Audio
🍷در دفاع از وطندوستی
سخنرانی در خانه اندیشمندان علوم انسانی ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ به مناسبت جشن فروردینگان که به همت انجمن زروان و موسسه فرهنگی خورشید راگا برگزار شد.
🎙 #عبدالحمید_ضیایی
🔗 درد جاودانگی
#نقد_وطنگرایی #دفاع_از_میهنگرایی #میهندوستی #ایراندوستی
@Jaryaann
سخنرانی در خانه اندیشمندان علوم انسانی ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ به مناسبت جشن فروردینگان که به همت انجمن زروان و موسسه فرهنگی خورشید راگا برگزار شد.
🎙 #عبدالحمید_ضیایی
🔗 درد جاودانگی
#نقد_وطنگرایی #دفاع_از_میهنگرایی #میهندوستی #ایراندوستی
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✨ مراسم «شبِ علی رضاقلی»
به همت مجله بخارا در ۲۳ فروردین ۱۳۹۸، دو سال پیش از درگذشت او
یک کاربر توئیتر در توصیف این صحنه نوشته است:
«علی رضاقلی را هیچ وقت با چشم گریان ندیدم، جز این صحنه ... برای ایرانش»
#علی_رضاقلی در آغاز سخنانش در این نشست #شبهای_بخارا پس از آنکه توضیح میدهد که تنها انگیزه او از درس خواندن علاقهاش به ایران بوده که قلباش به مهر آن میتپیده، در ادامه میگوید که میخواسته در حد توان خود در ایران از رنج مردم بکاهد و آجری روی آجر بگذارد.
🔗 منبع ویدئو: بخارا
⬅️ شنیدن سخنرانی کامل علی رضاقلی
#ایراندوستی #ساختن
#تو_یکی_نهی_هزاری_تو_چراغ_خود_برافروز
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
به همت مجله بخارا در ۲۳ فروردین ۱۳۹۸، دو سال پیش از درگذشت او
یک کاربر توئیتر در توصیف این صحنه نوشته است:
«علی رضاقلی را هیچ وقت با چشم گریان ندیدم، جز این صحنه ... برای ایرانش»
#علی_رضاقلی در آغاز سخنانش در این نشست #شبهای_بخارا پس از آنکه توضیح میدهد که تنها انگیزه او از درس خواندن علاقهاش به ایران بوده که قلباش به مهر آن میتپیده، در ادامه میگوید که میخواسته در حد توان خود در ایران از رنج مردم بکاهد و آجری روی آجر بگذارد.
🔗 منبع ویدئو: بخارا
⬅️ شنیدن سخنرانی کامل علی رضاقلی
#ایراندوستی #ساختن
#تو_یکی_نهی_هزاری_تو_چراغ_خود_برافروز
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Audio
🔈 سخنرانی «اخلاق سعدی»
🎙استاد #مصطفی_ملکیان
🗓 فروردین ۹۷،شیراز
🔗 منبع: کانال مصطفی ملکیان
#اخلاق #سعدی
@Jaryaann
🎙استاد #مصطفی_ملکیان
🗓 فروردین ۹۷،شیراز
🔗 منبع: کانال مصطفی ملکیان
#اخلاق #سعدی
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اول اردیبهشت، سالروز درگذشت #سهراب_سپهری (۱۳۰۷- ۱۳۵۹)
🔗 منبع: کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@Jaryaann
🔗 منبع: کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@Jaryaann
✨ اینکه بلافاصله پس از فاجعه انفجار در #بندرعباس بوشهریها جشنواره موسیقی کوچه را به دستهٔ سوگواری تبدیل میکنند، اصفهانیها رکورد اهدای خون را میزنند، گیلانیها و تبریزیها نصف روز در صف اهدای خون منتظر میمانند، پزشکان پرشماری نشانی مطب خود را برای درمان رایگان مجروحان میگذارند و اردبیلیها جشن تیم فوتبال خود را به آینده موکول میکنند، تبلور یک چیز است: #ایران
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
همانهایی که برای برگزاری #فستیوال_کوچه هفتهها جنگیدند تا هم خود شاد باشند و هم مردم را شاد کنند، بدون هیچ بخشنامه و هیچ دستور و اجباری، بزرگترین دسته سوگواری و عزاداری را برای #حادثه_بندرعباس تشکیل دادهاند. اینجا #ایران است.
