tgoop.com/alitayefi1/4695
Last Update:
آیا جامعه ایران مرده است؟! ۳
علی طایفی
ژیژاک فیلسوف معاصر معتقد است که واقعیت، امری ایدیولوژیک است. به تعبیر او امر واقع در مناسبات اجتماعی فراتر از منِ انسان بر او مسلط است. در این معنا انسان در یک جامعه مفروض بویژه مشحون از سلطه ایدیولوژیک مانند ایران، دو راهکار بیشتر ندارد. او یا باید بخدمت ایدیولوژی مسلط و بردگی آن در بیاید یا از ساختار رسمی رانده شده و در جامعه غیررسمی به حیات و چالشگری خود علیه نظام مسلط بستیزد. به معنای دیگر به تعبیر هابسباوم، گلوبالیزم نیز در عصر کنونی در پی نابودی جامعه مستقل از جهانیشدن است. جامعهای که از تقسیم کار جهانی دور است در واقع به حاشیه ناامنی در میغلتد که در آن انسان منفرد و مستقل پایمال است. امری که محصول ایدیولوژیسازی ساختارهای یک جامعه رسمی است.
در چنین ساختاری در سطوح ملی و بینمللی، امپریالیسمِ جامعه چنان به غارت انسان در ساختارهای فرهنگ غیررسمی و در حاشیهمانده، میپردازد که همه منابع انسانی و حیاتی او را به تاراج میبرد. بردهداری نوین در نظامهای سرمایهداری در سطوح مختلف نشانههای گریزناپذیر این استعمار انسان در متن جامعه مدرن و بویژه سنتی و ایدیولوژیک است. امری که در جامعه ایران روزانه شاهد این چپاول و بردهداری منحط و مبتذل هستیم. چنین بستری مترادف با همان نظریه والرشتاین در خصوص مناسبات حاشیه و متن در جهان ایدیولوژیک و استعماری است.
امر شر در درون خیر است و به تعبیر ژیژک و شلینگ هیچ ماده تام و تمامی وجود ندارد و لذا جامعه پویای عصر حاضر حتی در صورت وجود تحمیلی خود در ساختار رسمی و سلطهگر، در درون خود جامعه ایستا و مرده را میپروراند. وجدان جمعی به تعبیر دورکهایم که عامل همیپیوستگی و همبستگی افراد جامعه و نهادهای اجتماعی است، در چنین ساختاری، در کما یا نقاه فرو میرود. بعبارتی دیگر روابط ارگانیک در مقابل مناسبات مکانیکی مستحیل شده و انسان به ابژه و ابزاری برای پیشبرد ماشین قدرت در جامعه رسمی مبدل میشود.
چنین وضعیتی گویای شکلی از توتالیتاریزم جامعه علیه جامعه است: جامعه رسمی با تنظیمات ضدانسانی خود علیه جامعه غیررسمی درصدد تمامیت خواهی و تسخیر انسان و تبدیل او به موجودی تکساحتی و ازخودبیگانه است. تعبیری که بسیاری از جمله مارکس تا مارکوزه بارها و در طی سده پیش بدان توجه داشتهاند. در جامعه ایران امروز در عصر اسلامیسازی آن، شاهد این اشغالگری، استعمار و استثمار، تحمیق و تالیف ایدیولوژیک در دفاع از جامعه درگذشته هستیم. در چنین جامعهای که ارزشها و سبک زندگی و اندیشهورزی خود را در گذشتههای چندصدسال پیش جستجو میکند، جامعه، مفهومی مرده است. بمعنای دقیقتر، جامعه ایدیولوژیک با پارادایم بازگشت به گذشته به قتل جامعه در هویت غیررسمی آن میپردازد.
در جامعه مرده، ایستا و روبه زوال، جامعه در آینده متولد نشده و نمیشود بلکه با گذشتهگرایی، استانداردسازی انسان مبتنی بر اصول ایدیولوژیک خاصه نوع دینی آن، به تعبیه نظام آموزشی میپردازد که نسل آتی در آن باید در خدمت صاحبان قدرت تبهکار، واپسگرا و دیسیپلین آهنینی باشد که با دستان مردم تحت ستم و ازخودبیگانه به بازتولید و تحکیم نظامی علیه جامعه رسمی میپردازد. جامعه اسلامی در زیر یوغ نظام ولایی و دینی در ایران، مانیفست فراگیر و تمامیتخواهی از پایان جامعه و خط بطلان کشیدن بر هویت مادی آن است.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
BY علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
Share with your friend now:
tgoop.com/alitayefi1/4695