MINAVASH Telegram 1208
📘و خدایان دوشنبه‌ها می‌خندند

📝محمدرضا خوش‌بین خوش‌نظر

فرهاد و بهرام و حسن، که معمولاً با نام‌های سیاهه و پسرک و چاقه خوانده می‌شوند، سه دوست دوران کودکی‌ هستند. سیاهه به دنبال عشق‌وحال و دختربازی است. پسرک باآن‌که به دختر همسایۀ جدیدشان علاقه‌مند شده است، فریب مرد جوانی را خورده است که باتمام تردیدهایش از او متنفر نیست و حتی در دیدار بعدی خود را داوطلبانه در اختیار او می‌گذارد تا از وی کامجویی کند (خوش‌بین خوش‌نظر، ۱۳۷۴: ۸۷-۸۸). و چاقه نیز یک‌باره و بدون هیچ منطقی مذهبی می‌شود تا آنجا که در حدود شانزده سالگی به جبهه می‌رود و در حین خنثی کردن میدان مین کشته می‌شود.
بهرام، از کودکی، از پدر خود کتک می‌خورد و مورد توهین قرار می‌گرفت! مادرش نیز با تمام علاقه‌ای که به او داشت، اندوهگین به‌نظر می‌رسید و عملاً از زندگی دست‌شسته بود. بهرام در دبیرستان با حسّی دوگانه، میان همجنس‌گرایی و دگرجنس‌گرایی، روبه‌رو بود؛ لذا مدّتی از مفعول واقع‌شدن لذّت می‌برد (همان: ۱۰۰) تاآن‌که روزی حسّی منزجرانه به او دست می‌دهد و در ادامه شریک جنسیِ مذکر، جوان و مذهبی‌اش را با چاقو سلاخی می‌کند (همان: ۱۳۰-۱۳۱).

بهرام یک شب هم به بستر پدرش می‌رود و سَر او را می‌بُرد. مادرش خودکشی می‌کند و در نامه‌ای به او می‌نویسد که پدرش عموی او بوده و پدر اصلی‌‌اش را کشته است. در ادامه بهرام با ماندانا، دختر همسایه، ازدواج می‌کند تاآن‌که یک شب متوجه می‌شود که همسرش با دوست سابقش، فرهاد، درحال سکس است؛ لذا سَر فرهاد را هم می‌بُرد و پسرش، سیاوش، را زنده‌به‌گور می‌کند. سپس چاقو را به ماندانا می‌دهد تا شخصاً به زندگی‌اش خاتمه دهد و خودش نیز خودکشی می‌کند.
رمان «و خدایان دوشنبه‌ها می‌خندند»، که گویی بلافاصله پس از چاپ متوقف شد و انصار حزب‌‌الله انتشارات آن را به آتش کشانیدند، نقد بی‌عدالتی و به چالش کشاندن آموزه‌های دینی است. نقد پنهان جنگ است و نقدی که اعتراضات آن از نام کتاب آغاز می‌شود؛ چراکه خدایان و نه خدا، آن هم تنها در روز دوشنبه - نه در روزهای جمعه و شنبه و یکشنبه - می‌خندند.
در قسمتی از این کتاب، بهرام در نامه‌ای به حسن می‌نویسد:

اگر تو تمام عراقی‌ها را بکشی و من پدرم را، اگر روزی (که من هنوز به بودن آن روز یقین حاصل نکرده‌ام) تو به بهشت بروی و من به جهنم، به خدا اعتراض خواهم کرد. فریاد خواهم زد. خواهم گفت که من قبول ندارم. باور کن که چنین خواهم کرد... بگو چگونه اینها را توجیه می‌کنی؟ به من بگو چرا باید تو به بهشت بروی و من به جهنم؟ این‌ها را به من بگو. به من بگو که اگر یک عراقی یا یک آمریکایی به خاطر خدا تو را بکشد کدامیکتان به بهشت می‌روید (همان: ۱۵۰)؟

منبع:

_ خوش‌بین خوش‌نظر، محمدرضا، ۱۳۷۴، و خدایان دوشنبه‌ها می‌خندند، تهران، مرغ آمین.
https://www.tgoop.com/Minavash



tgoop.com/Minavash/1208
Create:
Last Update:

