MINAVASH Telegram 1340
📘اَناهیتا

📝ابراهیم پورداود

هـریـمن لـوای ظـفـر بـرفـراشت
عرب را بایران زمین برگماشت...

بتاراج رفت آنـچـه بـد سـیـم و زر
ز ایـــوان شــاهــنـشه دادگر...

چو رفت از میان تاج و تخت شهی
نـمـاند بـجا نـیـز دیـن بـهی...

اهـورا ز تـو چاره بـایـسـت و بـس
«جَسَ مِه اَوَنگهه» بفریاد رس...

دریـــغــا ز فــر و ز بــرز کــیـان
دریـغـا ز آیــیـن اسـپـیـتمان...

از آن روز گــلـزار مـا خار گـشـت
ز هرسو گـزندی نـمودار گشت

از آن روز شـد واژگـون بـخـت زن
سـیه‌چادر افـکند و شد شوم تن

رخ نــازنــیـنـش بـپـرده نـهـفـت
بـزنـدان‌سرا شـد بـانـدوه جفت

از آن روز هـم مـرد درویــش شـد
سبک‌مایه و سست‌اندیش شد...

بـــهـل قــصـۀ تـازی و پـیـغـوی
سخن گـوی از خـسرو پـهـلوی

شـهـنـشـاه را تـخـت پایـنـده بـاد
هــمـاره بـرو بــوم مـا زنـده باد
(پورداود، ۱۳۴۳: ذیل «مثنوی یزدگردشهریار»، ۳۸۹ الی۳۹۷)

کتاب «اَناهیتا»، شامل زندگی‌نامه و پنجاه مقاله و گفتار از ابراهیم پورداود است که با اجازۀ او و به کوشش مرتضی گرجی در سال ۱۳۴۳ انتشار یافت. این کتاب بار دیگر در سال ۱۳۸۰ با تصحیح میترا مهرآبادی و سانسور قسمت‌هایی ازجمله حذف گفتار تدریس زبان عربی باید از برنامۀ فرهنگ ما حذف شود، تجدید چاپ شد.

پورداود در پانزدهم اسفند ۱۲۶۴ در محلۀ سبزه‌میدان رشت چشم به جهان گشود. او یکی‌دو سال پیش از غوغای مشروطیت برای تحصیل عازم تهران شد. سپس به بیروت رفت و نام پورداود را برای خود انتخاب کرد. پس از دو سال‌ونیم اقامت در لبنان، برای دیدار خانواده‌اش به رشت برگشت و بعد از چند هفته رهسپار فرانسه شد و در پاریس به تحصیل حقوق پرداخت. چند سال هم در برلین سکونت گزید و در ادامه با زن و یگانه فرزندش رهسپار هندوستان شد و دوسال‌و‌نیم در آنجا اقامت کرد و به انتشار بخشی از مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت. پورداود پس از سال‌های دراز به ناچار از اروپا رخت بربست و در سال ۱۳۱۸ وارد تهران شد و در دانشگاه تهران مشغول به تدریس گردید (همان: ۱ الی۳).

پورداود (۱۲۶۴-۱۳۴۷) بااین‌که در کودکی به مکتب و مدرسۀ دینی رفت، در آغاز جوانی طب تحصیل کرد، در پاریس علم حقوق آموخت، روزگاری در صحنۀ سیاست ظاهر شد و زمان درازی از عمر را به شاعری پرداخت، اما سرانجام در پرتو کتاب اوستا، راه خود را بازیافت و سالیان درازی از عمر خویش را بر سر این کار به‌سر آورد (همان: ۹). علامه محمد قزوینی در مورد سبک نگارش پورداود در اوستا، در مکتوبی خطاب به او، می‌نویسد:

