Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/ardabilnote/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
یادداشت@ardabilnote P.373
ARDABILNOTE Telegram 373
سرنشین های اردبیل
محمدزینالی اُناری
دیروز یک سمند سورن پلاک قرمز جلوی خودروی من راه می رفت. به گمانم در پایان وقت اداری حامل یکی از مدیران اردبیل به منزلش بود. سرنشین با ابهت و کرامت خاصی نشسته بود و باد در غبغبش می وزید تا سیخ نشسته و به منظره جلویی نگاه کند. راننده هم در برخی جاها سرعت را کند می کرد تا فرد مورد نظر با استراحت مطلق به منزل برسد و خدای نکرده اهل منزل را از عجله راننده یا نهیبی که از دست اندازهای خیابان های شهر بر می خیزد رنجور نسازد. اردبیل مانند مادری مهربان ناز یک سری مدیر را این گونه می کشد که با دانش والای خود در این شهر سرنشین شده اند، در حالی که در آمد سرانه اش نصف میانگین کشوری است و در خودکشی به دنبال رکورد شکنی است!

سرنشین ها، علاقه عجیبی به اتاق های با درب چرمی دارند، علاقه عجیبی به سخنرانی و گفتمان سازی دارند، علاقه عجیبی به تهیه خبر از برنامه زنده تلویزیونی دارند، علاقه عجیبی به خودروهای دولت دارند، علاقه عجیبی به منشی و بادیگارد دارند، علاقه عجیبی به زندگی استثنایی دارند و علاقه عجیبی به نصیحت دیگران و اعمال سلیقه در سرنوشت مردم دارند. یادم هست که یکی از این در دهه هشتاد مدیر من بود و حتی در زندگی خصوصی کارکنان هم سرک می کشید و برای دلیل خاموشی گوشی تلفن من هم تبیین ارائه می داد.

انقلاب اسلامی، با شعار رفع محرومیت و برکنی ریشه استضعاف در جامعه آمد و کوخ نشین را به کاخ نشین ترجیح می داد. این اقدامی است که پیامبران هم انجام می دادند و زندگی با برده های ستم کشیده را به عزت و در دست داشتن ماه و خورشید ترجیح می دادند. به جای آن که سرنشین شهر باشند، پایین نشین بودند با مردم و کارشان برکت دادن خرما سفره مهمانی مردم بود نه دستورالعمل نوشتن برای کاهش وعده های غذایی! چیزی که عملاً با نصف شدن سرانه اقتصادی استان اردبیل و وخیم شدن حال و روز روانی بخشی از مردم رخ داده است.

سرنشین ها از مردم پایین نشین، شهروندان محروم، کارگران یقه آبی، کارمندان رده پایین و غیره دوری می جویند و در اتاق طبقه بالای ادارات محصورند که مثل معابد چغازنبیل هزاران پله می خورد تا به نزدیکی خدا برسد ( البته نه در مراحل معنوی که در پله های مادی)! سرنشین ها ادامه دهنده همان جدایی گزینی از آحاد مردم اند که در کاپیتولاسیون و سایر طرح های طاغوتی بود و این مردم علیه آن قیام کردند و شعارهای انقلابی در منکوب کردن جدایی از مردم و پیوستن به گروه های محرومین بود.

سرنشین ها طوری در صندلی لم می دهند و از مراسم های خود گزارش می دهند که آدم تعجب می کند این ها با شعارهای انقلابی می آیند و می روند و خود را مرید امامت، ولایت و رهرو نبوت می دانند، اما عملاً در اردبیل چه رخ داده جز عقب ماندگی و حسرت؟! اما تعجب من از این موضوع عقب ماندگی و مشکلات روزافزون اردبیل نیست که بسیاری از آن ها ساختاری بوده و با تلاش مدیران به این زودی مرتفع نمی شوند. تعجب من از این دوگانگی انقلابی و خودبزرگ بینی در برخی مدیران هست که گاه در خیابان به صورت سرنشین یا در سکونت جستن در بالای شهر با مانور بادیگاردها به دورشان می بینم. اگر انقلابی هستند و باید پایین نشین باشند، پس این سرنشین شدن و بادیگاردها برای چیست؟

به نظرم یکی از مسئولیت های اصلی یک استاندار یا مدیر فرهنگی استان که اشعار به دولت انقلابی دارند، به جای تبدیل کردن تبیین انقلابی بودن به سخنرانی های کذایی ریشه این نوع سرنشین شدن در مدیران شان را در عمل بزنند.
👍4



tgoop.com/ardabilnote/373
Create:
Last Update:

سرنشین های اردبیل
محمدزینالی اُناری
دیروز یک سمند سورن پلاک قرمز جلوی خودروی من راه می رفت. به گمانم در پایان وقت اداری حامل یکی از مدیران اردبیل به منزلش بود. سرنشین با ابهت و کرامت خاصی نشسته بود و باد در غبغبش می وزید تا سیخ نشسته و به منظره جلویی نگاه کند. راننده هم در برخی جاها سرعت را کند می کرد تا فرد مورد نظر با استراحت مطلق به منزل برسد و خدای نکرده اهل منزل را از عجله راننده یا نهیبی که از دست اندازهای خیابان های شهر بر می خیزد رنجور نسازد. اردبیل مانند مادری مهربان ناز یک سری مدیر را این گونه می کشد که با دانش والای خود در این شهر سرنشین شده اند، در حالی که در آمد سرانه اش نصف میانگین کشوری است و در خودکشی به دنبال رکورد شکنی است!

