tgoop.com/Existentialistt/5241
Last Update:
بودا به وضوح فهمید که رنج وجود دارد. این واقعیتی ناگزیر است، صرف نظر از این که تا چه حد ممکن است ناخوشایند باشد. رنج با شروع زندگی، شروع میشود. ما از حیات داخل رحم خاطر هوشیارانهای نداریم، اما تجربه معمول آن است که با گریه از آنجا بیرون میآییم. تولد ضربه سختی است. با شروع زندگی، همه ما مجبوریم با رنج بیماری و پیری روبه رو شویم. صرف نظر از این که تا چه اندازه بیمار و یا دچار زوال و پیری باشیم، هیچ کدام نمیخواهیم بمیریم، چون مرگ بدبختی بزرگی است. هر موجود زندهای باید با تمامی این رنجها مواجه شود.
ما همچنان که عمر خود را سپری میکنیم، مجبوریم با رنجهای گوناگون و انواع دردهای جسمی و روحی، مواجه شویم. با جنبههای ناخوشایند درگیر میشویم و از جنبههای خوشایند جدا میمانیم ، به آن چه میخواهیم نمیرسیم، و به چیزی که نمیخواهیم دست مییابیم. تمامی این وضعیتها یعنی رنج. این رنجها بر کسی که در مورد آن تعمق کند به سادگی آشکار میشوند، اما بودا به توضیحات محدود عقل قانع نبود. او به بررسی درون خود ادامه داد تا ماهیت واقعی رنج را تجربه کند و دریافت که "رنج یعنی دلبستگی به پنج بخش".
در سطحی بسیار عمیق، رنج، دلبستگی بیحدی است که هر یک از ما نسبت به این جسم و این ذهن، با شناختها، ادراکات، احساسات و واکنشهایش بروز میدهیم. مردم به شدت به هویت خود، یعنی موجودیت جسمی و ذهنیشان، میچسبند، در حالی که در واقع چیزی که موجود است، فقط فرایندهای تکاملی است. چسبیدن به یک تصور غیر واقعی از خود به چیزی که در حقیقت پیوسته در حال تغییر است ، عبارت است از رنج بردن.
📙 #هنر_زندگی
👤 #ویلیام_هارت
@Existentialistt
BY Existentialist
Share with your friend now:
tgoop.com/Existentialistt/5241