Telegram Web
ویژگی‌های جهان هستی که باید بدان آگاه باشیم:

۱- بی‌ثبات
۲- نامنظم
۳- ناعادلانه
۴- ظالمانه
۵- غیرقابل پیش‌بینی
۶- غیرقابل کنترل
۷- همراه با رنج‌های بسیار و شادی‌های کوتاه
۸- دلهره‌آور
۹- فاقد معنا
۱۰- ناقص و ناکامل
۱۱- و موارد دیگر


متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیش از آنکه واپسین نفس را برآرم...


@existentialistt
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این شعر را به خاطر بسپاریم تا بتوانیم جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا کنیم...


@existentialistt
هرچه انسان‌تر باشیم
زخمها عمیق‌تر خواهند بود...
هرچه بیشتر دوست بداریم
بیشتر غصه خواهیم داشت...
بیشتر فراق خواهیم داشت
و تنهایی‌هایمان بیشتر خواهد شد
شادی‌ها لحظه‌ای و گذرا هستند
شاید خاطرات بعضی از آن‌ها تا ابد در یاد بماند...
اما رنج‌ها داستانش فرق می‌کند
تا عمق وجود آدم رخنه می‌کند
و ما هر روز با آنها زندگی می‌کنیم
انگار که این خاصیت انسان بودن است...


@existentialistt
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای
بنشسته همی گفت که کوکوکوکو


واماندهٔ هستی‌شناسی و مفهوم مرگ، در اندیشهٔ‌ خیام هستم؛ بی‌اعتبار ساختن عظمتی موهن، که در اندیشه آلبرکامو نیز جریان داشت.

عظمت موهن چیست؟! به‌اعتباری میل به قدرت و مغلوب ساختن دیگری، اندوختن ثروت‌ و تاختن بر دیگران است.
در روزگاری که رمقی برای استخوان‌هایمان نمانده آنقدر که همه‌چیز روی دور تُند بوده است و دلهره نیز جانمان را سوزانده خاصه در مورد عشق؛ اگر اقبالی بیابیم که لحظه‌ای بایستیم و بر سرگیجهٔ خود فائق آییم، صدای فاختهٔ خیام را درون قلب‌هامان خواهیم شنید که از ما می‌پرسد: کوکو!؟ کوکو!؟ می‌دانم که اگر من و تو دست و دلمان برود که عظمتِ موهن را درون خود بی‌اعتبار کنیم، از دلهرهٔ جان‌سوزی رها خواهیم شد، آنگاه قلب‌مان مالامال خواهد شد از آسمانی امن برای پرواز فاختهٔ درون که در آرزوی عشق و رهایی‌ کوکوکُنان می‌پوسد...


متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
ویژگی‌ها و مهارت‌هایی که رضایت از خویش را به ارمغان می‌آورند:
اعتماد به خویشتن
استمرار در آموختن
منظم بودن
مدیریت انرژی و زمان
ارتباط موثر با دیگران: عشق، خانواده، اجتماع و...
صداقت با خود
خواب مناسب
ورزش منظم

متن: #عباس_ناظری


@existentialistt
‌‌
✍️ برای همۀ ما روزهايی هست که در آنها كم می‌آوریم برای همۀ ما روزهايی هست که حوصله نداریم به موهایمان توجه کنیم، برای همۀ ما روزهايی هست که دوست داریم گوشۀ اتاقمان بنشینیم و فقط فكر كنیم، برای همۀ ما روزهایی هست که بی‌حوصله و بد اخلاق باشیم و قرارهایمان را كنسل كنیم و پشت پنجره، به خورشيد درحال غروب فحش بدهیم.

اصلا همۀ ما حق داريم روزهايی غذای ماندۀ ديروز را بخوريم و تلفن را بكشيم اصلا نخواهيم آهنگ گوش كنيم و حتی دلمان بلال خوردن كنار ساحل هم نخواهد اصلا روزهايی حق داريم كه دلمان هيچ‌كس و هيچ‌چيز را نخواهد.

