Forwarded from مدرسهٔ مطالعات اجرا | باشگاهاندیشه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
مدرسه مطالعات اجرا باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نشست یازدهم تاریخ شفاهی تئاتر ایران
آیینِ هولناکِ قدرت
بازخوانی اجرای «سلطان» اثر استوارت کان از گروه تئاتر آیین؛ سال ۱۳۷۷
با حضور
داوود دانشور
منصور براهیمی
و جمعی از هنرمندان حاضر در این اجرا
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۷
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
#مطالعات_اجرا #تاریخشفاهیتئاتر #آیین_هولناک_قدرت #سلطان #استورات_کان #دانشور #براهیمی #باشگاه_اندیشه
@ejraaschool
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات اجرا باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نشست یازدهم تاریخ شفاهی تئاتر ایران
آیینِ هولناکِ قدرت
بازخوانی اجرای «سلطان» اثر استوارت کان از گروه تئاتر آیین؛ سال ۱۳۷۷
با حضور
داوود دانشور
منصور براهیمی
و جمعی از هنرمندان حاضر در این اجرا
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۷
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
#مطالعات_اجرا #تاریخشفاهیتئاتر #آیین_هولناک_قدرت #سلطان #استورات_کان #دانشور #براهیمی #باشگاه_اندیشه
@ejraaschool
@bashgahandishe
Forwarded from مدرسهٔ مطالعات اجرا | باشگاهاندیشه
.
اجرا، بازآفرینی است؛ همواره چیزی را تکرار میکند اما هیچگاه کاملاً تکراری نیست.
(Between Theater and Anthropology)
@bashgahandishe
@ejraaschool
اجرا، بازآفرینی است؛ همواره چیزی را تکرار میکند اما هیچگاه کاملاً تکراری نیست.
(Between Theater and Anthropology)
@bashgahandishe
@ejraaschool
.
مدرسه مطالعات اجرا باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نشست یازدهم تاریخ شفاهی تئاتر ایران
آیینِ هولناکِ قدرت
بازخوانی اجرای «سلطان» اثر استوارت کان از گروه تئاتر آیین؛ سال ۱۳۷۷
با حضور
داوود دانشور
منصور براهیمی
و جمعی از هنرمندان حاضر در این اجرا
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۷
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
#مطالعات_اجرا #تاریخشفاهیتئاتر #آیین_هولناک_قدرت #سلطان #استورات_کان #دانشور #براهیمی #باشگاه_اندیشه
@ejraaschool
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات اجرا باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نشست یازدهم تاریخ شفاهی تئاتر ایران
آیینِ هولناکِ قدرت
بازخوانی اجرای «سلطان» اثر استوارت کان از گروه تئاتر آیین؛ سال ۱۳۷۷
با حضور
داوود دانشور
منصور براهیمی
و جمعی از هنرمندان حاضر در این اجرا
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۷
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
#مطالعات_اجرا #تاریخشفاهیتئاتر #آیین_هولناک_قدرت #سلطان #استورات_کان #دانشور #براهیمی #باشگاه_اندیشه
@ejraaschool
@bashgahandishe
Forwarded from مدرسهٔ مطالعات هویت | باشگاهاندیشه
امیل دورکیم:
هویت جمعی از پیوندهای اخلاقی، باورهای مشترک و آیینهای اجتماعی شکل میگیرد؛ نه از صرف حضور فیزیکی در کنار یکدیگر.
@howiatschool
@bashgahandishe
هویت جمعی از پیوندهای اخلاقی، باورهای مشترک و آیینهای اجتماعی شکل میگیرد؛ نه از صرف حضور فیزیکی در کنار یکدیگر.
@howiatschool
@bashgahandishe
Forwarded from جمهوری فلسفه و ادبیات
.
