Notice: file_put_contents(): Write of 18201 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 4096 of 22297 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/tgoop/post.php on line 50
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)@alitayefi1 P.4693
ALITAYEFI1 Telegram 4693
آیا جامعه ایران مرده است؟! ۲
علی طایفی

در توصیف یک جامعه پویا و زنده بسیاری بر این باورند که جامعه زنده حاکی از ساختارهای اجتماعی است که در آن روابط پایداری میان نهادها و گروه‌های اجتماعی وجود دارد که در طول زمان نه تنها تغییر کرده و رو به رشد است بلکه دستخوش تحولات توسعه‌ای می‌گردد. جامعه‌ای که از چنین ویژگی برخوردار نباشد اصولا رو به مرگ می‌نهد. این ویژگی بطور خاص و مشخصی دارای ابعاد جمعیتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و تنظیمات اجتماعی، و علمی است. از اینرو در‌تحلیل یک جامعه مرده باید خصایص یک جامعه پایدار و قابل تجدید بازتولیدشونده را نیز شناسایی کرد.

نظریه باومن و پترسون از مرگ اجتماعی و به‌تعبیر من مرگ جامعه، مشتمل بر پارامترهای متعددی است که برخی از آن‌ها عبارتند از
غیرخودی دانستن و محرومیت جنسیتی و نژادی/ژنتیکی، سرکوب، برده‌داری و آپارتهاید؛
محرومیت افراد یا گروه‌ها از جامعه توسط حکومت مانند برخی اقوام، گروه‌های مذهبی، روسپیان و مجرمان و مهاجران غیرقانونی؛
نهادینه‌سازی و جداسازی افرادی زیر برچسب بیماران روانی؛
و تغییر هویت‌های فردی نظیر آنچه در عصر رنسانس بوقوع پیوست.
این خصایص می‌تواند بمنزله شاخص‌هایی برای شناسایی مرگ اجتماعی جامعه و جامعه‌کْشی بشمار رود.

هماهنگی و همزمانی در نهادها و نمادها یکی از ویژگی‌های بارز یک جامعه با توسعه درون‌زاست. بدین معنا که هر جامعه‌ای که نهادهای توسعه و رشد در آن در ابعاد مختلف اجتماعی بطور همزمان از نظر برش‌های تاریخی، و هماهنگ از نظر کارکردهای همسو و درخدمت‌هم یا کارکردی باشد، چنین جامعه‌ای پویا و روبه کمال و زنده است. جامعه ‌ایران صرفنظر از بردارهای طولانی‌مدت تاریخی‌اش در تضادها و تعارض‌های عمیق میان حاکمیت ولایتی و ایالتی با منویات و مطالبات مردم، دستخوش ناهمزمانی و ناهماهنگی جدی‌تری در طی صد سال اخیر شده است. اینهمه عمدتا ناشی از شکاف فرهنگ رسمی با فرهنگ غیررسمی بوده و هست که روزبروز از گسستگی‌های جدی‌تری خبر می‌دهد.

چنانکه پیشتر اشاره شد جامعه یک موجود و هویت فرافردی و حتی فراگروهی و فراسازمانی است. بمعنای دیگر یک کلان مفهوم گیج‌کننده و پیچیده‌ای است که اغلب حتی بین جامعه‌شناسان کلاسیک تا معاصر در تعریف و تبیین مختصات آن اختلاف‌نظرهای جدی وجود دارد. در این ساخت و ساحت فرافردی، فرد قربانی نهادهای اجتماعی است و قوانین فرافردی، بعنوان قانون دیگری، در پی به حناق کشاندن فرد در راستای منافع جامعه‌ای است که همواره و لزوما منافع فرد در جامعه را دنبال و تامین نمی‌کند. از اینرو جامعه ماهیتی فرازمینی و‌ ایدآل می‌یابد که توسط صاحبان قدرت دایما دستکاری و مدیریت می‌شود.

