tgoop.com/Minavash/1187
Last Update:
📘یک گوشهٔ پاک و پُرنور
📝ارنست همینگوی
داستان کوتاه «یک گوشۀ پاک و پُرنور»، یکی از داستانهای زیبای ارنست همینگوی است که چندین سطر آن شگفتانگیز است. داستان پیرمردِ هشتاد سالۀ پولداری که چندیپیش خودکشی ناموفّقی داشته و مدّتی است در کافهای تمیز و پُرنور، هر شب و تا نیمههای شب، درحال خوردن مشروب است.
تنها هیچی بود که خوب میشناخت. همهاش هیچی بود و مردی که هیچ بود. تنها همین بود و فقط به روشنایی بود که نیاز داشت و اندکی پاکی و نظم... اما میدانست که همهاش هیچ بود و باز هیچ و هیچ و باز هیچ. ای هیچِ ما که در هیچی، نام تو هیچ باد. قلمرو تو هیچ باد، ارادۀ تو هیچ در هیچ باد، همانگونه که در هیچ است. در این هیچ، هیچِ روزانۀ ما را به ما عطا کن و هیچِ ما را هیچ مکن، همانگونه که ما هیچهای خود را هیچ میکنیم... درود بر هیچِ سراپا هیچ، هیچ با توست (همینگوی، ۱۳۹۲: ۳۱۰).
منبع:
_ همینگوی، ارنست، ۱۳۹۲، بهترین داستانهای کوتاه، گزیده و ترجمه احمد گلشیری، تهران، نگاه.
https://www.tgoop.com/Minavash
BY میناوش

Share with your friend now:
tgoop.com/Minavash/1187