🔹نشست حضوری «نقد و گفتوگو دربارهٔ کتاب کارستان سخن؛ درهمتنیدگی تخیل و واقعیت در شاهنامه»
با حضور:
محمد دهقانی
امیر مازیار
ندا غیاثی (نویسندهٔ کتاب)
🔹یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰-۱۸
🔹تهران، خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچهٔ نایبی، پلاک ۲۳ (نقشهٔ گوگل)
کارستان سخن درآمدی است برای درک جهان متن شاهنامه و کارکردهای آن بدین مقصود که با عبور از دوگانۀ تاریخ-ادبیات، که در تفسیر متن غالب بوده، طرحی تازه برای رویارویی با «سخن» فردوسی به دست دهد. نویسنده در ابتدا با رویکردی هرمنوتیکی کوشیده نسبت متن را با تاریخ و ادبیات یا بهطور کلیتر واقعیت و تخیل روشن کند و نشان دهد که امر تخیلی-ادبی امری غیرواقعی نیست و ازاینرو «روایت ادبی» شاهنامه راهی به حقیقت دارد.
سپس، با تکیه بر همین رویکرد و تجزیه و تحلیل متن شاهنامه و شاکلۀ روایی و استعاری آن به بررسی شیوۀ روایت (بازسازی خیالی) گذشته در شاهنامه پرداخته و اهمیت شناختی-اخلاقی آن را تشریح کرده است.
* شرکت در این نشست برای همهٔ علاقهمندان آزاد و رایگان است.
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
🔹نشست حضوری «نقد و گفتوگو دربارهٔ کتاب کارستان سخن؛ درهمتنیدگی تخیل و واقعیت در شاهنامه»
با حضور:
محمد دهقانی
امیر مازیار
ندا غیاثی (نویسندهٔ کتاب)
🔹یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰-۱۸
🔹تهران، خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچهٔ نایبی، پلاک ۲۳ (نقشهٔ گوگل)
کارستان سخن درآمدی است برای درک جهان متن شاهنامه و کارکردهای آن بدین مقصود که با عبور از دوگانۀ تاریخ-ادبیات، که در تفسیر متن غالب بوده، طرحی تازه برای رویارویی با «سخن» فردوسی به دست دهد. نویسنده در ابتدا با رویکردی هرمنوتیکی کوشیده نسبت متن را با تاریخ و ادبیات یا بهطور کلیتر واقعیت و تخیل روشن کند و نشان دهد که امر تخیلی-ادبی امری غیرواقعی نیست و ازاینرو «روایت ادبی» شاهنامه راهی به حقیقت دارد.
سپس، با تکیه بر همین رویکرد و تجزیه و تحلیل متن شاهنامه و شاکلۀ روایی و استعاری آن به بررسی شیوۀ روایت (بازسازی خیالی) گذشته در شاهنامه پرداخته و اهمیت شناختی-اخلاقی آن را تشریح کرده است.
* شرکت در این نشست برای همهٔ علاقهمندان آزاد و رایگان است.
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
.
مدرسهٔ مطالعات مدرنیته و نقد متافیزیک باشگاه اندیشه برگزار میکند:
دفاع غیرمتافیزیکی رورتی از روشنگری
با ارائهٔ
دکتر مرتضی نوری
پژوهشگر و مترجم فلسفه
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
چهارشنبه
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۷:۳۰
📝دربارهٔ نشست:
ریچارد رورتی از رهگذر مباحثاتی پیگیر با بسیاری از اندیشمندان مدافع یا منتقد روشنگری، رویکرد جدیدی برای ارزیابی این جنبش پیشنهاد میدهد. این رویکرد عمدتاً مبتنی بر نگرشی پراگماتیستیست که میکوشد حساب اعتبار ارزشهای روشنگری را از اعتبار دفاعیههای فلسفی و نظریِ آن جدا کند. به زعم او، این راهکار میتواند ارزشهای پایۀ روشنگری _ از جمله آزادی، برابری و همبستگی انسانی _ را از لرزشهای گاه و بیگاهِ دستگاههای عریض و طویل فلسفی مصون بدارد. این رویکرد، افزون بر این، میتواند از تأثیر رویکردهای رِوایی بر گسترش همبستگی انسانی پرده بردارد و نقش انکارناپذیر چهرههای بیرون از قلمرو فلسفه، یعنی هنرمندان و رماننویسان، را برجسته کند.
