tgoop.com/ba_hossein_bash/18447
Last Update:
#سفرنامهسر
پردهی دهم.
دیر راهب، قسمت ششم و آخر: عاقبت راهب.
لطفاً با حال مناسب بخوانید.
آن شب که سفر به کنج دیرش کردی،
بیگانه ز آشنا و غیرش کردی.
راهب که عمری ره باطل پیمود،
تو یک شبه عاقبت به خیرش کردی...
راهب از سر مطهر حضرت خواست تا شافع او در روز جزا گردد. (زبان حال)سر به او راه تشرف به اسلام را نشان داد.
گفت: آئین نصاری وا گذار،
مذهب اسلام را کن اختیار.
راهب با تشهدی مسلمان شد و مَسلک نصرانی را رها کرد.
راهب از جام ولایت کام یافت،
تا تشرف در خط اسلام یافت.
یوسف زهرا بدو داد این برات،
گفت: ای راهب شدی اهل نجات...
سر حضرت آن شب تا صبح در دیر راهب ماند و راهب با او همدل و همکلام بود.
عاشق و معشوق بود و بزم شب،
صبحدم کردند از او سر طلب...
راهب آن سر را چو جان در بر گرفت،
باز با سر گفتگو از سر گرفت.
نمیخواست سر مبارک حضرت را دوباره بر نی ببیند، دنبال راهی گشت تا با سر برود، اما نگهبانان سپاه تمام منطقه و دیر را زیر نظر داشتند.
گفت: چون بر این مصیبت تن دهم؟
میهمان خویش بر دشمن دهم؟
چشم از آن رخ دل از آن سر برنداشت،
لیک اینجا چارهای دیگر نداشت...
به روایتی، صبح فردا، شمر بر در دیر رفت و از راهب سر را طلب نمود. راهب از او خواست سر مطهر را پیش خود نگه دارد اما شمر ضربهای به صورتش زد و سر را به زور پس گرفت...
داد سر را گفت: ای غارتگران،
ای جنایت پیشگان، ای کافران،
ظلم و بیداد و جنایت تا به کی؟
وای اگر دیگر زنید آن را به نی...
در مقابل دیدگان زینب کبری و کاروان اسرا،
- منابع تمام شش قسمت دیر راهب: اشعری، عبدالحسین، ۷۲ مجلس در عزای مظلوم،شوشتری، قاضی نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل،
محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا،شرح الثار ابن نما حلی،تذکرةالخواص سبط ابن جوزی،مثیر الاحزان مقتل مقرم،مقتل لهوف،نخل میثم استاد سازگار،دیوان نیر محمد تقی نیر.
- گرد آورنده: پوریا روحنواز.
BY با حُسین باش.
Share with your friend now:
tgoop.com/ba_hossein_bash/18447