#سفرنامهسر پردهی شانزدهم. مجلس یزید. لطفاً با حال مناسب بخوانید. به دلیل حجم بالای جسارت به مقام اهلبیت، از بازگو کردن برخی اتفاقات در این متن معذوریم.
هیچکس اینچنین پلید نشد، خیزران خسته شد، یزید نشد...
کاخ یزید در آن روز به انواع زینت آراسته بود، براى یزید تخت مرصّعى نهاده و شخصیتهاى داخلى و خارجى هر یک در جاى خود قرار گرفته بودند. سر مبارک امام حسین علیه السلام نزد یزید در تشت طلا قرار داشت. دختران قد مىکشیدند تا سر را در داخل تشت ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد، صداى شیونشان بلند شد... یزید با چوب دستی بر لبهاى حسین میزد و میگفت: امروز از جنگ بدر انتقام گرفتیم. اولين سخن يزيد با سر اين بود: چگونه ديدى ضربت دست مرا؟ ابوبرزه اسلمى که رسول خدا را درک کرده بود گفت: یزید! لبهاى حسین را چوب میزنى؟ رسول خدا را دیدم که این لبها و لبهاى برادرش حسن را مىبوسید و مىفرمود: شما دو نفر، آقاى جوانان بهشتید، خدا بُکشد قاتل شما را و او را لعنت کند. در روایتی از امام رضا(ع) آمده که یزید سر امام را در تشتی گذاشت و میز غذا را بر تشت نهاد، آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و شراب شد، سپس میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی مشغول شد. وی هنگامیکه از همبازیانش میبرد، جام شراب را برمیداشت و مینوشید و تهمانده آن را کنار تشتی که سر بریده امام در آن بود، بر زمین میریخت. امام سجاد علیه السلام را در غُل جامعه بود به مجلس یزید آوردند. چون يزيد ايشان را به آن هيئت ديد، به طعنه گفت: خدا قبيح و زشت كند پسر مرجانه را. اگر بين شما و او قرابت و خويشی بود، ملاحظه شماها را مىنمود و اين نحو بدرفتارى با شما نمىنمود و به اين هيئت و حال شما را براى من روانه نمىكرد. اسيران را به حضور آوردند. زینب فرمود: اى ظالم، دخترانِ پيغمبر را تا امروز كى اسير كرده كه تو كردهاى؟ تمام اهل مجلس به گريه در آمدند. زینب(س) ادامه داد: اى پسر ِآزادشدگان، آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا به اسارت به سر برند و پردهی حجاب آنها دريده و صورتهاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديک چهره آنان را بنگرند در حالی كه مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمايت كند؟ - منابع:قلائد النحور، ص ۳۵۳،لهوف ص ۱۸۰، بحار، ج۴۵، ص۱۳۲،حیاه الحسین، ج۳ ص۳۷۷،سیره ابن هشام، ج۳، ص۱۴۳، طبرى ج۷ ص۳۸۳نفس المهموم، ص۴۴۴،ارشاد، ص۲۴۶،روضة الواعظین، ص۱۶۴،منتهی الآمال - گِرد آورنده: پوریا روحنواز.
#سفرنامهسر پردهی شانزدهم. مجلس یزید. لطفاً با حال مناسب بخوانید. به دلیل حجم بالای جسارت به مقام اهلبیت، از بازگو کردن برخی اتفاقات در این متن معذوریم.
هیچکس اینچنین پلید نشد، خیزران خسته شد، یزید نشد...
کاخ یزید در آن روز به انواع زینت آراسته بود، براى یزید تخت مرصّعى نهاده و شخصیتهاى داخلى و خارجى هر یک در جاى خود قرار گرفته بودند. سر مبارک امام حسین علیه السلام نزد یزید در تشت طلا قرار داشت. دختران قد مىکشیدند تا سر را در داخل تشت ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد، صداى شیونشان بلند شد... یزید با چوب دستی بر لبهاى حسین میزد و میگفت: امروز از جنگ بدر انتقام گرفتیم. اولين سخن يزيد با سر اين بود: چگونه ديدى ضربت دست مرا؟ ابوبرزه اسلمى که رسول خدا را درک کرده بود گفت: یزید! لبهاى حسین را چوب میزنى؟ رسول خدا را دیدم که این لبها و لبهاى برادرش حسن را مىبوسید و مىفرمود: شما دو نفر، آقاى جوانان بهشتید، خدا بُکشد قاتل شما را و او را لعنت کند. در روایتی از امام رضا(ع) آمده که یزید سر امام را در تشتی گذاشت و میز غذا را بر تشت نهاد، آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و شراب شد، سپس میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی مشغول شد. وی هنگامیکه از همبازیانش میبرد، جام شراب را برمیداشت و مینوشید و تهمانده آن را کنار تشتی که سر بریده امام در آن بود، بر زمین میریخت. امام سجاد علیه السلام را در غُل جامعه بود به مجلس یزید آوردند. چون يزيد ايشان را به آن هيئت ديد، به طعنه گفت: خدا قبيح و زشت كند پسر مرجانه را. اگر بين شما و او قرابت و خويشی بود، ملاحظه شماها را مىنمود و اين نحو بدرفتارى با شما نمىنمود و به اين هيئت و حال شما را براى من روانه نمىكرد. اسيران را به حضور آوردند. زینب فرمود: اى ظالم، دخترانِ پيغمبر را تا امروز كى اسير كرده كه تو كردهاى؟ تمام اهل مجلس به گريه در آمدند. زینب(س) ادامه داد: اى پسر ِآزادشدگان، آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا به اسارت به سر برند و پردهی حجاب آنها دريده و صورتهاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديک چهره آنان را بنگرند در حالی كه مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمايت كند؟ - منابع:قلائد النحور، ص ۳۵۳،لهوف ص ۱۸۰، بحار، ج۴۵، ص۱۳۲،حیاه الحسین، ج۳ ص۳۷۷،سیره ابن هشام، ج۳، ص۱۴۳، طبرى ج۷ ص۳۸۳نفس المهموم، ص۴۴۴،ارشاد، ص۲۴۶،روضة الواعظین، ص۱۶۴،منتهی الآمال - گِرد آورنده: پوریا روحنواز.
Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. Each account can create up to 10 public channels More>> With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree." Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group.
from us