🔗 منبع: بر مبنای توئیتهایی از مسعود لاهوت (۱ و ۲)، روزنامهنگار و بومشناس حیات وحش
#ملت_همبسته
🔺پینوشت:
بخش مهمی از اهداکنندگان خون در کشور برای هموطنان بندرعباسی زنان هستند.
@Jaryaann
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
همانهایی که برای برگزاری #فستیوال_کوچه هفتهها جنگیدند تا هم خود شاد باشند و هم مردم را شاد کنند، بدون هیچ بخشنامه و هیچ دستور و اجباری، بزرگترین دسته سوگواری و عزاداری را برای #حادثه_بندرعباس تشکیل دادهاند. اینجا #ایران است.
🔗 منبع: بر مبنای توئیتهایی از مسعود لاهوت (۱ و ۲)، روزنامهنگار و بومشناس حیات وحش
#ملت_همبسته
🔺پینوشت:
بخش مهمی از اهداکنندگان خون در کشور برای هموطنان بندرعباسی زنان هستند.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
🔺نام خلیج پارس بر نقشه سنگی دو هزار ساله بدست آمده از روم باستان
❗️پاسداشت روز ملی #خلیج_فارس (۱۰ اردیبهشتماه) نه پافشاری روی یک نام و نه بهانهای برای توهین به اعراب خلیج فارس یا عربستیزی، که در واقع مقابله با جعل تاریخ و تحریف واقعیت و در واقع مراقبت از راستی و حقیقت است.
دولتهای حاشیه خلیج فارس که میلیونها و چه بسا میلیاردها دلار برای تاریخسازی در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و رسانههای دنیا هزینه میکنند، میدانند که برای ساختن جایگاهی در «آینده» باید معنا و هویتی قدرتمند در «گذشته» برای خود جعل کنند. اینجاست که این کشورهای تازهتأسیس (در قیاس با ایران) در جنگ روایتها اقدام به تحریف تاریخ میکنند. این مسیر از تغییر نام خلیج فارس آغاز شده و در این سالها به ثبت مالکیت آثار هنری و فرهنگی ایرانزمین در موزههای دنیا به نام خود رسیده است. بر ما ایرانیان است که آگاهانه و به دور از هر گونه پرخاش، دگرستیزی و حتی ماندن در افتخارات این سرزمین، در برابر چنین پروژههای مبتنی بر جعل و دستکاری تاریخ و جغرافیا و میراث فرهنگی بایستیم.
🔗 منبع تصویر: کانال هیستوگرافی
#سند_تاریخی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
❗️پاسداشت روز ملی #خلیج_فارس (۱۰ اردیبهشتماه) نه پافشاری روی یک نام و نه بهانهای برای توهین به اعراب خلیج فارس یا عربستیزی، که در واقع مقابله با جعل تاریخ و تحریف واقعیت و در واقع مراقبت از راستی و حقیقت است.
دولتهای حاشیه خلیج فارس که میلیونها و چه بسا میلیاردها دلار برای تاریخسازی در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و رسانههای دنیا هزینه میکنند، میدانند که برای ساختن جایگاهی در «آینده» باید معنا و هویتی قدرتمند در «گذشته» برای خود جعل کنند. اینجاست که این کشورهای تازهتأسیس (در قیاس با ایران) در جنگ روایتها اقدام به تحریف تاریخ میکنند. این مسیر از تغییر نام خلیج فارس آغاز شده و در این سالها به ثبت مالکیت آثار هنری و فرهنگی ایرانزمین در موزههای دنیا به نام خود رسیده است. بر ما ایرانیان است که آگاهانه و به دور از هر گونه پرخاش، دگرستیزی و حتی ماندن در افتخارات این سرزمین، در برابر چنین پروژههای مبتنی بر جعل و دستکاری تاریخ و جغرافیا و میراث فرهنگی بایستیم.
🔗 منبع تصویر: کانال هیستوگرافی
#سند_تاریخی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🌀 رقص به مثابه مقاومت و ترمیم زخم جمعی
به بهانه عزاداری در فستیوال کوچه
«رقصنده روح را میبیند»... مات و مبهوت مانده بودم در این عزای عمومی. دستم نمیرفت به استوری یک پیام تسلیت. دلم نمیخواست امید توخالی بدهم. از طرفی نمیخواستم آه و نالهی بیهوده کنم. تا اینکه فیلم عزاداری در فستیوال کوچه را دیدم؛ رقص و سوگ. یاد بخشی از کتاب #پل_استالر، انسانشناس، افتادم که در آن از جنبش هوکا (Hauka) میگوید. جنبش مقاومت مردم نیجر در مقابل استعمار فرانسه؛ که پایهاش رقص بود. جالب اینکه سنتهای سوگواری در جنوب ایران بسیار متاثر از آفریقا هستند.