این را باید پذیرفت که آدم‌ها نمی‌توانند دائم شاد باشند و همه حق دارند که اخم كنند و گاهی زود از كوره در بروند و داد بزنند، آدم است دیگر گاهی از همه‌چیزو همه کس خسته می‌شود!!

@Existentialistt
پدیدارشناسی این است: " شناخت آنچه در آگاهی ظاهر می‌شود."

روز یک پدیدارشناس چگونه می‌گذرد؟
آگاه است که باید زیر دوش برود و بدنی را که وجودش مبنایی ندارد صابون بزند، تکه‌ای نان‌های کره‌ای مربایی نیست‌شدنی را ببلعد، لباس‌هایش را که مثل پرانتزی خالی است بپوشد، سر کارش برود و گربه‌ای به چنگ آورد.
این‌که گربه وجود دارد یا ندارد، و این‌که ذات آن چیست اهمیتی برایش ندارد. چیزی که نتوان آن را مشخص کرد، توجه پدیدارشناس را جلب نمی‌کند. برعکس، غیر قابل انکار است که در آگاهی‌اش گربه‌ای ظاهر می‌شود و این ظهور است که فکر مرد مورد علاقه‌ی ما را به خود مشغول کرده است. وانگهی یک ظهور بسیار پیچیده. این‌که کسی بتواند چنین به تفصیل به عملکرد ادراک در آگاهی از چیزی بپردازد که وجودش در نفس خود بی‌فایده است، بسیار در خور توجه است.
جان کلام: پدیدارشناسی یک تک‌گویی تنها و پایان‌ناپذیر آگاهی با خود است.

📙 #ظرافت_جوجه_تیغی
👤 #موریل_باربری

@Existentialistt
به زبان جان فردریسکون: «احساسات اشکال مختلف عشق‌اند و دعوتی به پذیرش آنچه هست، تا نقاب‌ها بیفتند و واقعیت درون شما آشکار شود.» هر کدام از ما رنج‌های درونی خاص خویش را داریم، در واقع همه‌ی ما، با رنج به جهان هستی پا می‌گذاریم و رشد می‌کنیم و سرانجام هر یک به طریقی در پی یافتنِ التیامی برای رنج‌های خویش می‌گردیم، یکی با خشمی که به خود معطوف کرده، یکی با فرو رفتن در غم و اندوه، دیگری با مقصر شمردن یا سرزنش کردن خودش، عده‌ای هم با روی آوردن به انکار؛ اما در حقیقت هرکدام از این شیوه‌ها موانعی در برابر درک رنج‌هایمان هستند، انکار آنچه واقعا هست با بیان: «خودم می‌دانم!» شایع‌ترین دروغی است که به خودمان می‌گوییم تا حقیقت را پنهان کنیم، تا با احساسات اصیل خود روبرو نشویم، احساساتی که اشکال مختلف عشق‌اند و ما را به پذیرش می‌رسانند، اما ناشیانه انکارشان می‌کنیم زیرا تجربه کردن تمام احساساتی که در طول سالیان دراز، نادیده گرفتیم، ترسناک است، ما از هراسِ تجربه کردن احساساتمان، به قربانی کردن حقایق وجودی خود برمی‌خیزیم، اما این تلاش بیهوده، جز آنکه ما را درمانده و ناامید کند پیامد دیگری نخواهد داشت. تنها با پذیرفتن حقیقت و تجربه کردن احساساتی که انکارشان می‌کردیم، التیام خواهیم یافت، آنگاه باشکوه‌ترین عشق و شفقت به خویشتن را تجربه می‌کنیم، احساسی که هرگز تجربه نکرده بودیم و اشتیاقی مضاعف به زندگی، درونمان دمیده می‌شود.


متن: #عباس_ناظری


@existentialistt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هرشب_یک_جمله

چیزهایی هم هستند به اسم جوک‌های بی‌خنده که فروید بهشان می‌گفت "طنز شوم". در زندگی واقعی گاه اوضاعی چنان ناامیدکننده پیش می‌آید که هیچ مرهمی را نمی‌شود برایش تصور کرد.