@bashgahandishe
مدرسهٔ مطالعات مدرنیته و نقد متافیزیک باشگاه اندیشه برگزار میکند:
دفاع غیرمتافیزیکی رورتی از روشنگری
با ارائهٔ
دکتر مرتضی نوری
پژوهشگر و مترجم فلسفه
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
چهارشنبه
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۷:۳۰
📝دربارهٔ نشست:
ریچارد رورتی از رهگذر مباحثاتی پیگیر با بسیاری از اندیشمندان مدافع یا منتقد روشنگری، رویکرد جدیدی برای ارزیابی این جنبش پیشنهاد میدهد. این رویکرد عمدتاً مبتنی بر نگرشی پراگماتیستیست که میکوشد حساب اعتبار ارزشهای روشنگری را از اعتبار دفاعیههای فلسفی و نظریِ آن جدا کند. به زعم او، این راهکار میتواند ارزشهای پایۀ روشنگری _ از جمله آزادی، برابری و همبستگی انسانی _ را از لرزشهای گاه و بیگاهِ دستگاههای عریض و طویل فلسفی مصون بدارد. این رویکرد، افزون بر این، میتواند از تأثیر رویکردهای رِوایی بر گسترش همبستگی انسانی پرده بردارد و نقش انکارناپذیر چهرههای بیرون از قلمرو فلسفه، یعنی هنرمندان و رماننویسان، را برجسته کند.
@bashgahandishe
تکشاخ در آینهی نقد:
گفتوگو با بیژن صباغ دربارهی یک مدل سوسیالیستی برای برنامهریزی اقتصادی
در ادامهی سلسلهنشستهای مدرسهی نقد اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، جلسهای به نقد و بررسی کتاب تکشاخ، نوشتهی بیژن صباغ، اختصاص یافت. این کتاب تلاشی است برای ارائهی الگویی نوین در برنامهریزی اقتصادی بر مبنای سوسیالیسم، و در پاسخ به خلأ نظری و راهبردی نیروهای چپ در مواجهه با بحرانهای اخیر ایران نوشته شده است. آنچه در این گزارش میخوانید، گفتوگوی مستقیم میان میلاد عمرانی، دبیر مدرسهی مطالعات نقد اقتصاد سیاسی، و نویسندهی کتاب است؛ گفتوگویی که در آن سؤالاتی بنیادی دربارهی ساختار نظری، امکانپذیری عملی و نسبت الگوی پیشنهادی کتاب با تجربهی تاریخی سوسیالیسم مطرح میشود.
میلاد عمرانی: انگیزهی اصلی شما برای نوشتن این کتاب چه بود؟
بیژن صباغ: بعد از اعتراضات شهریور ۱۴۰۱، شاهد بودم که هیچیک از نیروهای چپ موجود، پاسخی سوسیالیستی برای وضعیت ارائه ندادند. حتی در فضای موجود ایران، بسیاری از نیروهای چپ نیز الگوهای لیبرالی را پذیرفته بودند. بنابراین، تصمیم گرفتم کتاب تکشاخ را با الهام از کتاب پیشسوی یک سوسیالیسم مدرن بنویسم تا تصویری اولیه از یک پاسخ سوسیالیستی به وضعیت ارائه دهم.
میلاد عمرانی: چارچوب فکری و نظری کتاب چیست؟
بیژن صباغ: این کتاب تلاش دارد الگویی برای برنامهریزی سوسیالیستی در سطح اقتصاد خرد و کلان ارائه دهد. برخلاف الگوی مشارکتی که سعی میکند درون مناسبات سرمایهداری و بهشکل خرد در کارخانهها فضای دموکراتیکی برای کارگران ایجاد کند، و همچنین برخلاف برنامهریزی مبتنی بر بازار که تعیین قیمت و توزیع درآمد را به مکانیزمهای بازار واگذار میکند، الگوی پیشنهادی من مبتنی بر برنامهریزی متمرکز سوسیالیستی است. این الگو نه در سرمایهداری، بلکه پس از یک انقلاب سوسیالیستی قابل اجراست. میتوان گفت سیستم برنامهریزی تکشاخ در مناسبات سوسیالیستی، فضایی شبهبازار ایجاد میکند.