رقصنده در یک فرایند تسخیر روح (sprit possession) به روح وصل میشود. مدتها مطالعات بر پایه دوگانهپنداری غربی روح/جسم، تفسیر اشتباهی از این سنت داشتند. اما مطالعات بدنمندانه اخیراً، روح را در مقابل جسم نمیگذارند. روح یک بدنمندی است.
وقتی عزیزی فوت میشود، با فقدان یک «ذهنیت» مواجهه نیستیم. ما بو، تصویر، لمس، صدا، ... و در واقع یک «بدن» را از دست دادهایم. وجود بیولوژیک که همان جسد است، هنوز تا چند ساعت تقریباً همان است که بود. اما بدن، مساوی جسد نیست. بدن یک موجودیت اجتماعی است.
کوچه، یک فستیوال موسیقی خالی نیست. کوچه جاییست برای دیدار روح. جایی که ما بدن جمعی خود را باز مییابیم. کوچه مانند رحم، محل رقص جنین، محل بازخوانی روایت روح است. داستان اما روزی داستان شادیست روزی عزا. وقتی بخشی از بدن در ماتم است، بخش دیگر نمیتواند بخندد. حتی اگر از نظر جغرافیایی جدا باشد. این است که امروز در هر کجای این بدن بزرگ، ایران، که باشیم بغض گلویمان را میگیرد. کاش جایی بود ما هم باهم برقصیم.
در رقص جمعی، فرد برای لحظاتی از پوست خود بیرون میرود و موقتاً در یک پوست و بدن جمعی حل میشود. درد تقسیم میشود. دل، هم-دل پیدا میکند. زخم بدنمندی ترمیم میشود و رابطه جدیدی با متوفی ایجاد میشود (ادامه ارتباط در قالبی نو) و پیام سوگ [...] با ضرب سنجها و طبلها در بدنها حک میشود تا هرگز فراموش نشود. در نهایت، این رقص جمعی، نوعی بازآفرینی زندگیست. ایجاد حس دوباره زندگی در دل اندوه و درد.
استالر میگوید رقصنده روح را میبیند، نه اینکه فقط به یادآورد؛ «میبیند»... و رقص به مثابه «مقاومت» ظاهر میشود.
✍️ دکتر #مرتضی_کریمی، انسانشناس و تسهیلگر سوگ
پینوشت:
کتاب Embodying colonial memories از Paul Stoller
کتاب مردمشناسانه #اهل_هوا #غلامحسین_ساعدی درباره تاثیر فرهنگ آفریقا بر موسیقی و عزاداری در جنوب ایران
🔗 منبع و متن کامل
#سوگ #سوگ_جمعی #بدن #رقص #موسیقی #مقاومت #استعمار
#انفجار_بندرعباس #فستیوال_کوچه #بندرعباس #بابازار #ماما_زار
@Jaryaann
به بهانه عزاداری در فستیوال کوچه
«رقصنده روح را میبیند»... مات و مبهوت مانده بودم در این عزای عمومی. دستم نمیرفت به استوری یک پیام تسلیت. دلم نمیخواست امید توخالی بدهم. از طرفی نمیخواستم آه و نالهی بیهوده کنم. تا اینکه فیلم عزاداری در فستیوال کوچه را دیدم؛ رقص و سوگ. یاد بخشی از کتاب #پل_استالر، انسانشناس، افتادم که در آن از جنبش هوکا (Hauka) میگوید. جنبش مقاومت مردم نیجر در مقابل استعمار فرانسه؛ که پایهاش رقص بود. جالب اینکه سنتهای سوگواری در جنوب ایران بسیار متاثر از آفریقا هستند.
رقصنده در یک فرایند تسخیر روح (sprit possession) به روح وصل میشود. مدتها مطالعات بر پایه دوگانهپنداری غربی روح/جسم، تفسیر اشتباهی از این سنت داشتند. اما مطالعات بدنمندانه اخیراً، روح را در مقابل جسم نمیگذارند. روح یک بدنمندی است.
وقتی عزیزی فوت میشود، با فقدان یک «ذهنیت» مواجهه نیستیم. ما بو، تصویر، لمس، صدا، ... و در واقع یک «بدن» را از دست دادهایم. وجود بیولوژیک که همان جسد است، هنوز تا چند ساعت تقریباً همان است که بود. اما بدن، مساوی جسد نیست. بدن یک موجودیت اجتماعی است.
