tgoop.com/bashgahandishe/12928
Last Update:
▫️
📝 زیستاری به آزادی
. . . . .
(۸ مرداد، سالگرد خاموشی امیرحسین آریانپور)
هادی راشد
امیرحسین آریانپور (۱۳۰۳ـ۱۳۸۰)، چهرهای چندسویه در گسترهی آموزش و پژوهش سدهی گذشته بود. آموزشهای پایهای خود را از سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. گویا نخست کارشناسی علوم سیاسی خواند (پژوهش، ۱۳۵۸، چ۱: ۱۳۳۴)، سپس فلسفه و علوم تربیتی از کارشناسی تا دکتری دانشگاه تهران؛ و همهنگام با آن، کارشناسی و دکتری ادبیات فارسی را به پایان رساند. پایاننامهی خود را زیر دست پرویز خانلری در مایههای سبکشناسی شعر و ادبیات فارسی پیش برد. بخشی از آن نیز بارها به چاپ رسیده است. پس از آن کارشناسی و دکتری علوم اجتماعی را در دانشگاههای بیروت و پرینستون گذراند.
شماری از پژوهشها و نوشتارهای او مانند در آستانهی رستاخیز، فرویدیسم، سبکشناسی هنر و ادبیات، و پژوهش در پیوند تنگاتنگ با تاریخ، فرهنگ و ادبیات است. در کتاب در آستانهی رستاخیز (۱۳۳۰)، آگاهیهای برگرفته از تاریخ و فرهنگ ایران را در کنار جهانیهای دگرگونی تاریخی نهاد تا در ستیز با «تاریکاندیشی» نشان دهد دگرگونی اجتماعی گریزناپذیر است. در فرویدیسم، بهویژه بخشهای سمبولیسم (سمبولهای اساسی)، رویاء، و بازی و هنر، نگرشی را به میان آورد که هنوز هم سرآغاز هر تکاپویی به رهیافتهای بازنگرانه در شعر، ادبیات و هنر ایران از دید درونکاوی ساخت فرهنگی اجتماعیِ سنت است. با این همه، از کارهای آغازیناش خرسند نبود و فروتنانه آنها را گرفتار سالخوردگی میخواند.
پیش از سنجش پژوهشهایاش، بایسته است بر پویایی روششناسیِ کارهای او درنگ کنیم. هیلده بلومنتال مینویسد هنگامی که دانست ا.ح.آ. به دنبال پردهبرداری از قانون تحرک (دینامیسم) تاریخ است، و به او گفت این قانون را پیش از این دیگران یافتهاند، پاسخ شنید: میخواهد به روش خود «به طور مستقل، تمام تاریخ را تفحص کند و ببیند بکجا میرسد.» او در نگرش به تمدن غربی با مرزگذاری میان علم و تکنولوژی در برابر استعمار، رهیافت بازنگرانهای را پیشنهاد کرد که بسیار راهگشا بود. روششناسی گذار از گسستها به پیوستگیها در کار او، مهرداد بهار، مسکوب، شایگان، جلال ستاری و ... راهی به شناخت دگردیسیهای تاریخ و فرهنگ گشود که در آن، شالودههای پژوهش در سنجش با دادههای برآمده از تاریخ و فرهنگ ایران سامان مییابد.
آریانپور دادههای پایهی پژوهشهای خود را از گسترههای تاریخ، ادبیات و تصوف برمیگزید. وارونهی نگاه معلمان دانشکدهای، نگرش او به زباننوشتههای کهن، چند پایهای بود. او متن را فرآوردهای فرهنگی ـ اجتماعی در زبان مینگریست، و از آن، دریچهای به روی دگرگونیهای اجتماعی باز میکرد. معلمان و آموزگاران دانشکدهای چرخش به سوی «مطالعات اجتماعیِ آثار ادبی و در مواردی جامعهشناسی ادبیات» را برنمیتافتند، و با این نگاه که «اینگونه کارها، در جهان، بسیار نادر و دشواریاب است و با شبه تحقیقات شعارآمیز و کلیبافیهای ژرونالیستی ... ارتباطی ندارد» (موسیقی شعر، بیست) به راه خود میرفتند.
نگرش آریانپور به ادبیات کلاسیک و تصوف، مانند مثنوی و غزلیات شمس در مرز میان ستایش و سنجش، ژرف و بالنده بود. با شرح انگلیسی نیکلسون بر مثنوی، نیک آشنا بود؛ چنان که فروزانفر در شرح مثنوی، خود را بینیاز از راهنماییهای او نمیدید، و در دیباچهی کتاب نوشت: «در مواضع مشکل این کتاب (نیکلسون) از مساعدت دوست عزیز و دانشمند خود آقای دکتر حسین آریانپور بهرهمند شدهام.»
بلومنتال در یادداشتی ا.ح.آ. را قهرمان هالتر، شاعر، نویسنده، سخنرانِ پرتکاپو با سری پرشور، و ویژگیهای ناسازگار؛ آدمی همهجانبه میخواند که در راه سربلندی کشورش به کار میآید. نایب حسین کاشی، نیای بزرگ او و سهراب، یکی از سران «یاغیگری» روزگار خود بود. با چنین پیشینهای از توفان درون، ا.ح.آ. همواره به سادگی، شکیبایی و دانایی زیست.
در کوران انقلاب ۱۳۵۷ چنان که خود میگفت پس از گفتوگو با احسان طبری، درخواست کیانوری را برای همکاری با حزب نپذیرفت. از دید طبری، ا.ح.آ. یکی از سرمایههای برجستهی اندیشهی چپِ فرهنگی بود، و میبایست بیرون از دستهبندیهای سیاسی به کار دانشورانه بپردازد. با هماین راهنماییها بود که شماری از دانشوران برجستهی ایرانی، مانند آریانپور، شرف خراسانی، مهرداد بهار، و ... از پیوستن به حزب خودداری کردند و پیآمدهای رنجبار دههی ۱۳۶۰ را از سر گذراندند. آریانپور حتی دو دهه پیش از آن، پیشنهاد جزنی را برای پیکربندیِ مارکسیستی مبارزهی مسلحانه نپذیرفته بود. چپ در اندیشهی آریانپور یا مهرداد بهار، گستردهتر از مارکسیسم آنهم از گونهی راستکیشانه و حزبی بود.
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/
BY باشگاه اندیشه
Share with your friend now:
tgoop.com/bashgahandishe/12928