این کتاب یکی دو ماه قبل برای بنده رسیده و بنده با کمال لذت، یک دور آن را مطالعه کردم و خواستم همان‌وقت مکتوبی خدمت سرکار در این خصوص عرض کنم و سرکار را به این خدمت بسیارمهم به ادبیات فارسی، یعنی ترجمۀ اوستا به فارسی سلیس معمولی عوام‌فهمِ خواص‌پسند که شاید اولین مرتبه باشد بعد از اسلام که چنین کاری انجام شده است، تهنیت بگویم ولی حقیقتش این است، که به قول سعدی خجل شد چو پهنای دریا بدید، خودم را و معلومات ناقصۀ خودم را در جنب این کتاب عظیم‌القدر عظیم‌الشأن کبیرالحجم، کوچک دیدم (همان: ۱۰).
پورداود نیز در سال ۱۳۰۷ دیباچه‌ای بر «بیست مقالۀ قزوینی» نوشت و قزوینی را دانشمند پاک‌سرشت، استاد ارجمند و فرزانه‌دوست خود خواند و اذعان داشت که آثار گرانبهای قزوینی به خوبی گویای پایۀ دانش و نمودار نهاد نیک اوست. چنان‌که در ادامه به دوستی خود با علامه قزوینی اشاره کرده و می‌افزاید چون من سال‌ها با مرحوم قزوینی در پاریس و برلن بودم و با همدیگر دوستی داشتیم، به درستی می‌توانم بگویم که وسعت اطلاعات او بسیار بیشتر از آن اندازه‌ای است که در آثار وی دیده می‌شود. قزوینی بسیار دقیق و بی‌اندازه بااحتیاط بود و از نوشتن بسیاری از مطالب خودداری می‌کرد. اینست که آنچه از او به‌جا مانده، به تحقیق قابل اعتماد است و از اسناد گرانبهای این قرن به‌شمار می‌رود (همان: ۱۳۶ الی۱۳۹).
https://www.tgoop.com/Minavash



tgoop.com/Minavash/1340
Create:
Last Update:

📘اَناهیتا

📝ابراهیم پورداود

هـریـمن لـوای ظـفـر بـرفـراشت
عرب را بایران زمین برگماشت...

بتاراج رفت آنـچـه بـد سـیـم و زر
ز ایـــوان شــاهــنـشه دادگر...

چو رفت از میان تاج و تخت شهی
نـمـاند بـجا نـیـز دیـن بـهی...

اهـورا ز تـو چاره بـایـسـت و بـس
«جَسَ مِه اَوَنگهه» بفریاد رس...

دریـــغــا ز فــر و ز بــرز کــیـان
دریـغـا ز آیــیـن اسـپـیـتمان...

از آن روز گــلـزار مـا خار گـشـت
ز هرسو گـزندی نـمودار گشت

از آن روز شـد واژگـون بـخـت زن
سـیه‌چادر افـکند و شد شوم تن

رخ نــازنــیـنـش بـپـرده نـهـفـت
بـزنـدان‌سرا شـد بـانـدوه جفت

از آن روز هـم مـرد درویــش شـد
سبک‌مایه و سست‌اندیش شد...

بـــهـل قــصـۀ تـازی و پـیـغـوی
سخن گـوی از خـسرو پـهـلوی

شـهـنـشـاه را تـخـت پایـنـده بـاد
هــمـاره بـرو بــوم مـا زنـده باد
(پورداود، ۱۳۴۳: ذیل «مثنوی یزدگردشهریار»، ۳۸۹ الی۳۹۷)

کتاب «اَناهیتا»، شامل زندگی‌نامه و پنجاه مقاله و گفتار از ابراهیم پورداود است که با اجازۀ او و به کوشش مرتضی گرجی در سال ۱۳۴۳ انتشار یافت. این کتاب بار دیگر در سال ۱۳۸۰ با تصحیح میترا مهرآبادی و سانسور قسمت‌هایی ازجمله حذف گفتار تدریس زبان عربی باید از برنامۀ فرهنگ ما حذف شود، تجدید چاپ شد.

