tgoop.com/ardabilnote/260
Last Update:
اضطراب واقعیت و خرابکاری فرهنگی
هفته #روابط_عمومی و #ارتباطات
محمد زینالی اُناری؛
دومینیک استریناتی در کتاب مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، به مطالعه ی آنجلا مک رابی درباره ی نقش و اهمیت مجله ی جکی در برساختن ذهنیت مشترک میان مخاطبان جوان انگلیسی اشاره کرده و گفته است که این مجله برای دختران جوان و نوجوان، رمزها و ارزش های مشترکی تعریف کرده و در میان آن ها نشانه های سبک زندگی خاصی را درونی می کند که با تأثیرگذاری بر حوزه زندگی شخصی و تجسم آن ها از ارزش های عاطفی صورت می گیرد. به طور کل «جکی» در میان دختران جوان ایدئولوژی خاصی برای تبیین زندگی روزمره به صورت رمزهای معنایی تولید و برای کشف و خواندن در اختیار مخاطبان قرار می دهد.
ژان بوردریار، مفهومی دارد تحت عنوان واقعیت اشباع شده، از نظر او، آن چه در جهان رسانه ای شکل می گیرد، واقعیتی است که توسط رسانه ها، سخن ها و گفت و گوهای رایج در جامعه شکل می گیرد. در واقع، باید گفت واقعیت چیزی است که در یک مشارکت جمعی گفته می شده، رسمیت می یابد. از نظر او واقعیت ساخته می شود و جامعه از معناهای پراکنده شده توسط کسانی که متصدی ساختن واقعیت هستند، اشباع می شود. در جوامع محلی که تابع منابع خبری و مسائل عمومی جامعه ی بزرگ تر هستند، واقعیتی ساخته نمی شود و ذهن ها و چشم ها منفعل جوامع بزرگتر، چون سیستم ملی و سیستم جهانی با این وضع ماهواره های ما هستند.
هر گروه سنی، طبقاتی یا محلی، برای داشتن دنیای مشترک نیازمند داشتن دایره ی ارتباطی و واقعیت های نمایانی درون آن اند تا هویت خود را از درون آن ساخته و تعریف کنند. یعنی ما برای ساختن تفاهمات و فرهنگ محلی، نیازمند مجله ها یا رسانه های مشترکی هستیم که بتوانیم آن چه درون آن به عنوان فرهنگ و واقعیت ساخته و پرداخته می شود را فرابیابیم. اما واقعیت این است که در استان ما، نشریاتی که مانند جکی در طول سی سال توسط گروه مخاطبان خوانده شده و ذهنیت و معنای مشترک و در نهایت واقعیت خلق کند، وجود ندارد. انجام این کار از دست رسانه های تصویری هم بر نمی آید چون اساساً تصویری که آن ها می سازند، بیرون از فرد و روبروی او است و مانند مجله و متنی نیستند که فرصت را برای کشف به ذهن مخاطب بدهند و این تفاوت اساسی دنیای شفاهی و متنی است.
ما نشریاتی داریم که به صورت ادواری و در زمان انتخابات یا انتصابات خاصی رونق می گیرند و از قضا خرده روایت های تصویری (عکس و تیتر) برای عرض اندام افراد خاصی خلق می کنند و در دورانی که واقعیت مشترکی در میان مردم وجود نداشته و جامعه ی محلی دچار اضطراب واقعیت شده است، نهایت استفاده را از این آشفته بازای که خود عامل آن شده اند، می برند. البته رسانه هایی که شناسنامه دارند، با نظارتی که مکلف به آن هستند، تا حدی در اضطرابی که آفریده می شود، مسئول اند و این موضوع به خاطر نقشی که در تاریخ مکتوب دارند در وجدان تاریخ قابل قضاوت و به همین دلیل قابل کنترل است.
اما در این میان شبح رسانه ای جدیدی که در گستره ی موبایلی و نزدیک به حریم خصوصی مردم شکل گرفته و بیشتر به شکل اخبارهای در گوشی و زمزمه های خانگی و «بی شناسنامه» عمل می کند. این شبح با امکان نقش تلقینی خطرناکی که دارد از کوره ی این اضطراب، بیشترین نقش را می برد. شبح در غیبت نقشی که رسانه های مکتوب و مسئول می توانستند داشته باشند، با مشوش نمودن اذهان مردم و به ویژه افراد مسئولی که نگران موقعیت خود در پیشگاه واقعیت هستند، بهره برداری کرده و گاه تا حد خرابکاری پیش می رود. تا جایی که همچون اخبارهای سال 32 صبح یک رمز می آفرینند و بعد از ظهر آن را وارونه می کنند و معلوم هم نیست در این وسط چه اتفاقی می افتد و چه کسی چه کاری می کند!
@ardabilnote
BY یادداشت
Share with your friend now:
tgoop.com/ardabilnote/260