میلاد عمرانی: نسبت این سیستم با بازار بهعنوان مکانیزم شناسایی قیمتها در مناسبات سرمایهداری چیست؟ با توجه به اینکه در جامعهی سوسیالیستی دیگر بازاری برای کشف قیمتها وجود ندارد، شبهبازاری که شما مطرح میکنید، صرفاً اشتراک لفظی با بازار دارد. بنابراین، مکانیزم عملی برنامهی شما چیست و چه جایگزینی برای بازار ارائه میکند؟
بیژن صباغ: یکی از مشکلات بازار در سرمایهداری این است که عوامل متعدد و مبهمی بر قیمتگذاری تأثیر میگذارند و برنامهریز کنترلی بر تطابق قیمت با ارزش واقعی کالاها ندارد. در نتیجه، قیمتها معمولاً به یک میانگین اتفاقی میرسند که تحت تأثیر همان عوامل نامشخص است و ممکن است فردا تغییر کند. اما در تکشاخ، فضای شبهبازار به گونهای طراحی شده که تمامی ابهامات و عوامل انحرافزا از بین میروند. در این فضا، قیمت دقیقاً با ارزش کالا منطبق میشود، چراکه همهی کالاها و فرایند تولید آنها برای شورایی که مسئول برنامهریزی و کنترل است، کاملاً شفاف و قابل رؤیت است. در واقع، بازار در اینجا مکانیزم نیست، بلکه فضاست.
میلاد عمرانی: برنامهی شما چه پاسخی به چالشهایی میدهد که شوروی، بهعنوان کشوری که تجربهی انقلاب سوسیالیستی را پشت سر گذاشته، با آنها مواجه بود؟ اگر برنامهی شما نتواند با واقعیت تاریخی پیوند بخورد و با چالشهای اساسی درگیر نشود، تبدیل به یک نظرورزی تخیلی و سترون میشود.
بیژن صباغ: بله، این درست است که برنامهی من بر مبنای جامعهی سوسیالیستی طراحی شده، و از این نظر میتوان آن را تخیلی دانست. اما این تخیل، صرفاً نظرورزی نیست. نمونههایی از این برنامه در دوران آلنده در شیلی پیادهسازی شد (گرچه با کودتا متوقف شد)، و در برخی بخشهای شوروی نیز اجرا شد و موفق بود. دربارهی شوروی باید گفت که این کشور از همان ابتدا مسیر سوسیالیسم را در پیش نگرفت. بهجای سوسیالیستی کردن زمینهای کشاورزی، آنها را میان دهقانان تقسیم کرد تا حمایتشان را جلب کند. سپس، با اجرای برنامهی توسعهی صنعتی (نپ) و در ادامه، روی کار آمدن استالین، روشن شد که شوروی در واقع یک سرمایهداری دولتی است و نه یک دولت سوسیالیستی برآمده از جامعهای سوسیالیستی. با این حال، در جاهایی که صنایع بزرگ و سنگین ملی شدند، برنامهریزی اقتصادی ـ با وجود نقدهایی که تروتسکی به آن وارد میکرد ـ مؤثر واقع شد.
@bashgahandishe
گفتوگو با بیژن صباغ دربارهی یک مدل سوسیالیستی برای برنامهریزی اقتصادی
در ادامهی سلسلهنشستهای مدرسهی نقد اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، جلسهای به نقد و بررسی کتاب تکشاخ، نوشتهی بیژن صباغ، اختصاص یافت. این کتاب تلاشی است برای ارائهی الگویی نوین در برنامهریزی اقتصادی بر مبنای سوسیالیسم، و در پاسخ به خلأ نظری و راهبردی نیروهای چپ در مواجهه با بحرانهای اخیر ایران نوشته شده است. آنچه در این گزارش میخوانید، گفتوگوی مستقیم میان میلاد عمرانی، دبیر مدرسهی مطالعات نقد اقتصاد سیاسی، و نویسندهی کتاب است؛ گفتوگویی که در آن سؤالاتی بنیادی دربارهی ساختار نظری، امکانپذیری عملی و نسبت الگوی پیشنهادی کتاب با تجربهی تاریخی سوسیالیسم مطرح میشود.
