tgoop.com/cognitive_science_iran/3246
Last Update:
در لحظه زیستن؟ یا نگاهی به آینده داشتن؟ علم پاسخ میدهد
توانایی تفکر دربارهی آینده و برنامهریزی برای آن، از عوامل مهم موفقیت گونهی انسان طی تکامل بوده است. اجداد ما که میتوانستند نیازهای آتی را پیشبینی کنند (مثلاً ذخیرهی غذا برای زمستان، ساخت پناهگاههای امنتر، یا پیشبینی مسیر مهاجرت حیوانات) و برای ارضای آنها برنامهریزی کنند، شانس بقا و زادآوری بیشتری داشتند. توانایی به تعویق انداختن رضایت آنی به نفع پاداشهای بزرگتر و پایدارتر در آینده، یک مزیت رقابتی تعیینکننده بود. این همان «نگاه به آینده» است که در تاروپود وجود ما تنیده شده است.
شواهد قدیمیتر
شواهد تجربی قابل توجهی وجود دارد که نشان میدهد کودکانی که توانایی به تعویق انداختن رضایت آنی را از خود نشان میدهند، در مراحل بعدی زندگی به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکنند. مشهورترین شاهد در این زمینه، مجموعه آزمایشهایی است که با نام «آزمایش مارشمالو» شناخته میشود در حدود ۱۹۷۰ در دانشگاه استنفورد انجام شد. در این آزمایشها، به کودکان پیشدبستانی شیرینی پیشنهاد میشد و به آنها فرصت داده میشد تا بین خوردن فوری آن یا صبر کردن برای مدتی مشخص (معمولاً حدود ۱۵ دقیقه) تا بازگشت آزمایشگر و دریافت پاداش بزرگتر (یک خوراکی اضافی) یکی را انتخاب کنند.
اهمیت واقعی این مطالعات در پیگیریهای بلندمدتی بود که سالها و حتی دههها بعد بر روی همین کودکان انجام شد. نتایج این پیگیریها بهطور مداوم نشان داد کودکانی که در دوران پیشدبستانی قادر بودند در برابر وسوسهی خوردن فوری خوراکی مقاومت کنند و منتظر پاداش بزرگتر بمانند، در دوران نوجوانی و بزرگسالی در زمینههای مختلفی (شامل پیشرفت تحصیلی، سلامت بهتر و سازگاری اجتماعی بالاتر) برتری داشتند.
در لحظه زندگی کن؛ اما نه چندان!
اما در دوران معاصر، با شعار فراگیر «در لحظه زندگی کن» مواجه هستیم. این توصیه، در اصل برای افرادی است که بیش از حد در گذشته (نشخوار فکری درباره حسرتها و شکستها) یا آینده (نگرانیها و اضطرابهای بیپایان) غرق شدهاند و ارتباط خود را با واقعیتِ حال از دست دادهاند. هدف این توصیه، بازگرداندن تعادل و آگاهی به لحظه اکنون است، چرا که زندگی واقعاً در همین لحظه اتفاق میافتد.
متأسفانه، برداشت عمومی و غالباً نادرست از این توصیه، کنار گذاشتن کامل گذشته و آینده است. این برداشت، نه تنها با طبیعت تکاملی ما در تضاد است، بلکه ما را از یکی از قدرتمندترین ابزارهای روانی برای بهبود زندگی حال و ساختن آیندهای مطلوب محروم میکند. مقالهای که اخیراً منتشر شده به زیبایی نشان میدهد که چرا «تفکر آیندهنگرِ سالم» نه تنها مضر نیست، بلکه برای یک زندگی خوب در زمان حال ضروری است.
پژوهشهای جدید:
یافتههای عصبشناسی نشان میدهد که مغز ما هنگام فکر کردن به «خودِ آیندهمان» الگوهای فعالیتی مشابه با زمان فکر کردن به افرادی که دوستشان داریم، نشان میدهد. این ارتباط عصبی حاکی از آن است که هرچه پیوند عاطفی قویتری با خودِ آیندهمان برقرار کنیم، احتمال بیشتری دارد که در زمان حال به نفع او عمل کرده و از خود مراقبت کنیم. به عبارتی توجه به آینده نه فقط آینده را بهتر میکند بلکه اکنون را نیز بهتر میسازد.
تفکر آیندهنگرِ سازنده، که با نگرانی اضطرابآور متفاوت است، ابزاری هدفمند برای افزایش انگیزه، تابآوری و بهزیستی در زمان حال است. تصور روشنِ «خودِ آینده» باعث میشود امروز تصمیمات بهتری در زمینههای مختلف مانند مالی و سلامتی بگیریم، زیرا هر انتخاب کنونی، آینده را فعالانه شکل میدهد و زمان حال، نقطهی ورودِ همان آینده است.
تجسم اهداف معنادار به ما کمک میکند بر تکانههای آنی غلبه کرده و بر پاداشهای بلندمدت تمرکز کنیم، این امر منجر به خوشبینی، احساس کنترل، و بهزیستی عمیقتر میشود. درنظر گرفتن استرس بهعنوان بخشی موقتی از مسیر، تابآوری و تنظیم هیجانی را تقویت میکند. یافتههای عصبشناسی نیز با نشان دادن فعالیت مغزی مشابه هنگام فکر کردن به خود و عزیزان در آینده، تأیید میکنند که این ارتباط ذهنی میتواند مراقبت از خود در زمان حال را افزایش دهد.
خلاصه
نکتهی کلیدی، تعادل است: نه غرق شدن وسواسگونه در برنامهریزیهای بینقص و نه رها کردن کامل آینده. هدف، ایجاد فاصلهی کافیست از زمان حال، برای دیدن اینکه به کجا میرویم، و یادآوری اینکه چرا تلاش امروز اهمیت دارد.
حضور در لحظه برای مقابله با نشخوار فکری و اضطراب ضروری است، اما نباید به اشتباه آن را به معنای نادیده گرفتن کامل آینده تفسیر کرد. رها کردن آیندهنگریِ سازنده، به معنای چشمپوشی از میراث تکاملیمان و یکی از مؤثرترین راهها برای معنادار کردن زمان حال و ساختن فردایی بهتر است.
امروزه دیگر این توصیهها از حمایت تجربی برخوردارند و بخشی از فلسفهی تجربیاند.
هادی صمدی
@evophilosophy
BY علوم شناختی

Share with your friend now:
tgoop.com/cognitive_science_iran/3246