tgoop.com/alitayefi1/4950
Last Update:
جامعهشناسی در برابر جامعهشناسی ۵
علی طایفی
بخش وسیعی از مناطق پیرامونی، مناطق مرزنشین و پیرامون مراکز استانها از محرومیت گستردهای برخوردار بوده و نمیتوانند حتی بر اساس رویکرد جامعهشناسی بومی، به طرح و پیگیری نیازهای ساختاری قومیتها و پارهفرهنگها در مناطق مختلف کشور پرداخته و در رشد و توسعه جامعهشناسی در سطح کلان مشارکت کنند.
ده. جامعهشناسی مردانه در برابر زنانه.
جنسیتگرایی به عنوانبزرگترین مانع توسعه موزون، فراگیر و پایدار در کشور نیز دامان جامعهشناسی را دربرگرفته است. اگرچه تعداد زنان دانشآموخته در این رشته رو به افزایش است ولی حضور زنان در عرصههای مختلف دانشگاهی، پژوهشگاهی، انجمنی و کارشناسی بشدت اندک است.
علاوه بر کمیت حضور زنان نسبت به مردان در میادین جامعهشناسی نظری و عملی، احاطه و تسلط رویکرد جنسیتگرا در این نهاد علمی نیز سبب شده است که مردان همچنان میداندار قدرت و مکنت در جامعهشناسی بوده و چهره عمومی و مسلط جامعهشناس بشدت ریشدار جلوه میکند.
با این وصف زنان بسیاری که در طی سالها چالشگری برای دستیابی به حقوق برابر خود تلاش و مبارزه کردهاند، زمینه مشارکت خود و چالشگری قدرت درساختار جامعهشناسی را نیز پیشگرفته و مراکز قدرت مردسالار را به زیر نقد کشیدهاند.
جنبش زن زندگی آزادی در واقع نمادی از تحولات اجتماعی و مناسبات قدرت در جامعه و سپس در نهاد علم از جمله در جامعهشناسی است که بسرعت در حال وقوع و شکستن روابط مبتنی بر تفکیک جنسیتی و تبعیض مبتنی بر آن در راستای طرح نظرات و نظریههای زنانه، مطالعات جنسیتی و مسایل آن است.
یازده. جامعهشناسی در متن علیه جامعهشناسی در حاشیه.
به مصداق تضادهای رویکردهای حکومتی در برابر مستقل و منتقد، آنچه که توسط نظام مسلط در قدرت در نهادهای رسمی از جمله علم اعمال میگردد سبب به حاشیه کشاندن جامعهشناسی در بیرون از ساختار قدرت میگردد.
جامعهشناسی در متن با همه فربهی، درشتخویی و دینخویی، مستبد و بروکراتیک بودن، پدرتبار و مردسالایاش و در نهایت محافظهکاری و تحولستیزیاش دارای خصایص دیگری مانند مرکزگرایی، درهمریختگی و آشفتگی نظری و نظریهای، مرکزگرایی و ساختار سلسله مراتبی است که هرآنچه جز این را به حاشیه میراند.
با چنین دوگانههای ناسازگار، ستیزهگرا و ناموزونی، توان و امکان نظریهای، انسانی و ابزاری جامعهشناسی مانند برخی دیگر ا علوم اجتماعی بشدت رو به تقلیل و تحلیل رفته و قوای لازم برای رشد علمی را هدر میدهد که از عمر رسمی آن قریب هشتاد سال میگذرد.
با این وصف باید چنین اذعان کنم که علیرغم مسیلهشناسی این تضادهای درون ساختی، و پروبلماتیک دانستن آن، چنین چالشهایی هرچند دیرهنگام ولی سببساز تحولات جدی در آینده جامعهشناسی در ایران و نقشآفرینی آن در جامعهشناسی در پهنه منطقهای جهانی خواهد شد.
این پیشنگری و برآورد تحولخواهانه بمراتب زمانی توانبخشی بیشتری خواهد یافت که بخش بزرگی از جامعهشناسی ایران و ایرانی در خارج از کشور به نیروی تحول آفرین جامعهشناسی در داخل کشور پیوسته و پل ارتباطی قدرتمندی برای توسعه اندیشه جامعهشناختی و نظریه جامعهشناسی در ایران و بین ایران و سایر جامعهشناسیها در نزد سایر ملل و ممالک گردد.
پایان
در صورت عقلاقمندی، پس از مطالعه، بازنشر دهید
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
BY علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)

Share with your friend now:
tgoop.com/alitayefi1/4950