میلاد عمرانی: انگیزهی اصلی شما برای نوشتن این کتاب چه بود؟
بیژن صباغ: بعد از اعتراضات شهریور ۱۴۰۱، شاهد بودم که هیچیک از نیروهای چپ موجود، پاسخی سوسیالیستی برای وضعیت ارائه ندادند. حتی در فضای موجود ایران، بسیاری از نیروهای چپ نیز الگوهای لیبرالی را پذیرفته بودند. بنابراین، تصمیم گرفتم کتاب تکشاخ را با الهام از کتاب پیشسوی یک سوسیالیسم مدرن بنویسم تا تصویری اولیه از یک پاسخ سوسیالیستی به وضعیت ارائه دهم.
میلاد عمرانی: چارچوب فکری و نظری کتاب چیست؟
بیژن صباغ: این کتاب تلاش دارد الگویی برای برنامهریزی سوسیالیستی در سطح اقتصاد خرد و کلان ارائه دهد. برخلاف الگوی مشارکتی که سعی میکند درون مناسبات سرمایهداری و بهشکل خرد در کارخانهها فضای دموکراتیکی برای کارگران ایجاد کند، و همچنین برخلاف برنامهریزی مبتنی بر بازار که تعیین قیمت و توزیع درآمد را به مکانیزمهای بازار واگذار میکند، الگوی پیشنهادی من مبتنی بر برنامهریزی متمرکز سوسیالیستی است. این الگو نه در سرمایهداری، بلکه پس از یک انقلاب سوسیالیستی قابل اجراست. میتوان گفت سیستم برنامهریزی تکشاخ در مناسبات سوسیالیستی، فضایی شبهبازار ایجاد میکند.
میلاد عمرانی: نسبت این سیستم با بازار بهعنوان مکانیزم شناسایی قیمتها در مناسبات سرمایهداری چیست؟ با توجه به اینکه در جامعهی سوسیالیستی دیگر بازاری برای کشف قیمتها وجود ندارد، شبهبازاری که شما مطرح میکنید، صرفاً اشتراک لفظی با بازار دارد. بنابراین، مکانیزم عملی برنامهی شما چیست و چه جایگزینی برای بازار ارائه میکند؟
بیژن صباغ: یکی از مشکلات بازار در سرمایهداری این است که عوامل متعدد و مبهمی بر قیمتگذاری تأثیر میگذارند و برنامهریز کنترلی بر تطابق قیمت با ارزش واقعی کالاها ندارد. در نتیجه، قیمتها معمولاً به یک میانگین اتفاقی میرسند که تحت تأثیر همان عوامل نامشخص است و ممکن است فردا تغییر کند. اما در تکشاخ، فضای شبهبازار به گونهای طراحی شده که تمامی ابهامات و عوامل انحرافزا از بین میروند. در این فضا، قیمت دقیقاً با ارزش کالا منطبق میشود، چراکه همهی کالاها و فرایند تولید آنها برای شورایی که مسئول برنامهریزی و کنترل است، کاملاً شفاف و قابل رؤیت است. در واقع، بازار در اینجا مکانیزم نیست، بلکه فضاست.
میلاد عمرانی: برنامهی شما چه پاسخی به چالشهایی میدهد که شوروی، بهعنوان کشوری که تجربهی انقلاب سوسیالیستی را پشت سر گذاشته، با آنها مواجه بود؟ اگر برنامهی شما نتواند با واقعیت تاریخی پیوند بخورد و با چالشهای اساسی درگیر نشود، تبدیل به یک نظرورزی تخیلی و سترون میشود.
بیژن صباغ: بله، این درست است که برنامهی من بر مبنای جامعهی سوسیالیستی طراحی شده، و از این نظر میتوان آن را تخیلی دانست. اما این تخیل، صرفاً نظرورزی نیست. نمونههایی از این برنامه در دوران آلنده در شیلی پیادهسازی شد (گرچه با کودتا متوقف شد)، و در برخی بخشهای شوروی نیز اجرا شد و موفق بود. دربارهی شوروی باید گفت که این کشور از همان ابتدا مسیر سوسیالیسم را در پیش نگرفت. بهجای سوسیالیستی کردن زمینهای کشاورزی، آنها را میان دهقانان تقسیم کرد تا حمایتشان را جلب کند. سپس، با اجرای برنامهی توسعهی صنعتی (نپ) و در ادامه، روی کار آمدن استالین، روشن شد که شوروی در واقع یک سرمایهداری دولتی است و نه یک دولت سوسیالیستی برآمده از جامعهای سوسیالیستی. با این حال، در جاهایی که صنایع بزرگ و سنگین ملی شدند، برنامهریزی اقتصادی ـ با وجود نقدهایی که تروتسکی به آن وارد میکرد ـ مؤثر واقع شد.
