tgoop.com/exitvoiceloyalty/2211
Last Update:
وقتی با مداخله پیشنهادی دولت مواجه میشویم، اولین سوال ما باید این باشد:
فقره شکست بازار چیست که این مداخله به دنبال رفع آن است؟
هر زمان و هر کجا که شکست بازار وجود ندارد، ما باید در مورد مداخله دولت شک و تردید داشته باشیم.
این داشتن شک و تردید، یک راه ارزشمند برای ترسیم مرز بین برنامهریزی مرکزی و مداخله مشروع در اقتصاد است. برای مثال، از 1993 به بعد، در ایالات متحده، مقامات فدرال موظف شدند قبل از برنامهریزی مداخلات در اقتصاد، وجود شکست بازار را به طور رسمی نشان دهند.
بازتوزیع به عنوان یک دلیل و زمینهساز فرعی برای اجبار
ناگزیر، همه دولتها درگیر بازتوزیع میشوند:
افزایش دادن درآمدهای مالیاتی و دادن این منابع به برخی افراد در برخی مواقع.
همه دولتها در امداد رسانی به بلایا مشارکت میکنند. پس از یک بلای طبیعی، دولت منابع خود را صرف نجات مردم و بازسازی پس از فاجعه میکند. این یک بازتوزیع است، زیرا از منابع مالیاتی برای دادن منابع به برخی افرادی که در حالتهای خاصی از طبیعت قرار دارند استفاده میشود.
همه دولتها نیز منابع را به فقیرترین افراد کشور انتقال میدهند. این نشاندهنده آمیزهای از نوعدوستی و منفعت شخصی است.
کمک به فقرا یک الزام اخلاقی است، و علاوه بر این، زمانی که فقیرترین افراد از منتهیالیه فقر و ناامیدی در امان باشند، وضعیت بهتری دارند.
یک محاسبه مهم در بازتوزیع برای رسیدگی به فقر وجود دارد.
مثلا حدود 0.1 میلیارد فقیر در هند وجود دارد، بنابراین وقتی یک دولت به آنها 100 روپیه در روز میدهد، هزینهای معادل 3.65 تریلیون روپیه در سال دارد.
مانند تمام فعالیتهای دولتی، یک چالش ظرفیت دولتی در تبدیل چنین اهدافی (امداد رسانی به بلایا یا برنامه یارانه) به عمل وجود دارد. در شناسایی 0.1 میلیارد فقیرترین مردم و تحویل دقیق 100 روپیه در روز به آنها یک چالش مدیریتی کامل وجود دارد.
پس دولت و سیاستگذاران باید حواسشان باشند که به استدلال و بهانه بازتوزیع شروع به مداخله در اقتصاد نکنند.
@exitvoiceloyalty
BY خروج و اعتراض و وفاداری
Share with your friend now:
tgoop.com/exitvoiceloyalty/2211