نظام بی‌نظم کننده از دیگر دغدغه‌ها ‌ و چالش‌های تعریف جامعه و دستیابی به ثبات یا نظم در آن است. اگر مفهوم نظم در جامعه را بعنوان سلول حیاتی بقای شکل‌بندی‌های اقتصادی و اجتماعی در یک سرزمین تعریف کنیم، امری که مارکس از آن نام‌برده و از عبارت فرماسیون بجای جامعه بهره می‌گرفت، می‌توان گفت نظم حاکم در جوامع معاصر و حتی مدرن در ممالک اروپایی و امریکای شمالی اصولا سراسر از بی‌نظمی است. به عبارت دیگر نظم صوری در جوامع معاصر بدون نیروی نظامی و‌ انتظامی، نظمی پایدار و تکرارشونده، پویا و پیشرونده نیست. چنین خصیصه‌ای در جامعه مورد بحث من یعنی ایران بشدت جدی‌تر و بیشتر پروبلماتیک است.

به بیان دیگر می‌توانم بگویم که نظم یکسویه در جامعه بطور عام، خواه در ساختارهای موسوم به دمکراتیک خواه غیردمکراتیک، معطوف به منافع گروه یا قشر خاصی از شهروندان یک سرزمین از نظر سیاسی و جغرافیایی است که همسو با منافع گروه‌های دیگر در همان قلمرو نیست. چنین تضادهای درونی، ساختاری، تاریخی و ماندگار در این جوامع بخصوص جامعه ایران مجال شکل‌گیری جامعه زنده و پویا را از ایرانیان گرفته و همواره یک فرد ایرانی را در کشاکش منافع فردی، گروهی، ایلی-قبیله‌ای، قومی-زبانی در برابر منافع موسوم به ملی درانداخته است. در چنین ساختاری جامعه ایران هویتی مجعول داشته و هم‌ادراک‌شده و سازگار با نیازها ‌ منافع فردی نیست.
ادامه دارد…

درصورت علاقمندی، بازنشر دهید

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1



tgoop.com/alitayefi1/4693
Create:
Last Update:

آیا جامعه ایران مرده است؟! ۲
علی طایفی

در توصیف یک جامعه پویا و زنده بسیاری بر این باورند که جامعه زنده حاکی از ساختارهای اجتماعی است که در آن روابط پایداری میان نهادها و گروه‌های اجتماعی وجود دارد که در طول زمان نه تنها تغییر کرده و رو به رشد است بلکه دستخوش تحولات توسعه‌ای می‌گردد. جامعه‌ای که از چنین ویژگی برخوردار نباشد اصولا رو به مرگ می‌نهد. این ویژگی بطور خاص و مشخصی دارای ابعاد جمعیتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و تنظیمات اجتماعی، و علمی است. از اینرو در‌تحلیل یک جامعه مرده باید خصایص یک جامعه پایدار و قابل تجدید بازتولیدشونده را نیز شناسایی کرد.

نظریه باومن و پترسون از مرگ اجتماعی و به‌تعبیر من مرگ جامعه، مشتمل بر پارامترهای متعددی است که برخی از آن‌ها عبارتند از
غیرخودی دانستن و محرومیت جنسیتی و نژادی/ژنتیکی، سرکوب، برده‌داری و آپارتهاید؛
محرومیت افراد یا گروه‌ها از جامعه توسط حکومت مانند برخی اقوام، گروه‌های مذهبی، روسپیان و مجرمان و مهاجران غیرقانونی؛
نهادینه‌سازی و جداسازی افرادی زیر برچسب بیماران روانی؛
و تغییر هویت‌های فردی نظیر آنچه در عصر رنسانس بوقوع پیوست.
این خصایص می‌تواند بمنزله شاخص‌هایی برای شناسایی مرگ اجتماعی جامعه و جامعه‌کْشی بشمار رود.