@bashgahandishe
Forwarded from در پویهی زبان فارسی ● هادی راشد
▫️
🖋 خیام در میان ما
«خیام، آی خیام! ...ـ»
خیام در فرهنگ، شعر و ادبیات ما ایرانیان، از هر نگاه، «دیگری» است. آن دیگری، که به هیچ راه و روشی، نمیتوانیم او را به میان خود باز آوریم، یا با او یگانه شویم. هماین که با او یگانه میشویم، از ما میگریزد؛ و در بیگانگی، دوباره به سوی ما بازمیگردد. هماین که به زندگی، دل میبندیم؛ آونگ مرگ را میگرداند و از گذرندگی «آن» و «دم» سخن میگوید؛ و هماین که در اندیشهی مرگ فرو میرویم؛ به بادهای، رستاخیزی برمیانگیزد. چنان که، زندگانیِ سرودانْسرودِ خیام در میان ما، خود پرتوی از رستاخیز است.
ای دوست! بیا! تا غم فردا نخَوریم
وین یک دمِ عمر را غنیمت شِمَریم
فردا که از این دیرِ کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان، سر به سَریم
خیام، که ــ به گفتهی داریوش شایگان ــ نه عارف روزگارش بود، نه پیرو سختپای ارسطوییان، و نه شاعرِ سرشناس، به روزگاران (جامی در بهارستان، بخش شعر و شاعری، نام او را حتی در میان ۳۵ شاعر برگزیده نیاورده و ترانهای از او بازننوشته است)؛ ناگهان صاعقهوار در سدهی بیستم درخشیدن آغازید.
زیر بار درخشش ترانههای خیام در آغاز سدهی بیستم، ذکاءالملک فروغی (پدر)، در شمارهی دوم آوریل ۱۹۰۳ی روزنامهی تربیت، او را «شاعرِ فیلسوف» خواند و نوشت: «رباعیات خیام دارای مطالب فلسفه و تصوف است، با بعضی آزادی افکار که علمای آن زمان پسند نکرده، بر او تاخته و تهمت بیدینی به او زدهاند. اما دانشمندان دنیا، امروز او را ولتر مشرق مینامند؛ بلکه بعضی خیام را از ولتر بالاتر میدانند.» این یادداشت، در شمار نخستین بازشناسیهای خیام از پس سدهها در زبان فارسی است.
کارکرد دوگانهی اندیشههای پنهان در ترانههایی که اکنون به نام خیام شناخته و زبانزد است، در دگرگونی نگاه به شعر و ادبیات کارگر افتاد. بازی هدایت در بوف کور با مرگ، یادآور اندیشههای خیام در ترانههای او است و با این بازی، خواست تا به سویهی دیگرگونهی مرگ راه برد. در برابر او، نیما با واسازی پارههای اندیشهی شناور در ترانههای خیام، کوشید تا سویهی پیوستهی آن اندیشهها را در آینهی شعر فارسی بازیابد. برای نمونه، پیوستگی سخن خیام، «این کوزهگر دهر، چنین جام لطیف/ میسازد و باز بر زمین میزندش» را با سخن غزالی در نوشتارِ حکمت مخلوقات، بازجست؛ و نوشت: آیا آن رساله، نباید این رباعی را پدید آورد؟ از دید نیما، اندیشه زایندهی اندیشه است. او که گرایشِ آزاداندیشی در شعر فارسی را شناخته بود، سویهی دگربودگی ترانههای خیام را در دگربودگی شعر فارسی بازشناخت. چرا نباید بپذیریم که مانندِ خیامها، بارها این رباعی را سرودهاند. از دید او، «هیچ شخصی اینقدر متمایز و مجرد یافت نمیشود، و باید این شخصیت بزرگ در پیرامون شخصیتهای دیگر، کموبیش، کوچک و بزرگ و شبیه خودش باشد.» (درباره شعر و شاعری، ص۱۰۲). با این نگاه، ترانههای خیام در آغاز سدهی بیستم، خون تازهای در رگ شعر و ادبیات فارسی دواند.