📕 #مرد_بی_وطن
👤 #کورت_ونه_گات

@Existentialistt
از آنجایی که پس از ابراز خشم، احساس گناه جاری می‌شود، در موارد بسیاری به دلیل اجتناب از احساس گناه، احساس خشم را برای خود ممنوع می‌کنی و به همین دلیل نمی‌توانی خشمِ سالم و سازنده را تجربه کنی.


متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله

شاید دردهایمان، هرگز از بین نرود؛
اما می‌توانیم با دگرگون ساختن درون خویش،
شرایط را به گونه‌ای رقم بزنیم که
درد، زندگیمان را کنترل نکند.

متن: #عباس_ناظری


@existentialistt
به این تعبیر نزار قبانی از دلتنگی توجه کنید؛

چطور می‌خواهی اندازه غصه‌ی این دلتنگی را برایت بگویم؟
"وحزني كالطفل، يزداد في كل يوم جمالاً ويكبر”،

در حالی که این غم، هر روز، مانند یک کودک، بزرگ‌تر و زیباتر می‌شود.


@Existentialistt
انزوا عیبی دارد که مانند معایب دیگر آن، به‌آسانی قابل درک نیست و آن این است:
همانطور که اگر آدمی به طور مستمر در خانه بماند، جسمش در برابر تأثیرات بیرون چنان حساس می‌شود که هر نسیم خنک او را بیمار می‌کند، خُلق آدمی هم در اثر انزوا و تنهاییِ ممتد چنان حساس می‌شود که بی‌اهمیت‌ترین حوادث، حرف‌ها یا حتی حالت چهره دیگران او را نگران، رنجیده خاطر یا مجروح می‌کند، در حالی که کسانی که مدام در آشوب و اغتشاش زندگی می‌کنند، هیچ متوجه اینها نمی‌شوند.

📙 #در_باب_حکمت_زندگی
👤 #آرتور_شوپنهاور

@Existentialistt
سال‌ها پیش وقتی یکی از دانشجویان انسان‌شناسی از "مارگارت مید" پرسید که نخستین نشانه‌ی تمدن در یک فرهنگ چیست، دانشجو انتظار داشت تا "مید" درباره‌ی قلاب‌های ماهی‌گیری، کاسه‌های سفالین یا سنگ‌های آسیاب حرف بزند.
ولی نه... "مید" گفت: نخستین نشانه‌ی تمدن در یک فرهنگ باستانی، استخوان رانی بود‌ه که شکسته شده و سپس جوش خورده است.
"مید" توضیح داد که چنانچه پای شما در یک قلمرو حیوانی بشکند، شما می‌میرید. شما نمی‌توانید از خطر بگریزید، برای نوشیدن به رودخانه بزنید یا برای غذا شکار کنید. شما خوراکی هستید برای جانوران پرسه‌زن.
هیچ حیوانی با پای شکسته آنقدر دوام نمی‌آورد تا استخوانش جوش بخورد. استخوان شکسته‌ی رانی که جوش خورده است گواهی‌ست بر اینکه: کسی زمان صرف کرده تا با شخص پا‌شکسته همراهی کند، محلِ جراحت را بسته است، شخص را نگهداری و تیمار کرده تا سلامت‌ و بهبودی‌ پیدا کند. "مید"گفت:"کمک به دیگری درعینِ دشواری، همان‌جایی‌ست که تمدن آغاز می‌شود."


متن: #آیرا_بایک

@Existentialistt
رنج دیرینه
هوشنگ ابتهاج
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی از اوست!

شعر و دکلمه: #هوشنگ_ابتهاج


@Existentialistt
بودا به وضوح فهمید که رنج وجود دارد. این واقعیتی ناگزیر است، صرف نظر از این که تا چه حد ممکن است ناخوشایند باشد. رنج با شروع زندگی، شروع می‌شود. ما از حیات داخل رحم خاطر هوشیارانه‌ای نداریم، اما تجربه معمول آن است که با گریه از آنجا بیرون می‌آییم. تولد ضربه سختی است. با شروع زندگی، همه ما مجبوریم با رنج بیماری و پیری روبه رو شویم. صرف نظر از این که تا چه اندازه بیمار و یا دچار زوال و پیری باشیم، هیچ کدام نمی‌خواهیم بمیریم، چون مرگ بدبختی بزرگی است. هر موجود زنده‌ای باید با تمامی این رنج‌ها مواجه شود.

