tgoop.com/civilizers/4941
Last Update:
ادامه مطلب( قسمت دوم پایانی)
اما راه حل چیست؟
نه به عنوان یک راه حل مطلق، بلکه بعنوان یک روش و شیوه نسبی اما موثر برای گریز از خاطرات دردناک گذشته، «امر مراقبه» می تواند به شدت کارساز باشد. مراقبه کردن از گذشته های بسیار دور در فرهنگ شرق آسیا در سرزمین های چین و هند باستان رواج داشته و تا امروز از ان استفاده های معنوی و مادی فراوانی شده است، مراقبه برای نیل به اهداف متفاوت و متنوعی انجام می شود. اما دست کم اولین و مهم ترین دستاورد آن آرامش ذهن است، مراقبه به تمامیت بر آرامش ذهن استوار است، دستاوردهای بعدی همگی بر این پایه قرار می گیرند. کنشی ارادی و ساده که از شدت نزدیکی و سهولت در دسترسی، از ما دور افتاده است، از این جهت پارادوکسیکال است. در ابتدای امر، هدف از مراقبه با چشمان بسته و حالت نشسته بر چهارزانو، نگریستن به تاریکی پشت پلک است، مراقبه نه حالتی فعال است، نه حالتی انفعالی، چیزی است مابین این دو حالت، فعال نیست چون هدف، کسب آرامش است و منفعل نیست چون هدف دوری از همان عقده مرموز موذی است، مراقبه فکر کردن به هیچ چیز و فکر نکردن به همه چیز است. سوژه انسانی در مراقبه حالتی دوگانه دارد. هدف از مراقبه آرامش است و این آرامش با تمرکز بر تاریکی پشت پلک آغاز می شود. طول مدت آن از پنج الی ده دقیقه آغاز و می تواند تا زمان های طولانی تر ادامه می یابد. با تمرین های مداوم مراقبه، تجربیات جدیدی از آن کسب می شود، هر کس به فراخور ساختار روانی اش چیزی از آن بدست می آورد. پروفسور یونگ می گوید در مراقبه، خودآگاه خاموش می شود و مجال برای ظهور حقایق اصیل «ناخودآگاه جمعی» انسان ها فراهم می گردد. بتدریج آثار مراقبه های مداوم بر زندگی معمولی فرد پدیدار می شود. اگر در حال مطالعه، ورزش، برنامه نویسی، تفریح یا هر کنش دیگری یا حتی بی کنشی باشید می آموزید که با تمام توجه بر آن تمرکز کنید، نتیجه کار یک کیفیت بی نظیر است، می آموزید در اکنون زندگی کنید و از هجوم حملات عقده ها که با خود خاطرات و تخیلات تلخ به همراه دارند در امان بمانید. مراقبه موثرترین روش برای حصول به محتویات بی کران ناخودآگاه جمعی انسان است، مخزنی بی پایان و ناشناخته و مملو از اسرار انسانی، درست به اندازه بی پایانی جهان، نامتناهی است و انسان را به قعر آن معرفتی نیست اما هر کس به فراخور شرافت، انسانیت، صداقت و میزان برخورداری اش از معرفت بشری، می تواند از آن سهمی ببرد. کمترین دستاوردش زندگی در اکنون است. رسیدن به این مرحله نه چندان سخت است که نیاز به ریاضت داشته باشد و نه چندان آسان که طی چند روز به دست آید اما آثارش از همان بارهای اول خود را نمایان می سازد. احتمالا پس از کسب این توانایی فرد بتواند گذشته اش را به خاطراتی با موضوع نیک و موضوع بد دسته بندی نموده و به فراخور نیازمندی حال و آینده اش از آنها بهره گیرد و چه بسا با تغییر موضع بتواند در موضوع تغییر ایجاد نماید. (کتاب راز گل زرین نوشته مشترک کارل گوستاو یونگ و ریچارد ویلهم برای نگارنده جهت مراحل اولیه مراقبه موثر بود).
#شبکه_جامعه_مدنی
@civilizers
BY شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)
Share with your friend now:
tgoop.com/civilizers/4941