Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/das_tann/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
اینجا داستان | مصطفی مردانی@das_tann P.5600
DAS_TANN Telegram 5600
اینجا داستان | مصطفی مردانی
#تجربه_زندگی 02 شاید فکر کنیم که خوردن و خوابیدن، حالمان را بهتر می‌کنند. اما من از شیوه Overloading یا بارگذاری بیش از حد استفاده کردم. یعنی یک روز آن قدر غذا و شیرینی و خوراکی های دیگر خوردم تا حالم از پرخوری به هم بخورد. در یک حرکت عجیب هم تصمیم گرفتم…
#تجربه_زندگی 03

من عاشق خواندن کتاب‌های روانشناسی زرد بودم. فکر می‌کردم که این کتاب‌ها رازی دارند که آدم‌های عادی نمی‌دانند و یک روزی این راز به دادم می‌رسد. خیلی‌ها تلاش می‌کردند من را از خواندن این کتاب‌ها دور کنند، اما من کوتاه نمی‌آمدم. حتی تا همین چند ماه پیش هم فکر می‌کردم که حتماً با این روش‌ها موفق می‌شوم.

یک روز صبح از خواب بیدار شدم و به گذشته‌ام نگاه کردم. گذشته‌ای که بعضی وقت‌ها در آن موفق و خوشحال بودم. وقتی به آن زمان‌ها نگاه می‌کردم، می‌دیدم که چه‌قدر سخت تلاش می‌کردم. خوب یادم هست که یکی از همان شب‌ها، دوستی زنگ زد و گفت بروم و جلوی یک دعوای بزرگ را بگیرم.

وقتی رسیدم و ماجرا تمام شد، دوستم گفت، چه قدر صورتت کبود شده؟ داری با خودت چه کار می کنی. آن روزها هشت ساعت کار می‌کردم، بعد کلاس می‌رفتم، شب که به خانه می‌رسیدم، سایت و اینستاگرامم را به روز می‌کردم. گاهی می‌شد که با لپ‌تاپ توی رختخواب می‌خوابیدم.

پاداش آن تلاش را گرفتم، اما بعداً فکر کردم که به خاطر ذهنیتم موفق شده‌ام و تلاشم را کم کردم. پاداش آن تلاش‌ها هم آرام آرام از زندگی‌ام رفتند.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
👍21



tgoop.com/das_tann/5600
Create:
Last Update:

#تجربه_زندگی 03

من عاشق خواندن کتاب‌های روانشناسی زرد بودم. فکر می‌کردم که این کتاب‌ها رازی دارند که آدم‌های عادی نمی‌دانند و یک روزی این راز به دادم می‌رسد. خیلی‌ها تلاش می‌کردند من را از خواندن این کتاب‌ها دور کنند، اما من کوتاه نمی‌آمدم. حتی تا همین چند ماه پیش هم فکر می‌کردم که حتماً با این روش‌ها موفق می‌شوم.

یک روز صبح از خواب بیدار شدم و به گذشته‌ام نگاه کردم. گذشته‌ای که بعضی وقت‌ها در آن موفق و خوشحال بودم. وقتی به آن زمان‌ها نگاه می‌کردم، می‌دیدم که چه‌قدر سخت تلاش می‌کردم. خوب یادم هست که یکی از همان شب‌ها، دوستی زنگ زد و گفت بروم و جلوی یک دعوای بزرگ را بگیرم.

وقتی رسیدم و ماجرا تمام شد، دوستم گفت، چه قدر صورتت کبود شده؟ داری با خودت چه کار می کنی. آن روزها هشت ساعت کار می‌کردم، بعد کلاس می‌رفتم، شب که به خانه می‌رسیدم، سایت و اینستاگرامم را به روز می‌کردم. گاهی می‌شد که با لپ‌تاپ توی رختخواب می‌خوابیدم.

پاداش آن تلاش را گرفتم، اما بعداً فکر کردم که به خاطر ذهنیتم موفق شده‌ام و تلاشم را کم کردم. پاداش آن تلاش‌ها هم آرام آرام از زندگی‌ام رفتند.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

BY اینجا داستان | مصطفی مردانی


Share with your friend now:
tgoop.com/das_tann/5600

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

On Tuesday, some local media outlets included Sing Tao Daily cited sources as saying the Hong Kong government was considering restricting access to Telegram. Privacy Commissioner for Personal Data Ada Chung told to the Legislative Council on Monday that government officials, police and lawmakers remain the targets of “doxxing” despite a privacy law amendment last year that criminalised the malicious disclosure of personal information. Channel login must contain 5-32 characters Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. “Hey degen, are you stressed? Just let it all out,” he wrote, along with a link to join the group.
from us


Telegram اینجا داستان | مصطفی مردانی
FROM American