تمسخر است که این تنشها کاهش پیدا میکند. راه برونرفت، بازشناسی ریشههای این حساسیتهاست. تا زمانی که جامعه احساس کند میراث فرهنگی و ملیاش همواره در معرض حذف و بیمهری است، هر بار با کوچکترین تلنگر، شعلهای از واکنشهای شدید برخواهد خاست. به نظرم با تقویت ریشه های ملی، هویتی، فرهنگی و اعتماد به میراث فرهنگی، تفکیک نقد علمی از تمسخر تخریبی و ایجاد فضای آزاد و محترمانه برای گفتوگو میتوان به آرامش و رشد فرهنگی واقعی دست یافت. به زبان ساده، تمسخر فردوسی و شاهنامه جرقهای بود، اما بنزینی که شعلهها را شعلهور کرد همان تجربه تاریخی سرکوب ایرانیت در حافظه جمعی جامعه است.
http://instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
👍177👎29
Forwarded from هممیهن
ضعف و قوت یک گفتوگو
سرمقاله هممیهن
۰۹ شهریور ۱۴۰۴
🔹گفتوگوی آقای رئیسجمهور با سه فعال سیاسی و رسانهای قطعاً گامی روبهجلو محسوب میشود. هم از حیث فرم و هم از جهت صراحت نسبی در بیان آقای پزشکیان و ترکیب پرسشگران که در ایران تازگی داشت و امیدواریم که ادامه پیدا کند. آقای پزشکیان نکات گوناگونی را گفتند که در این یادداشت فقط به چند مورد مهم آن میپردازیم.
🔹اولین مسئله، تحریم است. پزشکیان گفت که: «آن تئوریهایی که میگویند تحریمها هیچ اهمیتی ندارند، با واقعیتها سازگار نیستند... برخی افراد که ادعای درک از واقعیت دارند، خودشان اعتراف میکنند که تحریمها میتوانند از خودِ جنگ هم کشندهتر باشند. نمیشود ساده از کنار تحریمها گذشت یا آنها را کماهمیت جلوه داد.» برای درک اهمیت این نگاه که در تقابل با شعارهای اصولگرایان تندرو است، توصیه میکنیم گزارش اصلی صفحات اجتماعی «هممیهن» را در شماره امروز بخوانید.
🔹گزارشی از آخرين پژوهش انجامشده درباره اطلاعات و دادههای ۱۵۲کشور در فاصله سالهای ۱۹۷۱ تا ۲۰۲۱ است که در مجله «لنست» معتبرترین مجله بهداشت و درمان جهان منتشر شده و نشان داده است که تحریمها بهطور مستقیم و به طرز فاحشی باعث افزایش مرگومیر میشوند، و این فقط یکی از اثرات آن است که بر مرگومیر بهویژه در کودکان موثر است. درک این مسئله در رویکرد سیاست خارجی خود را نشان میدهد.
🔹نکته مهم دیگری که آقای پزشکیان بهدرستی گفت، این بود که: «ترس من از اسنپبک یا تهدیدهای خارجی نیست؛ واهمه اصلیام از اختلافات داخلی، از شکافهای درونی و درگیریها است؛ اختلافاتی که زمانی شکل میگیرد که حقوق شهروندی افراد نادیده گرفته میشود؛ گروهی بر مصدر قدرت مینشینند و گروهی دیگر اساساً در بازی قدرت جایی نمییابند».
🔹 هر دو گزاره این جملات درست است؛ زیرا خطر اصلی که کشور را تهدید میکند همین فقدان وحدت است و ریشه آن هم در بیتوجهی به حقوق ملت و شهروندی است. همچنان که در ادامه هم تاکید کرد که: «اگر موشک و جنگندههای F۱۶ و F۳۵ داشته باشیم اما وحدت و انسجام مردم را نداشته باشیم، هیچ قدرتی نداریم.»
🔹ولی مشکل رویکرد آقای پزشکیان از همینجا آغاز میشود؛ رویکردی که در عمل به ضد این هدف تبدیل شده است، زیرا گفت: «من نمیتوانم به مجلس دستور بدهم که اینطور بنشیند یا آنطور برخیزد. نمیتوانم به قوهقضائیه بگویم که این زندانیان سیاسی را آزاد کن یا نه. آنچه انجام میدهم، در چارچوب اختیاراتی است که دارم، نه صرفاً نظر شخصی.»
🔹تصور موجود در ایران چنین است که گویی قوای گوناگون کشور جزایر خودمختاری هستند که هر کدام میتوانند ساز خود را بزنند. تجربه آقای پزشکیان در ماجرای قانون حجاب مغایر با این گزاره است. البته کسی نخواهد گفت که وی با قوای دیگر دعوا کند؛ ولی این را باید بداند که هر سه قوه حکومت و نهادهای دیگر همگی اجزای پیکر یک قدرت هستند. مردم با حکومت به معنای یک کل واحد طرف هستند. پذیرفتنی نیست که هر کدام بخواهند ساز خود را بزنند. این تصور از حکومت بهکلی باطل است. مردم رای نمیدهند که قوا با یکدیگر دعوا کنند. مردم دنبال حل مسائل خود هستند.
🔹همه شما را مسئول میدانند. قرار نیست به شما رای دهند و مجلس ساز خود را بزند و برعکس. راهحل هم وجود دارد. باید گفتوگو کنید و جمعبندی دقیق کارشناسی را در شورایعالی امنیتملی و با تایید رهبری اجرایی کنید. قرار نیست شما به قوای دیگر دستور دهید. قرار است هم سه قوه با یک آهنگ اداره کشور را پیش ببرند. اینکه این آهنگ کجا نواخته شود، مسئله حکومت است و نه مردم.
🔹البته در همه کشورها حدی از اختلاف میان نهادها و قوا بهوجود میآید؛ ولی نه در مسائل راهبردی و مهم و نه برای زمان طولانی. جلسه سران قوا برای چیست؟ به همین دلیل است که در این گفتوگو هیچ حرف قابلقبولی در موضوع فیلترینگ گفته نشد.
🔹پیشنهاد میکنیم یک جلسه تصمیمگیری را علنی برگزار کنید و چند کارشناس هم بیایند گزارش کارشناسی خود را بدهند تا معلوم شود آیا وفاق با این جماعت آب در هاون کوبیدن است یا ادامه یک مسیر عقلانی و درست؟
🔹پیشنهاد مشخص این است که گزارش موضوعات اختلافی را پس از بررسیهای دقیق کارشناسی در مراجع صلاحیتدار منتشر کنید. ادامه این رویکرد و اتلاف وقت برای کشور و جامعهای که اصلاً فرصت ندارد، زیانبار است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
سرمقاله هممیهن
۰۹ شهریور ۱۴۰۴
🔹گفتوگوی آقای رئیسجمهور با سه فعال سیاسی و رسانهای قطعاً گامی روبهجلو محسوب میشود. هم از حیث فرم و هم از جهت صراحت نسبی در بیان آقای پزشکیان و ترکیب پرسشگران که در ایران تازگی داشت و امیدواریم که ادامه پیدا کند. آقای پزشکیان نکات گوناگونی را گفتند که در این یادداشت فقط به چند مورد مهم آن میپردازیم.
🔹اولین مسئله، تحریم است. پزشکیان گفت که: «آن تئوریهایی که میگویند تحریمها هیچ اهمیتی ندارند، با واقعیتها سازگار نیستند... برخی افراد که ادعای درک از واقعیت دارند، خودشان اعتراف میکنند که تحریمها میتوانند از خودِ جنگ هم کشندهتر باشند. نمیشود ساده از کنار تحریمها گذشت یا آنها را کماهمیت جلوه داد.» برای درک اهمیت این نگاه که در تقابل با شعارهای اصولگرایان تندرو است، توصیه میکنیم گزارش اصلی صفحات اجتماعی «هممیهن» را در شماره امروز بخوانید.
🔹گزارشی از آخرين پژوهش انجامشده درباره اطلاعات و دادههای ۱۵۲کشور در فاصله سالهای ۱۹۷۱ تا ۲۰۲۱ است که در مجله «لنست» معتبرترین مجله بهداشت و درمان جهان منتشر شده و نشان داده است که تحریمها بهطور مستقیم و به طرز فاحشی باعث افزایش مرگومیر میشوند، و این فقط یکی از اثرات آن است که بر مرگومیر بهویژه در کودکان موثر است. درک این مسئله در رویکرد سیاست خارجی خود را نشان میدهد.
🔹نکته مهم دیگری که آقای پزشکیان بهدرستی گفت، این بود که: «ترس من از اسنپبک یا تهدیدهای خارجی نیست؛ واهمه اصلیام از اختلافات داخلی، از شکافهای درونی و درگیریها است؛ اختلافاتی که زمانی شکل میگیرد که حقوق شهروندی افراد نادیده گرفته میشود؛ گروهی بر مصدر قدرت مینشینند و گروهی دیگر اساساً در بازی قدرت جایی نمییابند».
🔹 هر دو گزاره این جملات درست است؛ زیرا خطر اصلی که کشور را تهدید میکند همین فقدان وحدت است و ریشه آن هم در بیتوجهی به حقوق ملت و شهروندی است. همچنان که در ادامه هم تاکید کرد که: «اگر موشک و جنگندههای F۱۶ و F۳۵ داشته باشیم اما وحدت و انسجام مردم را نداشته باشیم، هیچ قدرتی نداریم.»
🔹ولی مشکل رویکرد آقای پزشکیان از همینجا آغاز میشود؛ رویکردی که در عمل به ضد این هدف تبدیل شده است، زیرا گفت: «من نمیتوانم به مجلس دستور بدهم که اینطور بنشیند یا آنطور برخیزد. نمیتوانم به قوهقضائیه بگویم که این زندانیان سیاسی را آزاد کن یا نه. آنچه انجام میدهم، در چارچوب اختیاراتی است که دارم، نه صرفاً نظر شخصی.»
🔹تصور موجود در ایران چنین است که گویی قوای گوناگون کشور جزایر خودمختاری هستند که هر کدام میتوانند ساز خود را بزنند. تجربه آقای پزشکیان در ماجرای قانون حجاب مغایر با این گزاره است. البته کسی نخواهد گفت که وی با قوای دیگر دعوا کند؛ ولی این را باید بداند که هر سه قوه حکومت و نهادهای دیگر همگی اجزای پیکر یک قدرت هستند. مردم با حکومت به معنای یک کل واحد طرف هستند. پذیرفتنی نیست که هر کدام بخواهند ساز خود را بزنند. این تصور از حکومت بهکلی باطل است. مردم رای نمیدهند که قوا با یکدیگر دعوا کنند. مردم دنبال حل مسائل خود هستند.
🔹همه شما را مسئول میدانند. قرار نیست به شما رای دهند و مجلس ساز خود را بزند و برعکس. راهحل هم وجود دارد. باید گفتوگو کنید و جمعبندی دقیق کارشناسی را در شورایعالی امنیتملی و با تایید رهبری اجرایی کنید. قرار نیست شما به قوای دیگر دستور دهید. قرار است هم سه قوه با یک آهنگ اداره کشور را پیش ببرند. اینکه این آهنگ کجا نواخته شود، مسئله حکومت است و نه مردم.
🔹البته در همه کشورها حدی از اختلاف میان نهادها و قوا بهوجود میآید؛ ولی نه در مسائل راهبردی و مهم و نه برای زمان طولانی. جلسه سران قوا برای چیست؟ به همین دلیل است که در این گفتوگو هیچ حرف قابلقبولی در موضوع فیلترینگ گفته نشد.
🔹پیشنهاد میکنیم یک جلسه تصمیمگیری را علنی برگزار کنید و چند کارشناس هم بیایند گزارش کارشناسی خود را بدهند تا معلوم شود آیا وفاق با این جماعت آب در هاون کوبیدن است یا ادامه یک مسیر عقلانی و درست؟
🔹پیشنهاد مشخص این است که گزارش موضوعات اختلافی را پس از بررسیهای دقیق کارشناسی در مراجع صلاحیتدار منتشر کنید. ادامه این رویکرد و اتلاف وقت برای کشور و جامعهای که اصلاً فرصت ندارد، زیانبار است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
👍69👎3
Forwarded from Vali Kaleji
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخش نخست مصاحبه دکتر ولی کالجی با دکتر محمد فاضلی: پیشینه و سیر تحول تاریخی دسترسی جمهوری آذربایجان به نخجوان از 1924 تا 2025 میلادی/ 1302 تا 1404
https://youtu.be/BAh8PmTgF5w
@fazeli_mohammad
https://youtu.be/BAh8PmTgF5w
@fazeli_mohammad
👍42👎2
Forwarded from Vali Kaleji
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخش دوم مصاحبه دکتر ولی کالجی با دکتر محمد فاضلی: تحلیل محتوای توافق ارمنستان و جمهوری آذربایجان: پیش شرط های توافق نهایی صلح چیست؟ https://youtu.be/BAh8PmTgF5w
@fazeli_mohammad
@fazeli_mohammad
👍42👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایران را چه حاصل؟
#محمد_درویش یک عمر برای محیطزیست کنشگری کرده است. حاصل عمری کنشگری برای ایران چه بوده است؟
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/Dv4j4FWADos
گفتوگویی برای آنها که میخواهند با کنشگری، ایران بهتری بسازند.
صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
http://youtube.com/@irantalks
@fazeli_mohammad
#محمد_درویش یک عمر برای محیطزیست کنشگری کرده است. حاصل عمری کنشگری برای ایران چه بوده است؟
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/Dv4j4FWADos
گفتوگویی برای آنها که میخواهند با کنشگری، ایران بهتری بسازند.
صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
http://youtube.com/@irantalks
@fazeli_mohammad
👍93👎5
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴آیا گفتگو ممکن و مفید است؟
🔺هممیهن ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘تقریبا روشن است که جامعه ایران خالی از گفتگوی جدی در داخل یا با خارج است. گفتگویی که نیاز جامعه ما هم هست. از این رو شاید این پرسش که آیا گفتگو مفید و موثر است، عجیب باشد. چون به صورت پیشفرض، گفتگو امری پذیرفته شده و مفید تلقی میشود. به طور قطع منافعی هم دارد، ولی باید سطح انتظارات از گفتگو را روشن کرد.
🔘گفتگوهایی که ظرفیت توافقات مهم دارند، مستلزم پذیرش پیشفرضهایی روشن است که اگر آن پیشفرضها از سوی طرفین پذیرفته نشود، اثرات گفتگو کمدامنه و غیر مهم خواهد شد و چه بسا با شکست مواجه شود. گفتگوی موثر چه در داخل کشور و چه در سطح بینالملل مستلزم چنین شرطی است. در این یادداشت میکوشم که پیشفرضهای هر دو طرف گفتگوهای احتمالی را شرح دهم.
🔘پیش از آن نیز معتقدم که علت اصلی شکست برجام این بود که چنین پیشفرضی یا نبود یا به صورت ضمنی پذیرفته شده بود ولی در عمل نقض شد. به عبارت دیگر مسأله شورای امنیت و غرب فقط با غنیسازی اورانیوم ایران نبود، بلکه با رویکرد ایران در مخالفت با نظم بینالملل بود. نظمی که ایران آن را ناعادلانه میدانست و در صدد تغییر آن بود و غنیسازی نیز میتوانست یک مولفه مهم برای رفتن در این مسیر و تقابل با نظم جهانی باشد.
