ONPERSIANLANGUAGE Telegram 1384
▫️
🖋 مهرداد بهار و فروزه‌های یک معلم زبان‌های باستانی [۳]

مهرداد بهار با چنین نگرشی، راه جست‌وجوهای خود را نشانه‌گذاری کرد: شناخت نشانه‌های تمدنی که از هزاره‌‌ی پنجم پیش از میلاد مسیح، یا حتی پیش از آن، پدید آمده بود. چنان که خود گفته است، بررسی‌ها را از هزاره‌ی یازدهم، گاهِ میان‌سنگی آغاز کرد، و در پی آن بود که بداند کاوش‌ها در دره‌ی اردن، در آسیای صغیر، میان‌رودان، مصر، دره‌ی سند به چه یافته‌هایی رسیده است؟ تا روند تاریخی اندیشه را از آن‌جا پی‌گیری کند و با چنین توشه‌ای به پیدایش اسطوره‌ها در ایران بازگردد. بر زمینه‌ی این بررسی بهار دریافت که، «ما یک تمدن خالص نداریم، نه در ایران و نه در هند، ... سرزمین‌های بومی آسیای صغیر متمدن‌تر از آریایی‌هایی بوده» (گلشیری، ص۲۸) که به آن‌جا آمدند.
با رسیدن به این آگاهی‌ها، بهار به کاری موزاییکی روی آورد. او در پی این پرسش رفت که از گاثای اوستا تا فرهنگی که در شاه‌نامه بازتاب یافته، برآمد چه ارزش‌ها و کدام یاخته‌های آگاهی اند؟ چه اندازه آریایی یا بومی است؟ شاه‌نامه، برآیند بن‌مایه‌های کهن کدام فرهنگ‌ها است، که لایه لایه بر هم انباشته شدند، تا به فردوسی رسیدند؟ کاوش‌های بهار، او را از نگرشی خام و سخت‌گیرانه به شاه‌نامه، و آویختن به روش‌‌های بی‌فرجام در جست‌وجوی معنای تک‌واژه‌ها بازداشت. او در پی آن بود که دریابد، زیستندگان در پهنه‌ی سرزمین‌های ایرانی، چگونه فرهنگ‌های گوناگون را در خود فرو بردند، و مایه‌های کدام نگرش‌های برتر را از آن‌ها بیرون کشیدند.

عراقِ سه هزار سالِ پیش!
معلم ناآگاه نوشته است: «منتهای هنرش [مهرداد بهار]، این بود که همهٔ مواریث این مملکت، و از جمله نوروز، را در عراق سه هزار سال قبل بجوید.» عراق از درون فرهنگ ساسانی سر بر آورد. سرزمین میان‌رودان، پس از پراکنش آریایی‌ها، آرام آرام، با لایه‌ی تازه‌ای پوشیده شد که بذر نشانگان فرهنگ ایرانی بر آن رویید؛ حتی اندک آشنایی با ریشه‌شناسی واژه‌ی عراق، می‌بایست او را از نوشتن این ناسازه‌ی کج و پیچ بازدارد. آمیختگی لایه‌های فرهنگ در گذر تاریخ و ندیدن گسل‌های میان‌فرهنگی در نوشته‌های شماری از معلمان دانش‌کده‌ای، یکی دیگر از نشانه‌های ناکارآمدی ساختار آموزشی است. راه درست این نیست که دست‌آوردهای اسطوره‌شناسی بهار را یک‌سره، برگرفته از اندیشه‌های حزبی بخوانیم، درست آن است که به روش یک پژوهش‌گر فرهیخته، نشان دهیم اندیشه‌ی حزبی چیست؟ و کدام یافته‌ها؟ چرا؟ و چگونه؟ برگرفته از اندیشه‌های حزبی است، و چرا نادرست است؟ پیش‌نیاز این کار، آشنایی ژرف با دست‌آوردهای اسطوره‌شناسانی مانند بهار است. روی‌گردانی این‌گونه معلمان دانش‌کده‌ای از دست‌آوردهای پژوهش‌گران آموخته، کار را به جایی رسانده که امروز، تکاپوگرانِ گستره‌ی آموزش با بریدن رشته‌های وابستگی خود به گستره‌ی پژوهش در خودویران‌گری دردناکی دست‌وپا می‌زنند.

