tgoop.com/cognitive_science_iran/3331
Last Update:
هوش مصنوعی به توانایی تفکر آسیب میزند
در یک پژوهش جدید دردانشگاه امآیتی گروهی از آزمودنیها که برای نوشتن مقاله از چتجیپیتی استفاده کردند، «درگیری شناختی» بسیار کمتری نسبت به گروهی داشتند که فقط از مغز خود استفاده میکردند. این پژوهش مفهومی به نام «بدهی شناختی» را معرفی میکند؛ به این معنی که استفاده طولانیمدت از هوش مصنوعی باعث میشود وقتی فرد مجبور شود بدون آن فکر کند، عملکرد ضعیفتری داشته باشد؛ گویی توانایی ذهنی خود را به هوش مصنوعی «بدهکار» شده است.
مقایسه با ماشینحساب
مقاله این وضعیت را شبیه به زمان ظهور ماشینحساب درنظر میگیرد. در آن زمان، بهجای ممنوع کردن ماشینحساب، سطح امتحانات و مسائل را بالاتر بردند تا دانشآموزان از ماشینحساب برای محاسبات پایه و از مغز خود برای حل مسائل پیچیدهتر استفاده کنند.
چالش اصلی امروز این است که سطح تکالیف و انتظارات آموزشی هنوز متناسب با قابلیتهای هوش مصنوعی تغییر نکرده است. در نتیجه، دانشآموزان و دانشجویان میتوانند تفکر عمیق را به هوش مصنوعی واگذار کنند.
هوش مصنوعی در حال تغییر تعریف مهارتهایی مانند تفکر انتقادی است. همانطور که دیگر انجام محاسبات طولانی با دست معیار سواد ریاضی نیست، صرفاً نوشتن یک مقاله نیز دیگر معیار نهایی تفکر عمیق به حساب نمیآید. مهارت مهم در آینده، یادگیری نحوه استفاده هوشمندانه از هوش مصنوعی است؛ یعنی بدانیم چه زمانی و برای کدام وظایف از آن کمک بگیریم و کدام کارها نیازمند خلاقیت و تفکر اصیل انسانی هستند.
تحلیل تکاملی
تبیین تکاملی «بدهی شناختی» کار سادهایست. مغز انسان محصول میلیونها سال تکامل در محیطی است که با دنیای امروز تفاوتهای بنیادین دارد. مغز انسان، با وجود اینکه فقط حدود ۲٪ از وزن بدن را تشکیل میدهد، نزدیک به ۲۰٪ از انرژی کل بدن را مصرف میکند. در محیط باستانی که اجداد شکارچی-گردآورندهی ما در آن زندگی میکردند، انرژی کمیاب و حیاتی بود. به همین دلیل، مغز به گونهای تکامل یافته که یک ماشین صرفهجویی در انرژی باشد. مغز به طور غریزی تمایل دارد کوتاهترین و کمهزینهترین مسیر را برای حل یک مسئله پیدا کند.
وقتی ابزاری مانند چتجیپیتی میتواند وظیفهی سنگین و پرانرژیِ تفکر، سازماندهی و نوشتن را انجام دهد، مغز به طور طبیعی این وظیفه را برونسپاری میکند تا انرژی خود را ذخیره کند. این یک «نقص» نیست، بلکه اجرای یک برنامهی تکاملی باستانی برای بقاست.
اصل تکاملی دیگری که در اینجا نقش دارد قاعدهی تکاملی «استفاده کن یا از دست بده» است. مسیرهای عصبی در مغز که به طور مداوم استفاده میشوند، تقویت میشوند و آنهایی که استفاده نمیشوند، تضعیف یا حذف میشوند. اجداد ما برای بقا نیاز به مهارتهای شناختی پیچیدهای مانند جهتیابی، ردیابی جانوران، تشخیص گیاهان سمی، و برنامهریزی برای شکار داشتند. مغز با استفاده مداوم از این مهارتها آن مسیرهای عصبی را قوی نگه میداشت.
مفهوم «بدهی شناختی» در واقع نام مدرنی برای همان پدیدهی آشنای «آتروفی یا تحلیل رفتن مهارت» است. وقتی ما به طور مداوم تفکر انتقادی، حل مسئله و سازماندهی اطلاعات را به هوش مصنوعی واگذار میکنیم، در حال تضعیف کردن همان مسیرهای عصبی هستیم که مسئول این تواناییها هستند.
تکامل زیستی فرآیندی بسیار کند است که در مقیاس هزاران و میلیونها سال عمل میکند. مغز ما هنوز همان «سختافزار» دوران پارینهسنگی را دارد. در مقابل، تکامل فناوری، به خصوص در عصر دیجیتال سرعتی انفجاری دارد. ما در عرض کمتر از یک دهه با ابزاری روبرو شدهایم که تواناییهای زبانی و استدلالی را شبیهسازی میکند؛ تواناییهایی که اساس تمدن و تفکر انسانی بودهاند. مغز ما فرصت «سازگاری» با این تغییر عظیم را نداشته است. به داوری من مقایسه با ماشینحساب که در مقاله آمده، از این منظر ناکافی است. ماشینحساب یک وظیفه بسیار محدود و مکانیکی (محاسبه) را خودکار کرد. اما هوش مصنوعی مولد، در حال خودکارسازی فرآیندهای بسیار پیچیدهتر و بنیادیتری مانند زبان، استدلال و خلاقیت است. این یک جهش کیفی است که مغز ما برای مواجهه با آن هیچ آمادگی تکاملی ندارد.
مشکل اصلی، خودِ هوش مصنوعی نیست، بلکه عدم تطابق میان مغز باستانی ما و محیط فناورانه جدید است؛ و بنابراین راهکار پیشنهادی نیز حذف فناوری نیست، بلکه ایجاد آگاهیست. باید آگاهانه علیه تمایل غریزی مغز برای انتخاب مسیر آسان عمل کنیم. همانطور که برای جلوگیری از تحلیل عضلات بدن در دنیای مدرن ورزش میکنیم، باید آگاهانه «ورزشهای ذهنی» انجام دهیم و خود را وادار به تفکر عمیق و حل مسئله کنیم، حتی زمانی که هوش مصنوعی میتواند آن را برای ما انجام دهد.
در غیر این صورت، ما به طور ناخواسته قربانی موفقیت تکاملی مغز خود خواهیم شد.
نظام آموزشی ما چه برنامهای برای شرایط جدید دارد؟!
هادی صمدی
@evophilosophy
BY علوم شناختی

Share with your friend now:
tgoop.com/cognitive_science_iran/3331