هماهنگی و همزمانی در نهادها و نمادها یکی از ویژگی‌های بارز یک جامعه با توسعه درون‌زاست. بدین معنا که هر جامعه‌ای که نهادهای توسعه و رشد در آن در ابعاد مختلف اجتماعی بطور همزمان از نظر برش‌های تاریخی، و هماهنگ از نظر کارکردهای همسو و درخدمت‌هم یا کارکردی باشد، چنین جامعه‌ای پویا و روبه کمال و زنده است. جامعه ‌ایران صرفنظر از بردارهای طولانی‌مدت تاریخی‌اش در تضادها و تعارض‌های عمیق میان حاکمیت ولایتی و ایالتی با منویات و مطالبات مردم، دستخوش ناهمزمانی و ناهماهنگی جدی‌تری در طی صد سال اخیر شده است. اینهمه عمدتا ناشی از شکاف فرهنگ رسمی با فرهنگ غیررسمی بوده و هست که روزبروز از گسستگی‌های جدی‌تری خبر می‌دهد.

چنانکه پیشتر اشاره شد جامعه یک موجود و هویت فرافردی و حتی فراگروهی و فراسازمانی است. بمعنای دیگر یک کلان مفهوم گیج‌کننده و پیچیده‌ای است که اغلب حتی بین جامعه‌شناسان کلاسیک تا معاصر در تعریف و تبیین مختصات آن اختلاف‌نظرهای جدی وجود دارد. در این ساخت و ساحت فرافردی، فرد قربانی نهادهای اجتماعی است و قوانین فرافردی، بعنوان قانون دیگری، در پی به حناق کشاندن فرد در راستای منافع جامعه‌ای است که همواره و لزوما منافع فرد در جامعه را دنبال و تامین نمی‌کند. از اینرو جامعه ماهیتی فرازمینی و‌ ایدآل می‌یابد که توسط صاحبان قدرت دایما دستکاری و مدیریت می‌شود.

نظام بی‌نظم کننده از دیگر دغدغه‌ها ‌ و چالش‌های تعریف جامعه و دستیابی به ثبات یا نظم در آن است. اگر مفهوم نظم در جامعه را بعنوان سلول حیاتی بقای شکل‌بندی‌های اقتصادی و اجتماعی در یک سرزمین تعریف کنیم، امری که مارکس از آن نام‌برده و از عبارت فرماسیون بجای جامعه بهره می‌گرفت، می‌توان گفت نظم حاکم در جوامع معاصر و حتی مدرن در ممالک اروپایی و امریکای شمالی اصولا سراسر از بی‌نظمی است. به عبارت دیگر نظم صوری در جوامع معاصر بدون نیروی نظامی و‌ انتظامی، نظمی پایدار و تکرارشونده، پویا و پیشرونده نیست. چنین خصیصه‌ای در جامعه مورد بحث من یعنی ایران بشدت جدی‌تر و بیشتر پروبلماتیک است.

به بیان دیگر می‌توانم بگویم که نظم یکسویه در جامعه بطور عام، خواه در ساختارهای موسوم به دمکراتیک خواه غیردمکراتیک، معطوف به منافع گروه یا قشر خاصی از شهروندان یک سرزمین از نظر سیاسی و جغرافیایی است که همسو با منافع گروه‌های دیگر در همان قلمرو نیست. چنین تضادهای درونی، ساختاری، تاریخی و ماندگار در این جوامع بخصوص جامعه ایران مجال شکل‌گیری جامعه زنده و پویا را از ایرانیان گرفته و همواره یک فرد ایرانی را در کشاکش منافع فردی، گروهی، ایلی-قبیله‌ای، قومی-زبانی در برابر منافع موسوم به ملی درانداخته است. در چنین ساختاری جامعه ایران هویتی مجعول داشته و هم‌ادراک‌شده و سازگار با نیازها ‌ منافع فردی نیست.
ادامه دارد…

درصورت علاقمندی، بازنشر دهید

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1

BY علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)




Share with your friend now:
tgoop.com/alitayefi1/4693

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Find your optimal posting schedule and stick to it. The peak posting times include 8 am, 6 pm, and 8 pm on social media. Try to publish serious stuff in the morning and leave less demanding content later in the day. 3How to create a Telegram channel? Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. Hui said the time period and nature of some offences “overlapped” and thus their prison terms could be served concurrently. The judge ordered Ng to be jailed for a total of six years and six months. The Standard Channel
from us


Telegram علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
FROM American