ARBABI_M_R Telegram 577
دوم خرداد و حس فریب‌خوردگی ملی

در سال‌های ۷۵ و ۷۶ پدر نقش پررنگی در ستاد انتخاباتی عبدالله نوری و محمد خاتمی داشت. آن روزها نوجوانی ۱۳، ۱۴ ساله بودم و آنچه از موجِ به راه افتاده می‌فهمیدم، شور و شعفی بازیگوشانه بود و درک عمیقی از اثرات سیاسی و اجتماعی آن نداشتم. پدر از مشاهداتش برایمان تعریف می‌کرد و از هم‌نشینی‌های چپ و راست بر سر یک سفره‌ی مشترک که بوی عدم شکل‌گیری تغییری بنیادین می‌داد. همین هم باعث شد که خیلی زود از یک کنش‌گر به یک مشاهده‌گرِ راوی تغییر موضع دهد.

سال ۸۰ که پا به دانشگاه تربیت معلم وقت (خوارزمی اکنون) گذاشتم شاهد برهم‌کنش‌های گاه پرتنش اندیشه‌های سیاسی سمپات چپ و راست (با تعریف آن موقعش) بودم و سعی کردم از هر دو فاصله داشته باشم. زیرا چیزی که می‌دیدم فضای دوقطبی وهم‌آلودی بود که ماحصلِ سیاست‌زدگی و البته آزادشدن انرژی انباشته در پشت خفقان دهه‌ی ۷۰ و فاجعه‌ی کوی دانشگاه در سال ۷۸ بود.

حالا از آن روزها بیش از دو دهه گذشته و ملت ایران فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده‌اند. ۸۸ و ۹۸ و ۱۴۰۱ را هم به چشم دیده‌اند و شاید بیش‌ازپیش دچار حس سرخوردگی و نومیدی هستند. چون به بیان عامیانه احساس می‌کنند به هرکه و هرچه دلخوش کردند، تو زرد از آب درآمده است.

اما شخصاً معتقدم ملت ایران نباید خود را سرزنش کنند. اصلاح به بیان ساده دو راه دارد: تغییر یا تبدیل. تا ۱۴۰۱ شاید ملت به تغییر و اصلاح امید داشتند، اما در ۱۴۰۱ اکثریت به تبدیل می‌اندیشیدند که البته با نگرانی از نامعلومیِ آینده همراه بود.

همین امید به تغییر و نامعلومی عصر پس از تبدیل باعث می‌شود تا مردم عادی به جریانات تحول‌خواه امید ببندند. پس این امید بستن ناگزیر است و نمی‌توان کسی را به‌خاطر آن سرزنش کرد.
آنچه مهم است، محور و دامنه‌ی امید است. منظور از محور این‌است که به تحول‌خواهان و مدعیان تغییرخواهی نباید امید بست. بسیاری از دیکتاتوری‌های تاریخ از جمله کمونیسم لنین و مائو، حاصل شعارهای تحول‌خواهانه بوده است. مقصود از دامنه امید هم این‌است که نباید برای بلندمدت به این جریانات دل بست.

تردیدی نیست که موج دوم خرداد، جریان ۸۸ و خیزش ۱۴۰۱ اثرات قابل توجهی در شکسته‌شدن چرخه‌ی شوم یک‌دستی قدرت داشته‌اند و البته نقش بسزایی در شکل دادن به آرمان‌های مردمی که دُز بالایی از ایدئولوژی هر روزه به وجودشان تزریق می‌شده است. پس معتقدم جایی برای نکوهش خویش نیست.

شاید ماحصل آن این باشد: باید باور داشت که این جریانات سیاسی تاریخ مصرف دارند؛ هم برای مردم و هم برای قدرت حاکم.