روی‌کرد بینافرهنگی به تاریخ ایران
اگر کسی پای سخن استادانْ مهرداد بهار و احمد تفضلی نشسته، یا با پژوهش‌های آنان آشنایی ژرفی به هم رسانده باشد، نمی‌تواند از کندوکاوهای آنان در نوشتارهای طبری، بلعمی، گردیزی، نویسنده‌ی تاریخ سیستان یا مجمل‌التواریخ و دیگران به شگفت نیامده باشد. یکی از ویژگی‌های تاریخ‌نگاریِ نویسندگان کهن، برهم نشانی لایه‌های تاریخی در دوره‌های گوناگون است. برای نمونه، نویسنده‌ی مجمل‌التواریخ، بازنگرانه نوشته است: «گویند، فریدون نمرود بود و باز کیکاوس را هم نمرود گویند، یعنی که هم به آسمان رفت، و ابراهیم را سیاوش گویند و ...» (چاپِ ۱۳۱۸، ص۳۸). چنان‌که می‌بینیم این شیوه‌ی برهم‌نشینی لایه‌های تاریخی، روشی دیرینه در تاریخ‌نگاری است. کار مهرداد بهار و هر پژوهش‌گر فرهیخته‌ای، بازنگری در لایه‌های برهم انباشته و تلاش برای نشانه‌گذاری مرزهای پیوستگی یا گسستگی لایه‌ها است. نمی‌توان کار پژوهش‌گر را در وارسی لایه‌های تاریخی با این انگ که برگرفته از «فکر حزب» است، از میدان به در کرد. این شیوه‌ی انگ‌زنی، معلم ناآگاه را در چنگال هم‌آن ترفندی گرفتار می‌کند که، در کار زدن آن به دیگری است.
مهرداد بهار، ناتوانی در داوری و به جای آوردنِ درستِ چهره‌ها و دست‌آوردهای‌شان را «از گرفتاری‌های یک جامعه متعصب جهان سومی ... [می‌دانست] که فرهنگ سنتی‌اش بر دوشش سنگینی می‌کند، آنقدر که اغلب نمی‌تواند با دقت قضاوتی خردگرایانه داشته باشد» (حق‌شناس و دیگران، ص۱۸۶).

‎ هادی راشد
👉مهرداد بهار و فروزه‌های ... پاره‌ی یکم
👉خواندن شاه‌نامه

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/



tgoop.com/OnPersianLanguage/1384
Create:
Last Update:

▫️
🖋 مهرداد بهار و فروزه‌های یک معلم زبان‌های باستانی [۳]

مهرداد بهار با چنین نگرشی، راه جست‌وجوهای خود را نشانه‌گذاری کرد: شناخت نشانه‌های تمدنی که از هزاره‌‌ی پنجم پیش از میلاد مسیح، یا حتی پیش از آن، پدید آمده بود. چنان که خود گفته است، بررسی‌ها را از هزاره‌ی یازدهم، گاهِ میان‌سنگی آغاز کرد، و در پی آن بود که بداند کاوش‌ها در دره‌ی اردن، در آسیای صغیر، میان‌رودان، مصر، دره‌ی سند به چه یافته‌هایی رسیده است؟ تا روند تاریخی اندیشه را از آن‌جا پی‌گیری کند و با چنین توشه‌ای به پیدایش اسطوره‌ها در ایران بازگردد. بر زمینه‌ی این بررسی بهار دریافت که، «ما یک تمدن خالص نداریم، نه در ایران و نه در هند، ... سرزمین‌های بومی آسیای صغیر متمدن‌تر از آریایی‌هایی بوده» (گلشیری، ص۲۸) که به آن‌جا آمدند.
با رسیدن به این آگاهی‌ها، بهار به کاری موزاییکی روی آورد. او در پی این پرسش رفت که از گاثای اوستا تا فرهنگی که در شاه‌نامه بازتاب یافته، برآمد چه ارزش‌ها و کدام یاخته‌های آگاهی اند؟ چه اندازه آریایی یا بومی است؟ شاه‌نامه، برآیند بن‌مایه‌های کهن کدام فرهنگ‌ها است، که لایه لایه بر هم انباشته شدند، تا به فردوسی رسیدند؟ کاوش‌های بهار، او را از نگرشی خام و سخت‌گیرانه به شاه‌نامه، و آویختن به روش‌‌های بی‌فرجام در جست‌وجوی معنای تک‌واژه‌ها بازداشت. او در پی آن بود که دریابد، زیستندگان در پهنه‌ی سرزمین‌های ایرانی، چگونه فرهنگ‌های گوناگون را در خود فرو بردند، و مایه‌های کدام نگرش‌های برتر را از آن‌ها بیرون کشیدند.