کوچه، یک فستیوال موسیقی خالی نیست. کوچه جاییست برای دیدار روح. جایی که ما بدن جمعی خود را باز مییابیم. کوچه مانند رحم، محل رقص جنین، محل بازخوانی روایت روح است. داستان اما روزی داستان شادیست روزی عزا. وقتی بخشی از بدن در ماتم است، بخش دیگر نمیتواند بخندد. حتی اگر از نظر جغرافیایی جدا باشد. این است که امروز در هر کجای این بدن بزرگ، ایران، که باشیم بغض گلویمان را میگیرد. کاش جایی بود ما هم باهم برقصیم.
در رقص جمعی، فرد برای لحظاتی از پوست خود بیرون میرود و موقتاً در یک پوست و بدن جمعی حل میشود. درد تقسیم میشود. دل، هم-دل پیدا میکند. زخم بدنمندی ترمیم میشود و رابطه جدیدی با متوفی ایجاد میشود (ادامه ارتباط در قالبی نو) و پیام سوگ [...] با ضرب سنجها و طبلها در بدنها حک میشود تا هرگز فراموش نشود. در نهایت، این رقص جمعی، نوعی بازآفرینی زندگیست. ایجاد حس دوباره زندگی در دل اندوه و درد.
استالر میگوید رقصنده روح را میبیند، نه اینکه فقط به یادآورد؛ «میبیند»... و رقص به مثابه «مقاومت» ظاهر میشود.
✍️ دکتر #مرتضی_کریمی، انسانشناس و تسهیلگر سوگ
پینوشت:
کتاب Embodying colonial memories از Paul Stoller
کتاب مردمشناسانه #اهل_هوا #غلامحسین_ساعدی درباره تاثیر فرهنگ آفریقا بر موسیقی و عزاداری در جنوب ایران
🔗 منبع و متن کامل
#سوگ #سوگ_جمعی #بدن #رقص #موسیقی #مقاومت #استعمار
#انفجار_بندرعباس #فستیوال_کوچه #بندرعباس #بابازار #ماما_زار
@Jaryaann
🔵 بازیکنان تیم #استقلال تهران در آغاز بازی در برابر آلومینیوم اراک در لیگ برتر ایران، همراه با تابلوی نقاشی از چهره #محیطبان #کاظم_مصدق به میدان آمدند. آنها پس از پیروزی در این بازی این تابلو را امضا، و به فرزندان این شهید اهدا کردند.
🔗 منبع
#کار_خوب #جان_شیرین #پاس_زندگی
🔺 پینوشت: کاظم مصدق محیطبان پارک ملی گلستان شنبه ۶ اردیبهشت در هنگام گشتزنی در منطقهٔ «کویلر» در شمال غربی پارک ملی گلستان به دو شکارچی غیرمجاز برخورد میکند که تلاش او برای توقف آنها منجر به درگیری و شهادتش شد.
@Jaryaann
🔗 منبع
#کار_خوب #جان_شیرین #پاس_زندگی
🔺 پینوشت: کاظم مصدق محیطبان پارک ملی گلستان شنبه ۶ اردیبهشت در هنگام گشتزنی در منطقهٔ «کویلر» در شمال غربی پارک ملی گلستان به دو شکارچی غیرمجاز برخورد میکند که تلاش او برای توقف آنها منجر به درگیری و شهادتش شد.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 رِین ویلسون بازیگر سرشناس بخاطر ایفای نقش شخصیت «دوایت کورت» در مجموعه تلویزیونی «اداره» (The Office) و جاش شِرر، سرآشپز و مجری برنامه پرمخاطب «آشپزخانه افسانهای» (Mythical Kitchen) هنگام صرف خورش فسنجان، قورمهسبزی و تهدیگ، از اهمیت و اولویت بخشش به دیگری در فرهنگ ایرانی و از تعارف میگویند؛ #آشپزی و #مهر به عنوان نمونههایی از #صادرات_فرهنگی ایران.
