tgoop.com/alitayefi1/4611
Last Update:
جامعهشناسی عشق ۱۰
علی طایفی
دیگر دردنیای معاصر سرکوب و مجازات در انتظار کنش اجتماعی عشقورزی نیست. اگرچه در ساختارهای سنتی در جامعه و نهاد قدرت دینی و سیاسی هنوز هم عشقورزی بمثابه جنایتی مستوجب مکافات تلقی میشود ولی فرد مدرن در جامعه مدرن و امروزه با قدسیزدایی از ناموسی و آبرو و شیخوخیت های دینی، سنی و جنسی به رهاسازی عشق از اسارت سنت و قدرت اهتمام کرده است . عشق در این بستر به امری مطلوب و تجویزی مبدل شده است تا مطرود و تادیبی.
از زمانیکه عشق و اخلاق مرزهای تودرتوی حاکم و محکومی را درنوردیده و به سرزمینهای مستقلی مبدل شدند، دیگر شاهد قربانی کردن عشق و عاشق بنام اخلاق نیستیم. برعکس در دنیای معاصر عاشقی و عشقورزی به پدیدهای اخلاقی مبدل میشود. به بیان دیگر ندانستن عشق و نیازمودن آن، نقیصه و ضعفی شخصیتی از سوی فرد در جامعه محسوب میشود. تابوشکنی و زدایش سایه خونبار ممنوعیت در عشق، میدان و میل به پذیرش اجتماعی عشق و مبارک بودن آن در جامعه، رشد فردی و نیکبختی انسان را افزایش بخشیده است. در این معنا دین و سنت خلع سلاح شده و عشق به سکولاریسم روی آورده است.
سکولاریسم در عشق
اگرچه فرایند سکولاریزاسیون و عرفیشدن آموزههای انسانی، اجتماعی، سیاسی و معرفتی دارای قدمتی چندصد ساله است ولی سکولاریزاسیون و عرفی شدن عشق در ادبیات رسمی درجهان اجتماعی حتی مدرن امری است که با یک تاخیر تاریخی بوقثه پیوست. سکولاریزم سیاسی با جدایی سیاست از حکومت، سکولاریسم فلسفی با زمینیشدن باورهای فلسفی در تبیین هستی اجتماعی انسان و سکولاریزم ادبی با تبدیل متون ادبی و قصص دینی، ربانی و آسمانی به رمانهای رئالیستی و واقعگرا زمینه ظهور یافت. امروزه عشق و عاشقی نیز با عرفیسازی آن و رهاییاش از چنیره دین و سنت و زمینیشدن آن بعنوان یک نیاز اجتماعی و واقعی بشدت سکولار شده است.
در این معنا دیگر رهبران دینی و کلیسا یا مساجد تعیین و تببینکننذه عشق و عاشقی نیستند و اجازه داوری و صدور حکم علیه عاشق و معشوق را نداشته و از این ابزار منع شدهاند. همانطور که تفکیک ساختارها و کارکردهای نهادهای اجتماعی در پروسه مدرنیزاسیون سببساز به حاشیه رفتن دین و رهبران دینی و افکار دینخوی تمامیتخواه در پوستههای محدودتر شد، به همان میزان نیز با نهادسازی و نهادینه شدن عشق، نهادهای دینی مجاز به دخالت در حوزه عشق و عشقورزی را نیستند.
دراین فرایند بجای رهبران دینی، کنشگران جدیدی وارد عمل شده و آموزش عشق عاشقی را پیشه کردهاند. روانشناسان، معلمان آموزشیار اجتماعی، نویسندگان، رماننویسان، فیلمنامه نویسان و فیلمسازان، هنرمندان نقاشی و طراحی و.. به رهبران و راهبران عشقورزی مبدل شدهاند. در پهنهای حتی از این فراتر میتوان شاهد بود که در نهاد نوین عشق دیگر رهبری، مصادیق خود را از دست داده و عشقورزی به یک تجربه فردی و خاص مبدل شده است. این تحول ناشی از تنوع روحیات، خلقیات، دانش و بینش، تجربه و تربیت و میل و گرایش فرد در جامعه بوقوع پیوسته است.
ادامه دارددرصورت علاقمندی بازنشر دهید
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
BY علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)

Share with your friend now:
tgoop.com/alitayefi1/4611