#سفرنامهسر پردهی یازدهم. زین العابدین. (پسر به دنبال سر پدر) لطفاً با حال مناسب بخوانید.
سرِ نیزهها تو را به تماشا گذاشتند، ما را به کوچهها به تماشا گذاشتند...
پس از آن که سر پدرش را بریدند و بر نیزه زدند، او را با زنجیر بستند... روایت است از سید ابن طاووس که حتی پای او را از زیر شکم شتر به هم بستند و جای رد زنجیر بر بدن اون تا آخر عمر مبارک ماند... با دست و پای بسته، چهل منزل او را پشت سر بر نیزه پدرش کشاندند... عبيد اللّه بن زياد، پس از روانه كردن سر حسين عليه السلام، فرمان داد كه زنان و كودكانِ او را آماده كنند و فرمان داد تا على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را تا گردن در بند كنند... آنگاه آنان را با مُجفِر بن ثَعلَبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن، در پى سر، روانه كرد... آنان رفتند تا به حاملانِ سر رسيدند و على بن الحسين عليه السلام در راه، كلمهاى با آنان سخن نگفت تا [به شام] رسيدند. امام باقر عليه السلام فرمودند: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام دربارهی بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را میبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار میدادند... اگر اشكى از ديدهی يكى از ما فرو میچكيد، با نيزه به سرش میكوبيدند. تا آنكه وارد شام شديم، جارچی جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند.» - منابع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89،ارشاد؛ شیخ مفید، ج 2 ص 119،مقتل لهوف،مقتل مقرم - گرد آورنده: پوریا روحنواز.
#سفرنامهسر پردهی یازدهم. زین العابدین. (پسر به دنبال سر پدر) لطفاً با حال مناسب بخوانید.
سرِ نیزهها تو را به تماشا گذاشتند، ما را به کوچهها به تماشا گذاشتند...
پس از آن که سر پدرش را بریدند و بر نیزه زدند، او را با زنجیر بستند... روایت است از سید ابن طاووس که حتی پای او را از زیر شکم شتر به هم بستند و جای رد زنجیر بر بدن اون تا آخر عمر مبارک ماند... با دست و پای بسته، چهل منزل او را پشت سر بر نیزه پدرش کشاندند... عبيد اللّه بن زياد، پس از روانه كردن سر حسين عليه السلام، فرمان داد كه زنان و كودكانِ او را آماده كنند و فرمان داد تا على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را تا گردن در بند كنند... آنگاه آنان را با مُجفِر بن ثَعلَبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن، در پى سر، روانه كرد... آنان رفتند تا به حاملانِ سر رسيدند و على بن الحسين عليه السلام در راه، كلمهاى با آنان سخن نگفت تا [به شام] رسيدند. امام باقر عليه السلام فرمودند: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام دربارهی بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را میبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار میدادند... اگر اشكى از ديدهی يكى از ما فرو میچكيد، با نيزه به سرش میكوبيدند. تا آنكه وارد شام شديم، جارچی جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند.» - منابع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89،ارشاد؛ شیخ مفید، ج 2 ص 119،مقتل لهوف،مقتل مقرم - گرد آورنده: پوریا روحنواز.
Unlimited number of subscribers per channel Invite up to 200 users from your contacts to join your channel Write your hashtags in the language of your target audience. SUCK Channel Telegram best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg
from us