📘و خدایان دوشنبه‌ها می‌خندند

📝محمدرضا خوش‌بین خوش‌نظر

فرهاد و بهرام و حسن، که معمولاً با نام‌های سیاهه و پسرک و چاقه خوانده می‌شوند، سه دوست دوران کودکی‌ هستند. سیاهه به دنبال عشق‌وحال و دختربازی است. پسرک باآن‌که به دختر همسایۀ جدیدشان علاقه‌مند شده است، فریب مرد جوانی را خورده است که باتمام تردیدهایش از او متنفر نیست و حتی در دیدار بعدی خود را داوطلبانه در اختیار او می‌گذارد تا از وی کامجویی کند (خوش‌بین خوش‌نظر، ۱۳۷۴: ۸۷-۸۸). و چاقه نیز یک‌باره و بدون هیچ منطقی مذهبی می‌شود تا آنجا که در حدود شانزده سالگی به جبهه می‌رود و در حین خنثی کردن میدان مین کشته می‌شود.
بهرام، از کودکی، از پدر خود کتک می‌خورد و مورد توهین قرار می‌گرفت! مادرش نیز با تمام علاقه‌ای که به او داشت، اندوهگین به‌نظر می‌رسید و عملاً از زندگی دست‌شسته بود. بهرام در دبیرستان با حسّی دوگانه، میان همجنس‌گرایی و دگرجنس‌گرایی، روبه‌رو بود؛ لذا مدّتی از مفعول واقع‌شدن لذّت می‌برد (همان: ۱۰۰) تاآن‌که روزی حسّی منزجرانه به او دست می‌دهد و در ادامه شریک جنسیِ مذکر، جوان و مذهبی‌اش را با چاقو سلاخی می‌کند (همان: ۱۳۰-۱۳۱).

بهرام یک شب هم به بستر پدرش می‌رود و سَر او را می‌بُرد. مادرش خودکشی می‌کند و در نامه‌ای به او می‌نویسد که پدرش عموی او بوده و پدر اصلی‌‌اش را کشته است. در ادامه بهرام با ماندانا، دختر همسایه، ازدواج می‌کند تاآن‌که یک شب متوجه می‌شود که همسرش با دوست سابقش، فرهاد، درحال سکس است؛ لذا سَر فرهاد را هم می‌بُرد و پسرش، سیاوش، را زنده‌به‌گور می‌کند. سپس چاقو را به ماندانا می‌دهد تا شخصاً به زندگی‌اش خاتمه دهد و خودش نیز خودکشی می‌کند.
رمان «و خدایان دوشنبه‌ها می‌خندند»، که گویی بلافاصله پس از چاپ متوقف شد و انصار حزب‌‌الله انتشارات آن را به آتش کشانیدند، نقد بی‌عدالتی و به چالش کشاندن آموزه‌های دینی است. نقد پنهان جنگ است و نقدی که اعتراضات آن از نام کتاب آغاز می‌شود؛ چراکه خدایان و نه خدا، آن هم تنها در روز دوشنبه - نه در روزهای جمعه و شنبه و یکشنبه - می‌خندند.
در قسمتی از این کتاب، بهرام در نامه‌ای به حسن می‌نویسد:

اگر تو تمام عراقی‌ها را بکشی و من پدرم را، اگر روزی (که من هنوز به بودن آن روز یقین حاصل نکرده‌ام) تو به بهشت بروی و من به جهنم، به خدا اعتراض خواهم کرد. فریاد خواهم زد. خواهم گفت که من قبول ندارم. باور کن که چنین خواهم کرد... بگو چگونه اینها را توجیه می‌کنی؟ به من بگو چرا باید تو به بهشت بروی و من به جهنم؟ این‌ها را به من بگو. به من بگو که اگر یک عراقی یا یک آمریکایی به خاطر خدا تو را بکشد کدامیکتان به بهشت می‌روید (همان: ۱۵۰)؟

منبع:

_ خوش‌بین خوش‌نظر، محمدرضا، ۱۳۷۴، و خدایان دوشنبه‌ها می‌خندند، تهران، مرغ آمین.
https://www.tgoop.com/Minavash

BY میناوش




Share with your friend now:
tgoop.com/Minavash/1208

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The public channel had more than 109,000 subscribers, Judge Hui said. Ng had the power to remove or amend the messages in the channel, but he “allowed them to exist.” Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” Among the requests, the Brazilian electoral Court wanted to know if they could obtain data on the origins of malicious content posted on the platform. According to the TSE, this would enable the authorities to track false content and identify the user responsible for publishing it in the first place. As the broader market downturn continues, yelling online has become the crypto trader’s latest coping mechanism after the rise of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May and beginning of June, where holders made incoherent groaning sounds and role-played as urine-loving goblin creatures in late-night Twitter Spaces. Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit.
from us


Telegram میناوش
FROM American