🔗 منبع و نسخه کامل
@Jaryaann
🔗 منبع و نسخه کامل
@Jaryaann
«برای از دست دادن چیزی، باید اول صاحبِ آن بود. ما هیچ وقت در این زندگی صاحب چیزی نیستیم و هیچ وقت چیزی را از دست نمیدهیم. در این زندگی فقط باید آواز خواند، باید با غبار روانهای عاشقمان از ته گلو، از ته دل، از ته مغز، از ته قلب، از ته روح آواز بخوانیم.» (فراتر از بودن و موتسارت و باران، کریستین بوبن، ترجمه نگار صدقی، ص۱۲۳، نشر ماهریز)
دارم به این سخن #کریستین_بوبن [...] فکر میکنم. چند باری به آهستگی میخوانمش تا شاید بتوانم به معنای آن که در پسِ عباراتِ روشن و سادهای نهان است نزدیک شوم. میترسم این سادگی بیش از حد، باعث شود که سطحی و شتابزده نگاهم را روی حروف آن بلغزانم و جان کلام بوبن را درنیابم. با شناختی که از بوبن دارم میدانم که در ورای منطق ساده و کودکانه او، تازگی و لطف و غنای سرشاری پنهان است. سادگی او نه در آغاز بلکه در پایان با سالها دلسپاری و درنگ و تأمل و دقت نظر به جان جهان و روح اشیا و پدیدهها حاصل شده. سخن او اگر درست دریافته شود عصارهٔ تمام حکمتها را در خود دارد.
چون نیک بنگریم درمییابیم که میل به تصاحب و ترس از دست دادن، منشأ بسیاری از ترسها و دلهرههای ما آدمهاست. ترس و دلهرهای که چرخهٔ باطلی از رفتارهای نادرست و ناصواب، از حرص و آز و دروغ و ستیز را به همراه دارد. بوبن میگوید ما در این دنیا چیزی از دست نمیدهیم تا بخواهیم برای غلبه بر ترس و هول و هراس ناشی از فقدان آن چیز، به هر تقلّا و تمنّا، به هر دستاویز و رنگ و نیرنگی متوسل بشویم. چرا ما هیچ چیزی را از دست نمیدهیم؟ پاسخش از نگاه بوبن، بسیار ساده و روشن است. آن قدر آشکار که اغلب از فرط بداهت به چشم نمیآید. برای اینکه ما اساساً صاحب و مالک چیزی نیستیم که بخواهیم از دستش بدهیم. از دست دادن لازمهاش در دست داشتن چیزی است. ما به تعبیر #ابوسعید_ابوالخیر اگر سلیمان هم بشویم جز باد چیزی در دست نداریم. «شیخ ما گفت: بادست به دست ایشان و به دست سلیمان نیز (وَ لِسُلیمانَ الرِیْحَ ۸۱/ بیست و یکم)» (اسرار التوحید، ص ۲۵۶). «شیخ ما گفت: عزیزتر از سلیمان نباید و مَلِک از وی عظیمتر نیاید و بازین همه به دست وی جز بادی نبود.»(همان، ص ۳۰۱) در واقع ابوسعید، با هوشمندی و طنز و طربناکی خاص خودش، از باد در اختیار داشتن سلیمان که بنا بر تعبیر قرآن، نمودار کمال عظمت و قدرت او بوده، با استفادهای پارادوکسیکال و ایهامآمیز، درست در جهت مخالف آن، نهایت فقر و نداری و درویشی او را استنباط کرده! سابقهٔ چنین استفادهای، چنان که دکتر شفیعیکدکنی در تعلیلقات ارزندهٔ اسرارالتوحید نشان داده، به تفسیر حقایق سلمی بازمیگردد. #حافظ که اِشرافِ شگفتی به مجموعه مواریث ادبی و معنوی پیش از خود داشته، به احتمال زیاد، به این تفسیر سلمی و ابوسعید نظر داشته آنجا که فرموده است:
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
و این بیت شگفت که آن را به اعتقادم باید لطیفترین ایهام به کار رفته در دیوان حافظ و شاید در سراسر شعر فارسی دانست:
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواَش نیست به جز باد به دست!