👉دگرگونیِ شیوهی نوشتن شعر از نگاه دهخدا
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/
🖋 خیام در میان ما
«خیام، آی خیام! ...ـ»
خیام در فرهنگ، شعر و ادبیات ما ایرانیان، از هر نگاه، «دیگری» است. آن دیگری، که به هیچ راه و روشی، نمیتوانیم او را به میان خود باز آوریم، یا با او یگانه شویم. هماین که با او یگانه میشویم، از ما میگریزد؛ و در بیگانگی، دوباره به سوی ما بازمیگردد. هماین که به زندگی، دل میبندیم؛ آونگ مرگ را میگرداند و از گذرندگی «آن» و «دم» سخن میگوید؛ و هماین که در اندیشهی مرگ فرو میرویم؛ به بادهای، رستاخیزی برمیانگیزد. چنان که، زندگانیِ سرودانْسرودِ خیام در میان ما، خود پرتوی از رستاخیز است.
ای دوست! بیا! تا غم فردا نخَوریم
وین یک دمِ عمر را غنیمت شِمَریم
فردا که از این دیرِ کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان، سر به سَریم
خیام، که ــ به گفتهی داریوش شایگان ــ نه عارف روزگارش بود، نه پیرو سختپای ارسطوییان، و نه شاعرِ سرشناس، به روزگاران (جامی در بهارستان، بخش شعر و شاعری، نام او را حتی در میان ۳۵ شاعر برگزیده نیاورده و ترانهای از او بازننوشته است)؛ ناگهان صاعقهوار در سدهی بیستم درخشیدن آغازید.
زیر بار درخشش ترانههای خیام در آغاز سدهی بیستم، ذکاءالملک فروغی (پدر)، در شمارهی دوم آوریل ۱۹۰۳ی روزنامهی تربیت، او را «شاعرِ فیلسوف» خواند و نوشت: «رباعیات خیام دارای مطالب فلسفه و تصوف است، با بعضی آزادی افکار که علمای آن زمان پسند نکرده، بر او تاخته و تهمت بیدینی به او زدهاند. اما دانشمندان دنیا، امروز او را ولتر مشرق مینامند؛ بلکه بعضی خیام را از ولتر بالاتر میدانند.» این یادداشت، در شمار نخستین بازشناسیهای خیام از پس سدهها در زبان فارسی است.
کارکرد دوگانهی اندیشههای پنهان در ترانههایی که اکنون به نام خیام شناخته و زبانزد است، در دگرگونی نگاه به شعر و ادبیات کارگر افتاد. بازی هدایت در بوف کور با مرگ، یادآور اندیشههای خیام در ترانههای او است و با این بازی، خواست تا به سویهی دیگرگونهی مرگ راه برد. در برابر او، نیما با واسازی پارههای اندیشهی شناور در ترانههای خیام، کوشید تا سویهی پیوستهی آن اندیشهها را در آینهی شعر فارسی بازیابد. برای نمونه، پیوستگی سخن خیام، «این کوزهگر دهر، چنین جام لطیف/ میسازد و باز بر زمین میزندش» را با سخن غزالی در نوشتارِ حکمت مخلوقات، بازجست؛ و نوشت: آیا آن رساله، نباید این رباعی را پدید آورد؟ از دید نیما، اندیشه زایندهی اندیشه است. او که گرایشِ آزاداندیشی در شعر فارسی را شناخته بود، سویهی دگربودگی ترانههای خیام را در دگربودگی شعر فارسی بازشناخت. چرا نباید بپذیریم که مانندِ خیامها، بارها این رباعی را سرودهاند. از دید او، «هیچ شخصی اینقدر متمایز و مجرد یافت نمیشود، و باید این شخصیت بزرگ در پیرامون شخصیتهای دیگر، کموبیش، کوچک و بزرگ و شبیه خودش باشد.» (درباره شعر و شاعری، ص۱۰۲). با این نگاه، ترانههای خیام در آغاز سدهی بیستم، خون تازهای در رگ شعر و ادبیات فارسی دواند.