عراقِ سه هزار سالِ پیش!
معلم ناآگاه نوشته است: «منتهای هنرش [مهرداد بهار]، این بود که همهٔ مواریث این مملکت، و از جمله نوروز، را در عراق سه هزار سال قبل بجوید.» عراق از درون فرهنگ ساسانی سر بر آورد. سرزمین میان‌رودان، پس از پراکنش آریایی‌ها، آرام آرام، با لایه‌ی تازه‌ای پوشیده شد که بذر نشانگان فرهنگ ایرانی بر آن رویید؛ حتی اندک آشنایی با ریشه‌شناسی واژه‌ی عراق، می‌بایست او را از نوشتن این ناسازه‌ی کج و پیچ بازدارد. آمیختگی لایه‌های فرهنگ در گذر تاریخ و ندیدن گسل‌های میان‌فرهنگی در نوشته‌های شماری از معلمان دانش‌کده‌ای، یکی دیگر از نشانه‌های ناکارآمدی ساختار آموزشی است. راه درست این نیست که دست‌آوردهای اسطوره‌شناسی بهار را یک‌سره، برگرفته از اندیشه‌های حزبی بخوانیم، درست آن است که به روش یک پژوهش‌گر فرهیخته، نشان دهیم اندیشه‌ی حزبی چیست؟ و کدام یافته‌ها؟ چرا؟ و چگونه؟ برگرفته از اندیشه‌های حزبی است، و چرا نادرست است؟ پیش‌نیاز این کار، آشنایی ژرف با دست‌آوردهای اسطوره‌شناسانی مانند بهار است. روی‌گردانی این‌گونه معلمان دانش‌کده‌ای از دست‌آوردهای پژوهش‌گران آموخته، کار را به جایی رسانده که امروز، تکاپوگرانِ گستره‌ی آموزش با بریدن رشته‌های وابستگی خود به گستره‌ی پژوهش در خودویران‌گری دردناکی دست‌وپا می‌زنند.

روی‌کرد بینافرهنگی به تاریخ ایران
اگر کسی پای سخن استادانْ مهرداد بهار و احمد تفضلی نشسته، یا با پژوهش‌های آنان آشنایی ژرفی به هم رسانده باشد، نمی‌تواند از کندوکاوهای آنان در نوشتارهای طبری، بلعمی، گردیزی، نویسنده‌ی تاریخ سیستان یا مجمل‌التواریخ و دیگران به شگفت نیامده باشد. یکی از ویژگی‌های تاریخ‌نگاریِ نویسندگان کهن، برهم نشانی لایه‌های تاریخی در دوره‌های گوناگون است. برای نمونه، نویسنده‌ی مجمل‌التواریخ، بازنگرانه نوشته است: «گویند، فریدون نمرود بود و باز کیکاوس را هم نمرود گویند، یعنی که هم به آسمان رفت، و ابراهیم را سیاوش گویند و ...» (چاپِ ۱۳۱۸، ص۳۸). چنان‌که می‌بینیم این شیوه‌ی برهم‌نشینی لایه‌های تاریخی، روشی دیرینه در تاریخ‌نگاری است. کار مهرداد بهار و هر پژوهش‌گر فرهیخته‌ای، بازنگری در لایه‌های برهم انباشته و تلاش برای نشانه‌گذاری مرزهای پیوستگی یا گسستگی لایه‌ها است. نمی‌توان کار پژوهش‌گر را در وارسی لایه‌های تاریخی با این انگ که برگرفته از «فکر حزب» است، از میدان به در کرد. این شیوه‌ی انگ‌زنی، معلم ناآگاه را در چنگال هم‌آن ترفندی گرفتار می‌کند که، در کار زدن آن به دیگری است.
مهرداد بهار، ناتوانی در داوری و به جای آوردنِ درستِ چهره‌ها و دست‌آوردهای‌شان را «از گرفتاری‌های یک جامعه متعصب جهان سومی ... [می‌دانست] که فرهنگ سنتی‌اش بر دوشش سنگینی می‌کند، آنقدر که اغلب نمی‌تواند با دقت قضاوتی خردگرایانه داشته باشد» (حق‌شناس و دیگران، ص۱۸۶).

‎ هادی راشد
👉مهرداد بهار و فروزه‌های ... پاره‌ی یکم
👉خواندن شاه‌نامه

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/

BY در پویه‌ی زبان فارسی ● هادی راشد


Share with your friend now:
tgoop.com/OnPersianLanguage/1384

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. The initiatives announced by Perekopsky include monitoring the content in groups. According to the executive, posts identified as lacking context or as containing false information will be flagged as a potential source of disinformation. The content is then forwarded to Telegram's fact-checking channels for analysis and subsequent publication of verified information. Avoid compound hashtags that consist of several words. If you have a hashtag like #marketingnewsinusa, split it into smaller hashtags: “#marketing, #news, #usa. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? “Hey degen, are you stressed? Just let it all out,” he wrote, along with a link to join the group.
from us


Telegram در پویه‌ی زبان فارسی ● هادی راشد
FROM American