tgoop.com/ardabilnote/395
Last Update:
آقای حکیم باشی! اجازه هست ؟
محمد زینالی اناری
کدخدامنشی در همه ارکان این جامعه رخنه کرده است. از ما فقط از نقطه نظر ابزاری صاحب امکانات دنیای مدرن و صنعتی شدهایم. اما از نظر روابط اجتماعی، هنوز متکی بر نظام فکری کهن خود هستیم: پدرسالاری کدخدامنشانه. در یکی از یاداشتهای قدیمی ام نحوه مدیریت در اردبیل را با کد-یر، بمعنی کدخدایی متخصصین نام گذاشتهام. به همین خاطر، به جای شکلگیری طب و پزشکی مدرن، ما صاحب امکانات مدرن توسط پزشکان، اما با رفتاری سنتی، شدهایم. به این معنی که روش طب، با دانش امروزی، اما مکان و رفتار آن، دقیقاً و بدون بروبرگرد، به سبک حکیمخانهها صورت میگیرد.
میشل فوکو در تحلیل گفتمان پزشکی مدرن میگوید: طی این تجربه، چند تکنیک جدید به الگوهای سنتی علم طب اضافه شدهاست همچون علم تجربی و تشریح. اما بستری که او باید بیشتر توجه میکرد، سازماندهی اجتماعی و تیمسازیای است که کلیسا در نوانخانهها و درمانگاههای غربی، به عنوان جایی برای درمان طبقات محروم اعمال کرده است. درمانگاه، بیمارستان یا کلینیک، در اروپا صرفاً برای تودهی عادی مردم متولد شده، والا همانجا هم پولداران از پزشکان مخصوص اغنیا استفاده میکردند. اما تجربه اردبیل در آوردن درمانگاه، بیمارستان یا کلینیکهای تخصصی شکست خورده و بیش از آن، حکیمباشی (مطب) تأسیس شده است، چیزی که در گذشته فقط به درد اغنیا میخورده اما امروز به مردم عادی تحمیل میشود.
دیروز شنیدم که دو بیمارستان جدید در اردبیل کلنگ شده و چندین بیمارستان دیگر در حال تجهیز و تأمین اعتبار هستند. توجه حاکمیت به تأسیس بیمارستان، نشان از تعهد آن در توجه به عدالت اجتماعی است. اما نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشت، بهداشت و درمان یک نهاد اجتماعی و بیمارستان یک سیستم اجتماعی است، نه خط تولید و مرکز فروش درمان و دارو. اگر در توسعه مراکز کلنگ زده شده، صرفاً به بعد تخصصی توجه شود، باز هم کارکرد اصلی اش که کلیسا برای مردم محروم تأسیس کرده بود (و این الگو جهانی شده است،) را از دست میدهد. در نتیجه امکانات تأمین عدالت اجتماعی تبدیل میشود به درمانگاهها و مؤسسات درمان تخصصی و گسترش مطبهای شلوغ تا در غیاب شمول بیمهای (چون عملاً بیمه در ایران ورشکسته است،) خدمتگزار اغنیا و چپاولگر محرومان شود.
وقتی بیمارستان های حاضر در شهر اردبیل ساخته شده بود، این شهر تازه در ابتدای این بود که مهاجرت های سی سال اخیر را به روی خود ببیند. اما هر قدر مهاجرت و تراکم شهری بیشتر شد، همان قدر هم زیرساختهای شهری راکد مانده و تنها مشاغل فردمحوری چون مطبها، مدارس خودمانی، دکانها و بنگاههای املاک اضافه شد. یعنی شعارهای پرطمطراق انقلابی و توسعهای به جز در احداث کارخانجاتی چند، در شهر اردبیل دچار رویش کدخداها شده که این در روحیهی اداری استان نیز تأثیر گذاشت. اما اردبیل نیاز به نهادسازی و توسعه موسساتی است که روح همکاری، تعاون، تقسیم کار تخصصی و بهره وری در آنها دمیده باشد. به جز نهادسازی توسعهای رخ نمیدهد و حملهی صنایع و تکنیکها به اردبیل تنها از آن شلوغی، مصرف و انزوای اجتماعی خواهد ساخت. از این رو، توجه به احداث مدارس، مراکز بهداشت، بیمارستانهای دولتی و سایر نهادهای عمومی در اردبیل میتواند یک بازگشت به فرایند توسعه محسوب شود.
@ardabilnote
BY یادداشت
Share with your friend now:
tgoop.com/ardabilnote/395