👉دگرگونیِ شیوهی نوشتن شعر از نگاه دهخدا
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/
.
گزارش دیداریِ نشستِ
جایگاه کارگران در ساختمان صلح اجتماعی
گروه علمی - تخصصی صلح انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاهاندیشه به مناسبت روز جهانی کارگر
با حضورِ
فرشاد مومنی
محمد مالجو
مهسا اسداللهنژاد
خلیل میرزایی
دبیر نشست: حسن امیدوار
#انجمن_جامعهشناسی #صلح #اقتصاد_سیاسی #باشگاه_اندیشه
@eghtesadesiasischool
@bashgahandishe
گزارش دیداریِ نشستِ
جایگاه کارگران در ساختمان صلح اجتماعی
گروه علمی - تخصصی صلح انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاهاندیشه به مناسبت روز جهانی کارگر
با حضورِ
فرشاد مومنی
محمد مالجو
مهسا اسداللهنژاد
خلیل میرزایی
دبیر نشست: حسن امیدوار
#انجمن_جامعهشناسی #صلح #اقتصاد_سیاسی #باشگاه_اندیشه
@eghtesadesiasischool
@bashgahandishe
باشگاه اندیشه. انجمن جامعه شناسی صلح. جایگاه کارگران در ساختمان…
باشگاه اندیشه. انجمن جامعه شناسی صلح. جایگاه کارگران در ساختمان…
پوشهٔ شنیداریِ نشستِ
جایگاه کارگران در ساختمان صلح اجتماعی
گروه علمی - تخصصی صلح انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاهاندیشه به مناسبت روز جهانی کارگر
با حضورِ
فرشاد مومنی
محمد مالجو
مهسا اسداللهنژاد
خلیل میرزایی
دبیر نشست: حسن امیدوار
#انجمن_جامعهشناسی #صلح #اقتصاد_سیاسی #باشگاه_اندیشه
@eghtesadesiasischool
@bashgahandishe
جایگاه کارگران در ساختمان صلح اجتماعی
گروه علمی - تخصصی صلح انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاهاندیشه به مناسبت روز جهانی کارگر
با حضورِ
فرشاد مومنی
محمد مالجو
مهسا اسداللهنژاد
خلیل میرزایی
دبیر نشست: حسن امیدوار
#انجمن_جامعهشناسی #صلح #اقتصاد_سیاسی #باشگاه_اندیشه
@eghtesadesiasischool
@bashgahandishe
فرشاد مؤمنی: حرکت به سمت توزیع عادلانه قدرت، راه نجات امروز ماست.
به مناسبت روز جهانی کارگر، ۱۱ اردیبهشت۱۴۰۴ ، گروه علمی، تخصصی صلح انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، نشستی با موضوع «جایگاه کارگران در ساخت ساختمان صلح اجتماعی» را برگزار کردند که گزارش مکتوب این نشست را میتوانید اینجا بخوانید.
#انجمن_جامعهشناسی #صلح #اقتصاد_سیاسی #باشگاه_اندیشه
@eghtesadesiasischool
@bashgahandishe
به مناسبت روز جهانی کارگر، ۱۱ اردیبهشت۱۴۰۴ ، گروه علمی، تخصصی صلح انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، نشستی با موضوع «جایگاه کارگران در ساخت ساختمان صلح اجتماعی» را برگزار کردند که گزارش مکتوب این نشست را میتوانید اینجا بخوانید.
#انجمن_جامعهشناسی #صلح #اقتصاد_سیاسی #باشگاه_اندیشه
@eghtesadesiasischool
@bashgahandishe
دیدارنیوز
فرشاد مؤمنی: حرکت به سمت توزیع عادلانه قدرت، راه نجات امروز ماست
به مناسبت روز جهانی کارگر، ۱۱ اردیبهشت، گروه علمی، تخصصی صلح انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، نشستی با موضوع «جایگاه کارگران در ساخت ساختمان صلح اجتماعی» را برگزار کرد.