tgoop.com/Minavash/1211
Last Update:
📘چشمهایش
📝مجتبی بزرگ علوی
در سرتاسر کشور زندان میساختند و باز هم کفاف زندانیان را نمیداد. از شرق و غرب، از شمال و جنوب، پیرمرد و پسربچه ده ساله، آخوند و رعیت، بقال و حمامی و آب حوضکش را به جرم اینکه خوابنما شده بودند و در خواب سقوط رژیم دیکتاتوری را آرزو کرده بودند، به زندانها انداختند (بزرگ علوی، ۱۳۵۷: ۶).
رمان «چشمهایش» که گویی بهترین نوشتۀ مجتبی بزرگ علوی است، داستان چشمهای زنی ناشناس با نام مستعار فرنگیس است که توسط قهرمان دیگر داستان، استاد ماکانِ نقاش، به تصویر کشیده شده است. ماکانِ نقاش و تبعید شده به خراسان که برخی او را کمالالملک تصوّر کردهاند، با فاکتورهایی مانند مرگ در میانسالی، دفن شدن در شهرری و سابقهای که نویسندۀ کتاب در حزب توده داشته است، ظاهراً کسی جز دکتر تقی ارانی نیست.
چشمهایش با وجود تمجید و ستایشهای متعددی که از آن شده است، گویی رمانی معمولی با تِمی سیاسی است که به تبلیغ مبارزه و افکار انقلابی پرداخته و ضمن اشاره به نقش مهم انگلیسها بر حاکمیت رضاشاه، از دیکتاتوری و خفقان حاکم بر ایران آن دوران سخن میگوید. هرچند مجتبی مینوی معتقد است بزرگ علوی در داستاننویسی از صادق هدایت موفقتر بود و نثر فارسی او نیز برخلاف نثر صادق هدایت معیوب نیست. چنانکه محمدرضا شفیعی کدکنی هم فارسی بزرگ علوی را ورزیدهتر از هدایت میخواند (مینوی و شفیعی کدکنی، ۱۳۵۲: ۱۲).
منابع:
_ بزرگ علوی، مجتبی، ۱۳۵۷، چشمهایش، تهران، امیرکبیر.
_ مینوی، مجتبی و شفیعی کدکنی، محمدرضا، ۱۳۵۲، «مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده»، کتاب امروز، شماره ۶.
https://www.tgoop.com/Minavash
BY میناوش

Share with your friend now:
tgoop.com/Minavash/1211