شاید نتیجه این باشد که حتی همین امروز هم باید صدای بلند مخالفت، تعارض و تقابل از سوی عده‌ای را با دقت شنید و به اثرات استهلاکی آن برای قدرت دل بست؛ اما به صاحبان آن صداها امیدی نبست.

https://www.tgoop.com/arbabi_m_r



tgoop.com/arbabi_m_r/577
Create:
Last Update:

دوم خرداد و حس فریب‌خوردگی ملی

در سال‌های ۷۵ و ۷۶ پدر نقش پررنگی در ستاد انتخاباتی عبدالله نوری و محمد خاتمی داشت. آن روزها نوجوانی ۱۳، ۱۴ ساله بودم و آنچه از موجِ به راه افتاده می‌فهمیدم، شور و شعفی بازیگوشانه بود و درک عمیقی از اثرات سیاسی و اجتماعی آن نداشتم. پدر از مشاهداتش برایمان تعریف می‌کرد و از هم‌نشینی‌های چپ و راست بر سر یک سفره‌ی مشترک که بوی عدم شکل‌گیری تغییری بنیادین می‌داد. همین هم باعث شد که خیلی زود از یک کنش‌گر به یک مشاهده‌گرِ راوی تغییر موضع دهد.

سال ۸۰ که پا به دانشگاه تربیت معلم وقت (خوارزمی اکنون) گذاشتم شاهد برهم‌کنش‌های گاه پرتنش اندیشه‌های سیاسی سمپات چپ و راست (با تعریف آن موقعش) بودم و سعی کردم از هر دو فاصله داشته باشم. زیرا چیزی که می‌دیدم فضای دوقطبی وهم‌آلودی بود که ماحصلِ سیاست‌زدگی و البته آزادشدن انرژی انباشته در پشت خفقان دهه‌ی ۷۰ و فاجعه‌ی کوی دانشگاه در سال ۷۸ بود.

حالا از آن روزها بیش از دو دهه گذشته و ملت ایران فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده‌اند. ۸۸ و ۹۸ و ۱۴۰۱ را هم به چشم دیده‌اند و شاید بیش‌ازپیش دچار حس سرخوردگی و نومیدی هستند. چون به بیان عامیانه احساس می‌کنند به هرکه و هرچه دلخوش کردند، تو زرد از آب درآمده است.

اما شخصاً معتقدم ملت ایران نباید خود را سرزنش کنند. اصلاح به بیان ساده دو راه دارد: تغییر یا تبدیل. تا ۱۴۰۱ شاید ملت به تغییر و اصلاح امید داشتند، اما در ۱۴۰۱ اکثریت به تبدیل می‌اندیشیدند که البته با نگرانی از نامعلومیِ آینده همراه بود.

همین امید به تغییر و نامعلومی عصر پس از تبدیل باعث می‌شود تا مردم عادی به جریانات تحول‌خواه امید ببندند. پس این امید بستن ناگزیر است و نمی‌توان کسی را به‌خاطر آن سرزنش کرد.
آنچه مهم است، محور و دامنه‌ی امید است. منظور از محور این‌است که به تحول‌خواهان و مدعیان تغییرخواهی نباید امید بست. بسیاری از دیکتاتوری‌های تاریخ از جمله کمونیسم لنین و مائو، حاصل شعارهای تحول‌خواهانه بوده است. مقصود از دامنه امید هم این‌است که نباید برای بلندمدت به این جریانات دل بست.

تردیدی نیست که موج دوم خرداد، جریان ۸۸ و خیزش ۱۴۰۱ اثرات قابل توجهی در شکسته‌شدن چرخه‌ی شوم یک‌دستی قدرت داشته‌اند و البته نقش بسزایی در شکل دادن به آرمان‌های مردمی که دُز بالایی از ایدئولوژی هر روزه به وجودشان تزریق می‌شده است. پس معتقدم جایی برای نکوهش خویش نیست.

شاید ماحصل آن این باشد: باید باور داشت که این جریانات سیاسی تاریخ مصرف دارند؛ هم برای مردم و هم برای قدرت حاکم.

شاید نتیجه این باشد که حتی همین امروز هم باید صدای بلند مخالفت، تعارض و تقابل از سوی عده‌ای را با دقت شنید و به اثرات استهلاکی آن برای قدرت دل بست؛ اما به صاحبان آن صداها امیدی نبست.

https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

BY محمدرضا اربابی




Share with your friend now:
tgoop.com/arbabi_m_r/577

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” More>> Each account can create up to 10 public channels Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram. Done! Now you’re the proud owner of a Telegram channel. The next step is to set up and customize your channel.
from us


Telegram محمدرضا اربابی
FROM American