پورداود در پانزدهم اسفند ۱۲۶۴ در محلۀ سبزه‌میدان رشت چشم به جهان گشود. او یکی‌دو سال پیش از غوغای مشروطیت برای تحصیل عازم تهران شد. سپس به بیروت رفت و نام پورداود را برای خود انتخاب کرد. پس از دو سال‌ونیم اقامت در لبنان، برای دیدار خانواده‌اش به رشت برگشت و بعد از چند هفته رهسپار فرانسه شد و در پاریس به تحصیل حقوق پرداخت. چند سال هم در برلین سکونت گزید و در ادامه با زن و یگانه فرزندش رهسپار هندوستان شد و دوسال‌و‌نیم در آنجا اقامت کرد و به انتشار بخشی از مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت. پورداود پس از سال‌های دراز به ناچار از اروپا رخت بربست و در سال ۱۳۱۸ وارد تهران شد و در دانشگاه تهران مشغول به تدریس گردید (همان: ۱ الی۳).

پورداود (۱۲۶۴-۱۳۴۷) بااین‌که در کودکی به مکتب و مدرسۀ دینی رفت، در آغاز جوانی طب تحصیل کرد، در پاریس علم حقوق آموخت، روزگاری در صحنۀ سیاست ظاهر شد و زمان درازی از عمر را به شاعری پرداخت، اما سرانجام در پرتو کتاب اوستا، راه خود را بازیافت و سالیان درازی از عمر خویش را بر سر این کار به‌سر آورد (همان: ۹). علامه محمد قزوینی در مورد سبک نگارش پورداود در اوستا، در مکتوبی خطاب به او، می‌نویسد:

این کتاب یکی دو ماه قبل برای بنده رسیده و بنده با کمال لذت، یک دور آن را مطالعه کردم و خواستم همان‌وقت مکتوبی خدمت سرکار در این خصوص عرض کنم و سرکار را به این خدمت بسیارمهم به ادبیات فارسی، یعنی ترجمۀ اوستا به فارسی سلیس معمولی عوام‌فهمِ خواص‌پسند که شاید اولین مرتبه باشد بعد از اسلام که چنین کاری انجام شده است، تهنیت بگویم ولی حقیقتش این است، که به قول سعدی خجل شد چو پهنای دریا بدید، خودم را و معلومات ناقصۀ خودم را در جنب این کتاب عظیم‌القدر عظیم‌الشأن کبیرالحجم، کوچک دیدم (همان: ۱۰).
پورداود نیز در سال ۱۳۰۷ دیباچه‌ای بر «بیست مقالۀ قزوینی» نوشت و قزوینی را دانشمند پاک‌سرشت، استاد ارجمند و فرزانه‌دوست خود خواند و اذعان داشت که آثار گرانبهای قزوینی به خوبی گویای پایۀ دانش و نمودار نهاد نیک اوست. چنان‌که در ادامه به دوستی خود با علامه قزوینی اشاره کرده و می‌افزاید چون من سال‌ها با مرحوم قزوینی در پاریس و برلن بودم و با همدیگر دوستی داشتیم، به درستی می‌توانم بگویم که وسعت اطلاعات او بسیار بیشتر از آن اندازه‌ای است که در آثار وی دیده می‌شود. قزوینی بسیار دقیق و بی‌اندازه بااحتیاط بود و از نوشتن بسیاری از مطالب خودداری می‌کرد. اینست که آنچه از او به‌جا مانده، به تحقیق قابل اعتماد است و از اسناد گرانبهای این قرن به‌شمار می‌رود (همان: ۱۳۶ الی۱۳۹).
https://www.tgoop.com/Minavash

BY میناوش




Share with your friend now:
tgoop.com/Minavash/1340

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial) Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. To edit your name or bio, click the Menu icon and select “Manage Channel.” There have been several contributions to the group with members posting voice notes of screaming, yelling, groaning, and wailing in different rhythms and pitches. Calling out the “degenerate” community or the crypto obsessives that engage in high-risk trading, Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared this group on his Twitter. He wrote: “hey degen, are you stressed? Just let it out all out. Voice only tg channel for screaming”. Some Telegram Channels content management tips
from us


Telegram میناوش
FROM American