tgoop.com/cognitive_science_iran/3061
Last Update:
خبر: هوش مصنوعی میتواند اتیسم را در سنین پایین تشخیص دهد.
هوش مصنوعی از طریق یادگیری ماشین توانسته است در نوزادان زیر ۲ سال با ۸۰ درصد دقت اتیسم را شناسایی کند. میانگین سن تشخیص و مداخلات حدود ۵ سال، و درحالات بهتر حدود ۲ سال است. زمان تشخیص هرچه زودتر باشد امکان مداخلات زودهنگام، که موفقتر و کمدردسرتر هستند، بیشتر است. هوش مصنوعی با اطلاعات پزشکی و زمینهای متعارفی که از عموم کودکان قابل دسترس است، تشخیص خود را انجام داده و بنابراین امکان بهره بردن از آن در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد. این تشخیص زودهنگام از آنجا مهم است که در مواردی که تشخیص و مداخلات زودهنگام انجام شود گاه «نرخ موفقیت» تا حدی است که فرد در بزرگسالی دیگر تشخیص اتیسم نمیگیرد.
گفتوگو
پس از شنیدن این خبر گفتوگویی بین دو فرد «الف» و «ب» انجام شده که بخشی از آن را ببینیم:
الف: بسیار عالیست. این باعث میشود که از تعداد افراد دارای اتیسم کاسته شود.
ب: مطمئن نیستم چندان خبر خوبی باشد. برخی از بزرگترین انسانهای تاریخ در طیف اتیسم قرار داشتهاند، از دانشمندان بزرگ تا هنرمندان و فیلسوفان. بدون آنها جهانی کسلکننده را شاهد خواهیم بود.
الف: اما به استیصال والدینی توجه کنیم که فرزندان آنها با برخی از اشکال شدید اتیسم مواجهاند به نحوی که زندگی کل خانواده مختل شده است. لحظهای خودت را جای آنها بگذار!
ب: این داستان با اتیسم آغاز نشده و به آن نیز ختم نمیشود. باید قدری از بالاتر به موضوع نگاه کنی. روند بههنجارسازی به حذف تمامی انسانهایی میانجامد که با انسان میانگین، و بنابراین پیشبینیپذیر و قابلکنترل توسط صاحبان قدرت فاصله دارند. این همان فرایندی است که مشغول بهنجار کردن وزن انسانها نیز هست. حتی مشغول یکسانسازی چهرههای مردم از طریق جراحیهای زیبایی است.
الف: صبر کن! آیا قبول نداری که انسانها با وزن میانگین سالمتر از افراد بسیار چاق یا بسیار لاغرند؟ و اگر مردم از عمل جراحی زیبایی لذت میبرند چرا باید مانع آن شد؟! اگر واقعاً صاحبان قدرت، آنگونه که میگویی، درصدد یکسانسازی ما باشند اما این یکسانسازی در جهت بهزیستی بیشتر انسان باشد، چه اشکالی دارد؟! اگر مثلأ دولتها کمک کنند که انسانهایی که به سبب برخی معلولیتهای شدید تا آخر عمر به دیگری وابستهاند، در دوران ابتدای بارداری، شناسایی و حذف شوند چرا کار بدی کردهاند؟! این کار نه تنها در جهت حفظ کرامت انسانی است بلکه بر بهزیستی خانواده و جامعهای که مجبور به پرداخت هزینههای نگهداری چنین فردی است میافزاید. میبینی! وقتی از منظر کلانی که مرا دعوت به نگریستن از آن کردی نگاه کنیم شرایط به نفع رویکرد من است نه تو!
ب: مشکل آنجاست که این نگاه کلاننگری که اکنون اتخاذ کردی به اندازهی کافی کلاننگر نبود؛ و عنصر زمان را هم در نظر نگرفتی! تنوع موتور محرک تکامل است. یکسانسازی انسانها راه را بر تکامل اجتماعی میبندد. جهانی را که در آن تمامی انسانها به نحوی افراطی همسانسازی شوند کمتر کسی میپسندد. افزایشِ تنوع نه فقط موتور محرک تکامل است بلکه جهان انسانهای متحدالشکل کسلکننده و فاقد شورمندیست.
الف: چرا باید هزینهی ایجاد شورمندی یک جامعه در آینده را یک فرد یا خانوادهی او در حال حاضر بپردازند؟!
ب: من هم در مقابل میتوانم بگویم چرا باید هزینهی کاهش نارضایتی یک فرد یا خانوادهی او را کلیت جامعهی انسانی در درازمدت بپردازد؟! نگاه شما تعارض بزرگی هم در دل خود دارد. اگر همان مخترعانی که انسانهایی با خلاقیتهای نامتعارف، از جمله برخی افراد دارای اتیسم، نبودند راهحلهای جالبی که امروزه خواهان اعمال آنها هستید نیز وجود نداشت! قابلیت حل مسأله در جهانی یکدست کمتر است.
نظر شما چیست؟
این گفتوگو را میتوان ادامه داد و احتمالاً خواننده بر حسب اینکه طرفدار الف یا ب باشد آن را به نحوی ادامه میدهد تا مواجههی شهودی اولیهی خود در این مورد را خردپذیر بِنماید. بعلاوه اگر فرد خود درگیر مسأله باشد از منظر تجربهی زیسته به وجوه اگزیستانسی ازموضوع دسترسی دارد که دیگران فاقد آن هستند. اما درعوض شاید نوع استدلال او نتواند قابلیت کاربست عمومی بیابد زیرا معطوف به موردی خاص است. عکس این حالت برای کسی است که شخصاً با مسأله مواجه نیست زیرا میتواند ازمنظر بیرونی به مسأله بنگرد اما احتمالا درک دقیقی از موضوع ندارد.
قبل از ادامه، قدری در این مورد تأمل کنید. توجه کنید که اتیسم صرفا به عنوان نمونه معرفی شد. سپس میان پنج گزینهی زیر یکی را انتخاب کنید و در نظرسنجی شرکت کنید:
یک. کاملاً طرفدار رویکرد الف هستم.
دو. کاملاً طرفدار رویکرد ب هستم.
سه. تا حدی، اما نه کاملاً، طرفدار رویکرد الف هستم.
چهار. تا حدی، اما نه کاملاً، طرفدار رویکرد ب هستم.
پنج. احتمالاً میتوان راهکاری بینابینی پیدا کرد.
هادی صمدی
@evophilosophy
BY علوم شناختی

Share with your friend now:
tgoop.com/cognitive_science_iran/3061