tgoop.com/Minavash/1322
Last Update:
📘اشارات و تنبیهات
📝ابوعلی سینا
ابوعلی سینا بنابر آنچه مشهور است، پیرو ارسطو بود و سبکی مشایی (عقلی محض) داشت و معروفترین کتاب فلسفی او، یعنی شِفا، تأییدی بر صحّت این مطلب است. هرچند باید دانست که بوعلی علاوه بر شفا، دارای کتاب مهم دیگری با عنوان الاشارات و التنبیهات است که آخرین اثر فلسفیاش شمرده میشود.
ابوعلی سینا در کتاب «اشارات و تنبیهات»، که از دو قسمت منطق و حکمت اسلامی تشکیل شده است، علاوه بر مطرح کردن مطالب فلسفی به سیاق گذشته، در نَمَطِ (راه و روش) هشتم و نهم و دهم از تمایل خود به عرفان و تصوّف و به اعتباری دقیقتر، فلسفۀ اشراقی، پرده برداشته است. ابوعلی سینا در نمطِ هشتم: از شادمانی و نیکبختی، در نمطِ نهم: از علوم و مقامات صوفیه و در نمط دهم: از اسرار و کرامات عارفان سخن میگوید. او ضمن تفاوت گذاشتن میان زاهد [دوری کننده از لذّات مادّی]، عابد [عبادتکننده] و عارف [دنبالکننده معرفت]، زهد و عبادتِ غیرعارف را نوعی معامله برای دریافت پاداش اخروی برشمرده (ابوعلی سینا، ۱۳۶۳: ۴۴۱-۴۴۲) و با تأکید بر گشادهرویی و برابربینی عارفان مینویسد:
عارف، گشادهرو و خوشبرخورد و خندان است، در تواضع و فروتنی کودکان و خردسالان را همچون بزرگسالان محترم میشمارد، از گمنام همچون آدم مشهور با گشادهرویی استقبال میکند. چگونه گشادهرو نباشد درحالتیکه او بهحق مسرور و شاد است و در هرچیزی خدا را میبیند؟ و چگونه برابر نداند درحالتیکه همگان در نزد او شبیه اهل رحمتاند که به باطل اشتغال ورزیدهاند (همان: ۴۵۵)؟ عارف به تجسس احوال مردم نمیپردازد و هنگام مشاهدۀ امر ناخوشایند خشم بر او مستولی نمیشود (همان: ۴۵۶). عارف گاهی در حال اتصال بهحق از جهان محسوس غافل میشود و تکالیف شرعی را انجام نمیدهد. او گناهکار نیست، زیرا او در حکم غیرمکلفین است (همان: ۴۵۸).
ابنسینا در نمطِ دهم، امکان وقوع کرامات و امور خارق عادت را تأیید کرده و بر آن اعتقاد است که عارف میتواند در عناصر تصرّف کند و سبب دگرگونی آنها شود، میتواند از غیب و حوادث آینده خبر دهد و در کل میتواند دست به انجام اموری زند که خارج از توان و عادت انسانهای عادی است. هرچند همۀ این امور بر مجرای طبیعی است (همان: ۴۶۱). او ضمن تأکید بر طبیعی بودن و عدمِمخالفت این امور با قوانین طبیعت و اختصاص نداشتن آن به پیامبران (همان: ۴۶۵-۴۶۶)، مینویسد:
نفس انسانی همانگونه که در خواب به غیب دسترسی پیدا میکند، مانعی ندارد که در بیداری نیز به آن دست یابد. مگر آنکه مانعی چون فساد مزاج یا خفتگی قوۀ تخیّل و حافظه وجود داشته باشد (همان: ۴۶۷). اوهام مردم گاهی به تدریج یا یکدفعه مزاج را تغییر میدهد و درنتیجه بیماری روی میآورد یا از بیماری رهایی پیدا میکند. بنابراین بعید ندان که برخی نفوس ملکهای داشته باشند که تأثیر آن از بدن آنان تجاوز کند و آنچنان قوی باشند که گویی نفس جهان است... و بعید ندان که از قوای خاص آنان به قوای نفوس دیگر برسد و در آنها کارگر افتد (همان: ۴۸۷). موضوع چشم زخم ممکن است از این قبیل باشد. و مبدأ آن یک حالت نفسانی اعجابآور است که در شیء یا شخص مورد تعجب تأثیر بد میگذارد و این بر اثر تأثیر آن است. و فقط کسی این مطلب را بعید میداند که فرض میکند فقط تماس باعث تأثیر در اجسام است (همان: ۴۸۹).
ابوعلی در ادامۀ این کتاب، سرچشمۀ پدیدههای عجیب و غیرعادی در جهان را سه منشأ معرفی کرده است: ۱-حوادث عجیبی که علت آنها نفوس قوی است. مانند سِحر و امور خارق عادت. ۲-حوادث عجیبی که علت آنها اجسام مادی است. مانند شعبدهها. ۳-حوادث عجیبی که علت آنها اجرام آسمانی است. مانند طلسمات و تأثیر موجودات غیرارگانیک (همان: ۴۹۰-۴۹۱).
شاید اخباری دربارۀ عارفان بشنوی که مربوط به دگرگونی عادت باشد و شما به تکذیب آن مبادرت نمایید. مثلاً بگویند که عارفی طلب باران برای مردم نماید و باران ببارد، یا طلب شفای کسی را نماید و او شفا یابد، یا بر مردم نفرین کند و خسوف و زلزله و یا نوعی هلاکت برای مردم پیش آید... یا درّنده رامشان شود و پرنده از آنان فرار نکند، یا امثال این کارها که محال و ممتنع قطعی نیستند. پس توقّف کنید و عجله نکنید؛ زیرا این کارها علل و اسبابی در اسرار طبیعت دارند (همان: ۴۸۶).
https://www.tgoop.com/Minavash
BY میناوش

Share with your friend now:
tgoop.com/Minavash/1322