ما همچنان که عمر خود را سپری می‌کنیم، مجبوریم با رنج‌های گوناگون و انواع دردهای جسمی و روحی، مواجه شویم. با جنبه‌های ناخوشایند درگیر می‌شویم و از جنبه‌های خوشایند جدا می‌مانیم ، به آن چه می‌خواهیم نمی‌رسیم، و به چیزی که نمی‌خواهیم دست می‌یابیم. تمامی این وضعیت‌ها یعنی رنج. این رنج‌ها بر کسی که در مورد آن تعمق کند به سادگی آشکار می‌شوند، اما بودا به توضیحات محدود عقل قانع نبود. او به بررسی درون خود ادامه داد تا ماهیت واقعی رنج را تجربه کند و دریافت که "رنج یعنی دلبستگی به پنج بخش".

در سطحی بسیار عمیق، رنج، دلبستگی بی‌حدی است که هر یک از ما نسبت به این جسم و این ذهن، با شناخت‌ها، ادراکات، احساسات و واکنش‌هایش بروز می‌دهیم. مردم به شدت به هویت خود، یعنی موجودیت جسمی و ذهنی‌شان، می‌چسبند، در حالی که در واقع چیزی که موجود است، فقط فرایندهای تکاملی است. چسبیدن به یک تصور غیر واقعی از خود به چیزی که در حقیقت پیوسته در حال تغییر است ، عبارت است از رنج بردن.


📙 #هنر_زندگی
👤 #ویلیام_هارت

@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله


از آنجایی که منطق میل، تمنای درونی برای یافتن یک موضوع اساسا گمشده است، ما نیز در تنهایی شکوه و عظمت عشق را به شکلی مضاعف درک خواهیم کرد.

متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
...
امروز آغاز ۳۳ سالگی‌ام است، تصمیم گرفتم بهترین نصایحی که برای خویش دارم را با شما به اشتراک بگذارم:

هرگز در هیچ کاری استاد نشو، همواره شاگرد باقی بمان؛ و در ضمن شاگرد خوبی باش.
رها کردن را فراموش نکن، قدرتی که در رها کردن است در نگه‌داشتن نیست. از آنچه غیر ضروری‌ست چشم بپوش.
معاشرت با افراد بد‌‌سرشت را کنار بگذار.
آهستگی را از یاد مبر، آنکه می‌دود روانش در خواب است، کندی و آهستگی بارزترین ویژگی روان‌های بیدار است.
بر احساس گناه خود چیره شو قبل از آنکه اوضاع وخیم شود.
هر روز به رویاهایت سر بزن، اما خیلی در آنجا نمان، آنکه شادی‌ها و موفقیت‌هایش را پیشخور می‌کند، به زودی دچار ملال خواهد شد.
به آرامی اما عمیق نفس بکش.
برای بالغ شدنِ احساسات و عواطفت، آنها را به بازی بگیر؛ یعنی احساسات خویش را به اسارت نگیر و بگذار رها شوند.
به نادانی خودت در گذشته احترام بگذار.
در دو موضوع، با هیچکس تعارف نکن؛ کار و عشق.
از مسموم ساختن عزت نفس خویش بر حذر باش.
در جریان زندگی با هیچکس به اندازه‌ای که با خودت، در سرت حرف می‌زنی، حرف نخواهی زد؛ پس با خویش به آرامی و مهربانانه سخن بگو.
در طول روز، یک عبارت حکیمانه بخوان.
در طول روز، یک عبارت حکیمانه بخوان.
به آهستگی زندگی کن، به آهستگی زندگی کن، به آهستگی زندگی کن.
و در انتها به بهترین نصایح خویش گوش بسپار و آنها را به کار بگیر.
.
.
متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
2025/06/28 08:48:57
Back to Top
HTML Embed Code: