tgoop.com/exitvoiceloyalty/2230
Last Update:
بلشویسم یکی از اهداف مورد علاقه کینز بود و او از آن تنفر داشت. او لنینیسم را دینی جدید میخواند، و دینی که «به نظر میرسد رنگ و شادی و آزادی را از زندگی روزمره بیرون میکشد و در چهرههای چوبی چهارگوش فداییان خود جایگزینی بیحوصله ارائه میدهد». کینز برخلاف هایک یا فریدمن، با نقد زیباییشناختی و بسیار شخصی کمونیسم شروع میکند. اولین سوالی او درباره بلشویسم این است: «آیا دین جدید تا حدی درست است یا با روح انسانهای مدرن همدردی میکند؟» بااینحال، کینز یک جنبه مثبت بالقوه برای کل آزمایش کمونیستی قائل است. کینز پس از بیان قاطعانه اینکه بلشویسم هیچ کمک اقتصادی یا تکنیکی با هیچ ارزشی ارائه نمیدهد، پتانسیلهایی را در کمونیسم به عنوان یک دین میبیند، بیش از همه به این دلیل که ممکن است افراد را از بخل و پرستش پول دور کند، که باز از نظرش یک بدبختی است. باز هم در نظر او، همه چیز در مورد اخلاق و زیباییشناسی است.
کینز اقتصاددان
کینز کارش را در اوج امپراتوری بریتانیا آغاز کرد و برای همین اولین کتابش را درباره امور مالی هند نوشت. او یکی از مفسران اصلی معاهده ورسای و فروپاشی نظم اروپایی پس از جنگ جهانی اول بود. یکی از تحلیلگران واقعاً مهم رکود بزرگ بود که توصیههایش تقریباً در هر کسادی یا رکود دوبارهای ظاهر میشود، او بخشی از تلاشهای برنامهریزی بریتانیا در جنگ جهانی دوم بود و در نهایت یک شخصیت اصلی در برنامهریزی و ساخت و مذاکره برتون وودز و نظم پولی و مالی جهان پس از جنگ جهانی دوم بود. او را شاید بتوان معمار صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی دانست. در این بین و ضمن تأثیرگذار بر سیاستمداران در اروپا و آمریکا و منشور جدید (نیو دیل) در آمریکا که زمینه سفت و سخت فعالیت دولت در اقتصاد را فراهم کرد، او درگیر نبرد ایدهها و اندیشهها در علم اقتصاد هم بود که مشهورترینشان نزاعی است که با فردریک فون هایک اقتصاددان اتریشی داشت. این نزاع در مواقعی چنان بالا گرفت و در ایام کریسمس این دو نفر هر روز صبح و عصر برای هم جوابیه مینوشتند و ارسال میکردند. در پایان اما نقل است که روزی که کینز بر اثر آملفوانزا در گذشت، هایک به همسرش گفت: حالا من مشهورترین اقتصاددان جهانم.
کینز را بنیانگذار اقتصاد کلان میدانند، اما در اقتصاد خرد او حرفی برای گفتن نداشت و به زعم بعضی نویسندگان اقتصادی و اقتصاددانان کتاب مشهور «نظریه عمومی» او پر است از ایرادات و اشکالات و ابهامات اقتصاد خرد. کینز نگران چسبندگی ناکافی قیمتها و دستمزدها در اقتصاد بود و بدین اعتبار از مداخله دولت برای رفع این نگرانی حمایت میکرد. کینز از سیاست مالی فعال (بازی با مخارج دولت و مالیاتها) دفاع میکرد و چندان علاقهای به سیاست پولی به دلیل دام نقدینگی نداشت. کینز البته نوشته اقتصادی دیگری هم دارد با عنوان «خودکفایی ملی» که درخشان است و کاملاً اشتباه. کتابهای «رسالهای درباره احتمال» و «پیامدهای اقتصادی صلح» هم بیانگر بخشی دیگر از کارهای کینز هستند که مجال پرداختن بهشان اینجا نیست.
ایرادات کینز
کینز یهودستیز بود و نکوشید این موضوع را در نوشتههایش پنهان کند. مثلا کینز در مقالهاش درباره بلشویسم خاطرنشان کرد که ناتوانی اقتصادی اسلاوهای روسیه آنها را «بیش از هر اروپایی دیگری تحتالحمایه یهودیان خود قرار داده است.» در مکاتبات خصوصی او موارد بیشتری در همین راستا وجود دارد و به طور کلی او از توصیف یهودیان به عنوان وامدهندگان پول با بخل و با لحنی نه چندان تساهلآمیز دریغ نمیکند. بااینحال، کینز به ظاهر طرفدار رژیم صهیونیستی بود و در طول زندگی خود نسبت به مبارزات علیه یهودیان مختلف ابراز همدردی نکرد. اگر ما نگران ارتباط بین مثلاً میلتون فریدمن و دسکتاتور بزرگ، آگوستو پینوشه هستیم، باید نگران این نوع تفکر کینز هم باشیم.
کینز از اصلاح نژاد استقبال میکرد. کینز نگران بود، او به نوعی نگران بود که افراد متولد با کیفیت بالا به جامعه نخبگان بریتانیا منتقل شوند. همانطور که مالتوس گفته بود فقط کمیت جمعیت مهم نبود، بلکه کیفیتش نیز مهم بود. اگر قرار بود برای مدیریت جامعه به نخبگان تکیه کنید، باید اطمینان حاصل کنید که آن نخبگان تا حد امکان باهوش و مسئولیتپذیر باشند. بنابراین، کینز در طول زندگی خود مفصلا با علم وراثت درگیر شد. چنانکه او نگران آزادسازی در حوزه اقتصادی زندگی بود، همچنین نگران بود که آزادسازی در جمعیت منجر به کیفیت پایینتر بهینه انسان شود. به عنوان مثال، او ادعا کرد که «تقریباً هر اقدامی به نظر من برای محافظت از استاندارد زندگی ما در برابر آسیبهای ناشی از نژادهای پربارتر قابلتوجیه است.» توجه داشته باشید که این نگرانیها از علایق کینز نبود، بلکه او از 1937 تا 1944 مدیر انجمن اصلاح نژاد بود.
BY خروج و اعتراض و وفاداری
Share with your friend now:
tgoop.com/exitvoiceloyalty/2230