tgoop.com/OnPersianLanguage/1373
Last Update:
▫️
📄 بیوطن
[هنوز از بیم و هراسانگیزیِ واقعه منقلب میشوم]
هنوزم بگردد از این هول حال،
چو یاد آیدم حال آن پیر زال
که میرفت و میگفت سیر از جهان،
ربوده ز کف ظالمش خانمان:
«بچشم تو این خانه سنگ است و خشت،
مرا قصر فردوس و باغ بهشت؛
چه ارزد به پیش تو؟ ــ یک مشت سیم،
مرا خویش و، پیوند و، یار و، ندیم؟
بهر خشت از آن باشدم صد هزار،
بدل از زمان پدر یادگار ...
نبینم که اندر نظر ناورم:
بهر گوشه صد رأفت مادرم!
کشم رخت از آن چون، من تیره بخت
که، بابم در اینخانه بگذاشت رخت؟
در اینخانهام بود ساز و سرور ...
ز دیگر سرا چون کنم ساز گور؟! ...»
علیاکبر دهخدا
برگرفته از:
نامهی بهار (اعتصامالملک)، ۱ اردیبهشت ۸۳۳ جلالی، ۲۰ ربیعالثانی ۱۳۲۹، ص۴۸۳
روشنگری و یادآوری
نام شعر در نامهی بهار، «بیوطن» است؛ اما در دیوان دهخدا، گردآوری دبیرسیاقی (ص ۸۳)، به نام «شَکْوَهء پیر زال» آمده است. گزارهی «هنوز از بیم و هراسانگیزیِ واقعه منقلب میشوم»، در نامهی بهار نیست؛ گردآورندهی دیوان، آن را پانوشتی بر لخت آغازین آورده است. شاید از روی ویرایش محمد معین به گردآوری دبیرسیاقی رسیده باشد.
انگیزهی نوشتن شعر هرچه باشد، درونمایهی شعر، یادآور روزهای سخت زندگی خود دهخدا است. پدرش در نه سالگی درگذشت، و دو سال بعد پسرِ عموی او میرزا یوسفخان که وصی پدرش بود مرد، و فرزندان و دامادهای درگذشته، هرچه از خانوادهی دهخدا نزد خود داشتند، انکار کردند؛ تنها یک خانه چهارصد ذرعی ماند و سختی بارآوردن فرزندان برای مادرش (از زندگینامهی دهخدا).
بالاترین دگرسانی چاپِ نامهی بهار در سنجش با دیوان کنونی، شیوهی نقطهگذاری شعر است که ویژگی کار دهخدا را در آن روزها به خوبی آشکار میکند. نشانههای سجاوندی در آن روزها تازه به زبان فارسی راه یافته بود و هنوز بر سر کاربرد آن، نویسندگان به روش همآهنگی نرسیده بودند.
هادی راشد
👉چند یادآوری دربارهی شعر یاد آر
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/
BY در پویهی زبان فارسی ● هادی راشد
Share with your friend now:
tgoop.com/OnPersianLanguage/1373