🔘برای مثال هند و پاکستان فراتر از غنیسازی، بمب نیز تولید کردند و فشارهای اندکی را متحمل شدند، چون این بمب را برای مقابله با یکدیگر میخواستند و نه برای عادلانه کردن و بهم زدن نظم جهانی. هر دو کشور نیز کمابیش خود را در ذیل نظم موجود تعریف میکنند. مصداق این مسأله در ماجرای پس از برجام است و آن نپذیرفتن ایران برای مشارکت در گفتگوهای سوریه و منطقه بود، چون حل مسایل منطقهای از طریق گفتگو و با حضور قدرتهای جهانی یکی از ویژگیهای نظم مزبور است.
https://telegra.ph/آیا-گفتگو-ممکن-و-مفید-است-09-01
🔺هممیهن ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘تقریبا روشن است که جامعه ایران خالی از گفتگوی جدی در داخل یا با خارج است. گفتگویی که نیاز جامعه ما هم هست. از این رو شاید این پرسش که آیا گفتگو مفید و موثر است، عجیب باشد. چون به صورت پیشفرض، گفتگو امری پذیرفته شده و مفید تلقی میشود. به طور قطع منافعی هم دارد، ولی باید سطح انتظارات از گفتگو را روشن کرد.
🔘گفتگوهایی که ظرفیت توافقات مهم دارند، مستلزم پذیرش پیشفرضهایی روشن است که اگر آن پیشفرضها از سوی طرفین پذیرفته نشود، اثرات گفتگو کمدامنه و غیر مهم خواهد شد و چه بسا با شکست مواجه شود. گفتگوی موثر چه در داخل کشور و چه در سطح بینالملل مستلزم چنین شرطی است. در این یادداشت میکوشم که پیشفرضهای هر دو طرف گفتگوهای احتمالی را شرح دهم.
🔘پیش از آن نیز معتقدم که علت اصلی شکست برجام این بود که چنین پیشفرضی یا نبود یا به صورت ضمنی پذیرفته شده بود ولی در عمل نقض شد. به عبارت دیگر مسأله شورای امنیت و غرب فقط با غنیسازی اورانیوم ایران نبود، بلکه با رویکرد ایران در مخالفت با نظم بینالملل بود. نظمی که ایران آن را ناعادلانه میدانست و در صدد تغییر آن بود و غنیسازی نیز میتوانست یک مولفه مهم برای رفتن در این مسیر و تقابل با نظم جهانی باشد.
🔘برای مثال هند و پاکستان فراتر از غنیسازی، بمب نیز تولید کردند و فشارهای اندکی را متحمل شدند، چون این بمب را برای مقابله با یکدیگر میخواستند و نه برای عادلانه کردن و بهم زدن نظم جهانی. هر دو کشور نیز کمابیش خود را در ذیل نظم موجود تعریف میکنند. مصداق این مسأله در ماجرای پس از برجام است و آن نپذیرفتن ایران برای مشارکت در گفتگوهای سوریه و منطقه بود، چون حل مسایل منطقهای از طریق گفتگو و با حضور قدرتهای جهانی یکی از ویژگیهای نظم مزبور است.
https://telegra.ph/آیا-گفتگو-ممکن-و-مفید-است-09-01
Telegraph
آیا گفتگو ممکن و مفید است؟
🔺هممیهن ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ ✍️عباس عبدی 🔘تقریبا روشن است که جامعه ایران خالی از گفتگوی جدی در داخل یا با خارج است. گفتگویی که نیاز جامعه ما هم هست. از این رو شاید این پرسش که آیا گفتگو مفید و موثر است، عجیب باشد. چون به صورت پیشفرض، گفتگو امری پذیرفته شده و…
👍67👎9