سرنشین ها، علاقه عجیبی به اتاق های با درب چرمی دارند، علاقه عجیبی به سخنرانی و گفتمان سازی دارند، علاقه عجیبی به تهیه خبر از برنامه زنده تلویزیونی دارند، علاقه عجیبی به خودروهای دولت دارند، علاقه عجیبی به منشی و بادیگارد دارند، علاقه عجیبی به زندگی استثنایی دارند و علاقه عجیبی به نصیحت دیگران و اعمال سلیقه در سرنوشت مردم دارند. یادم هست که یکی از این در دهه هشتاد مدیر من بود و حتی در زندگی خصوصی کارکنان هم سرک می کشید و برای دلیل خاموشی گوشی تلفن من هم تبیین ارائه می داد.

انقلاب اسلامی، با شعار رفع محرومیت و برکنی ریشه استضعاف در جامعه آمد و کوخ نشین را به کاخ نشین ترجیح می داد. این اقدامی است که پیامبران هم انجام می دادند و زندگی با برده های ستم کشیده را به عزت و در دست داشتن ماه و خورشید ترجیح می دادند. به جای آن که سرنشین شهر باشند، پایین نشین بودند با مردم و کارشان برکت دادن خرما سفره مهمانی مردم بود نه دستورالعمل نوشتن برای کاهش وعده های غذایی! چیزی که عملاً با نصف شدن سرانه اقتصادی استان اردبیل و وخیم شدن حال و روز روانی بخشی از مردم رخ داده است.

سرنشین ها از مردم پایین نشین، شهروندان محروم، کارگران یقه آبی، کارمندان رده پایین و غیره دوری می جویند و در اتاق طبقه بالای ادارات محصورند که مثل معابد چغازنبیل هزاران پله می خورد تا به نزدیکی خدا برسد ( البته نه در مراحل معنوی که در پله های مادی)! سرنشین ها ادامه دهنده همان جدایی گزینی از آحاد مردم اند که در کاپیتولاسیون و سایر طرح های طاغوتی بود و این مردم علیه آن قیام کردند و شعارهای انقلابی در منکوب کردن جدایی از مردم و پیوستن به گروه های محرومین بود.

سرنشین ها طوری در صندلی لم می دهند و از مراسم های خود گزارش می دهند که آدم تعجب می کند این ها با شعارهای انقلابی می آیند و می روند و خود را مرید امامت، ولایت و رهرو نبوت می دانند، اما عملاً در اردبیل چه رخ داده جز عقب ماندگی و حسرت؟! اما تعجب من از این موضوع عقب ماندگی و مشکلات روزافزون اردبیل نیست که بسیاری از آن ها ساختاری بوده و با تلاش مدیران به این زودی مرتفع نمی شوند. تعجب من از این دوگانگی انقلابی و خودبزرگ بینی در برخی مدیران هست که گاه در خیابان به صورت سرنشین یا در سکونت جستن در بالای شهر با مانور بادیگاردها به دورشان می بینم. اگر انقلابی هستند و باید پایین نشین باشند، پس این سرنشین شدن و بادیگاردها برای چیست؟

به نظرم یکی از مسئولیت های اصلی یک استاندار یا مدیر فرهنگی استان که اشعار به دولت انقلابی دارند، به جای تبدیل کردن تبیین انقلابی بودن به سخنرانی های کذایی ریشه این نوع سرنشین شدن در مدیران شان را در عمل بزنند.

BY یادداشت


Share with your friend now:
tgoop.com/ardabilnote/373

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Add up to 50 administrators Matt Hussey, editorial director at NEAR Protocol also responded to this news with “#meIRL”. Just as you search “Bear Market Screaming” in Telegram, you will see a Pepe frog yelling as the group’s featured image. The administrator of a telegram group, "Suck Channel," was sentenced to six years and six months in prison for seven counts of incitement yesterday. The imprisonment came as Telegram said it was "surprised" by claims that privacy commissioner Ada Chung Lai-ling is seeking to block the messaging app due to doxxing content targeting police and politicians. Deputy District Judge Peter Hui sentenced computer technician Ng Man-ho on Thursday, a month after the 27-year-old, who ran a Telegram group called SUCK Channel, was found guilty of seven charges of conspiring to incite others to commit illegal acts during the 2019 extradition bill protests and subsequent months.
from us


Telegram یادداشت
FROM American