tgoop.com/Soroushdabbagh_Official/8997
Last Update:
.
اول اردیبهشت ماه جلالی، سالروز بزرگداشت سعدی شیرین سخن است؛ نابغه نادره ای که آوازه و صیت سخنانش آفاق را در نوردیده و «گلستان » و « بوستان» و غزلیاتی ماندگار و گرانبها از خود بر جای نهاده است،که:
بدین صفت که در آفاق صیت شعر تو رفت
نرفت دجله که آبش بدین روانی نیست
از بخت و روزگار شاکرم که فارسی زبانم و بیش از سی سال است با شاعران پارسی زبان و سنتِ حکمی- شعریِ بزرگانی چون عطار، سعدی، مولوی و حافظ انس بسیار دارم و از خوانِ گستردۀ ایشان، حظ و بهره های هنری- بلاغی- حکمیِ فراوان می برم.
هفتۀ اول اردیبهشت، برایم دو مناسبتِ دیگر هم دارد و مغتنم و مبارک است. اولی، سالروز تولد پسر عزیزم سپهر است که در همین ایام پای به این دنیای متلاطم و پر قیل و قال نهاد. دیگری، سالروز روی در نقاب خاک کشیدنِ شاعر و نقاش بزرگ معاصر، سهراب سپهری است. « عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا». قصۀ دلکش و روح نواز من و سهراب و آنچه میان ما گذشته، امروزی نیست که بیش از سی سال است با این سالک مدرنِ شرقی همنفس و همصحبت ام. ما حصل این مصاحبت ها و موانست های درازدامن و بلند، در کتابهای « در سپهر سپهری»، « فلسفه لاجوردی سپهری»، « حریم علف های قربت»، «نبض خیس صبح »، « آبی دریای بیکران»، « از سهروردی تا سپهری» و « از خیام تا یالوم»، بر آفتاب افکنده شده است.
چنانکه در می یابم، افزون بر سویه های حکمی- اگزیستانسیلِ پررنگی که در کارهای سپهری یافت می شود؛ می توان به نحو روشمندی از اشعار و مکتوبات او در حوزۀ روان پژوهی و جهت سامان بخشیدن به سلامت روان در روزگار کنونی بهره برد. در فصل آخر « نبض خیس صبح»، از منظر خود، «ذهن آگاهی/ توجه آکاهی» ای که در « هشت کتاب» ریزش کرده را روایت کرده ام.
اخیرا در تدریس دورۀ روش دیالکیتیکی رفتاری در « کانون نگرش نو» که به DBT ( Dialectical Brehaviour Therapy) موسوم است؛ ذیل بحث از یکی از ستونهای این روش درمانی که تنظیم هیجانات ( emotional regulation) است، به یکی از تکنیک های آن که به کوتاه نوشتِ سپاسگزاری ( gratitude journaling) موسوم است، پرداختم و برای ذکر نمونه ای دربرای ذکر نمونه ای در خور درنگ و خواندنی، به سر وقت سهراب رفتم و کوتاه نوشت سپاس گزاری او در « صدای پای آب» را با حاضران در میان نهادم:
« اهل کاشانم/ روزگارم بد نیست/ نکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی/ مادری دارم بهتر از برگ درخت/ دوستانی بهتر از آب روان/ و خدایی که در این نزدیکی است:/لای این شب بوها، پای ان کاج بلند/ ... پیشه ام نقاشی است:/ گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ می فروشم به شما/ تا به آواز شقایق که در ان زندانی است/ دل تنهایی تان تازه شود.»
« روزهاتان پرتقالی باد!». دوستان علاقه مند می توانند روایت نگارنده از ربط و نسبت زیست-جهان سعدی و سپهری، این دو سالک سنتی و سالک مدرن ایرانی را در فصل " از « شاهد» سعدی تا « دچار» سپهری» در کتاب « از سهرودی تا سپهری» ببینند و بخوانند...
https://www.instagram.com/p/C6Bv1MrOVB0/?igsh=azQ0bzdlYjE4eWt0
BY سروش دباغ
Share with your friend now:
tgoop.com/Soroushdabbagh_Official/8997