باری، با توجه به این تصویر، حتی سلیمان نبی که چنان حشمت و شوکتی داشت که باد، این عنصر سرکش و سرگردان را به فرمان خود گرفته بود، باز در نهایت میدانست که جز باد [...] چیزی در مشت ندارد. حافظ انگار همزمان با استفاده از ظرفیتی که این روایت در اختیار او قرار داده، میخواهد بگوید در عشق به همه چیز نرسیده است و به هیچ رسیده! و چون به هیچ رسیده گویی در حقیقت به همه چیزی رسیده است! در واقع سرمایه و دارایی اصلی عاشق همین «هیچ» است. عاشقی راهی برای به دست آوردن نیست؛ بلکه طریقی برای باختن است. طریقی برای به هیچ رسیدن! به عبارتی، عاشق عشق نمیورزد تا چیزی را به دست آورد بلکه عشق میورزد تا آنچه را که دارد از دست بدهد. مهمترین درس #عشق همین است که در این میدان کسی برنده است که باختن را بیاموزد و بورزد. بنابراین در نگاه نهایی، همه بازندهاند جز عاشقان که باختن حقیقی را آموختهاند. بیجهت نیست که «دل باختن» در زبان فارسی، کنایه از عاشق شدن است. آن هم باختنِ گرانبهاترین متاع یعنی دل، که زبدهٔ وجود و دارایی آدمی است. چه خوب گفت «سایه» که همتا ندارد:
آری، همه باخت بود سرتاسر عمر
دستی که به گیسوی تو بُردم، بُردم!
✍🏼 #ایرج_رضایی
👈🏼 بخش پایانی یادداشت
🔗 از زبان ذره
@Jaryaann
دارم به این سخن #کریستین_بوبن [...] فکر میکنم. چند باری به آهستگی میخوانمش تا شاید بتوانم به معنای آن که در پسِ عباراتِ روشن و سادهای نهان است نزدیک شوم. میترسم این سادگی بیش از حد، باعث شود که سطحی و شتابزده نگاهم را روی حروف آن بلغزانم و جان کلام بوبن را درنیابم. با شناختی که از بوبن دارم میدانم که در ورای منطق ساده و کودکانه او، تازگی و لطف و غنای سرشاری پنهان است. سادگی او نه در آغاز بلکه در پایان با سالها دلسپاری و درنگ و تأمل و دقت نظر به جان جهان و روح اشیا و پدیدهها حاصل شده. سخن او اگر درست دریافته شود عصارهٔ تمام حکمتها را در خود دارد.
چون نیک بنگریم درمییابیم که میل به تصاحب و ترس از دست دادن، منشأ بسیاری از ترسها و دلهرههای ما آدمهاست. ترس و دلهرهای که چرخهٔ باطلی از رفتارهای نادرست و ناصواب، از حرص و آز و دروغ و ستیز را به همراه دارد. بوبن میگوید ما در این دنیا چیزی از دست نمیدهیم تا بخواهیم برای غلبه بر ترس و هول و هراس ناشی از فقدان آن چیز، به هر تقلّا و تمنّا، به هر دستاویز و رنگ و نیرنگی متوسل بشویم. چرا ما هیچ چیزی را از دست نمیدهیم؟ پاسخش از نگاه بوبن، بسیار ساده و روشن است. آن قدر آشکار که اغلب از فرط بداهت به چشم نمیآید. برای اینکه ما اساساً صاحب و مالک چیزی نیستیم که بخواهیم از دستش بدهیم. از دست دادن لازمهاش در دست داشتن چیزی است. ما به تعبیر #ابوسعید_ابوالخیر اگر سلیمان هم بشویم جز باد چیزی در دست نداریم. «شیخ ما گفت: بادست به دست ایشان و به دست سلیمان نیز (وَ لِسُلیمانَ الرِیْحَ ۸۱/ بیست و یکم)» (اسرار التوحید، ص ۲۵۶). «شیخ ما گفت: عزیزتر از سلیمان نباید و مَلِک از وی عظیمتر نیاید و بازین همه به دست وی جز بادی نبود.»(همان، ص ۳۰۱) در واقع ابوسعید، با هوشمندی و طنز و طربناکی خاص خودش، از باد در اختیار داشتن سلیمان که بنا بر تعبیر قرآن، نمودار کمال عظمت و قدرت او بوده، با استفادهای پارادوکسیکال و ایهامآمیز، درست در جهت مخالف آن، نهایت فقر و نداری و درویشی او را استنباط کرده! سابقهٔ چنین استفادهای، چنان که دکتر شفیعیکدکنی در تعلیلقات ارزندهٔ اسرارالتوحید نشان داده، به تفسیر حقایق سلمی بازمیگردد. #حافظ که اِشرافِ شگفتی به مجموعه مواریث ادبی و معنوی پیش از خود داشته، به احتمال زیاد، به این تفسیر سلمی و ابوسعید نظر داشته آنجا که فرموده است:
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
و این بیت شگفت که آن را به اعتقادم باید لطیفترین ایهام به کار رفته در دیوان حافظ و شاید در سراسر شعر فارسی دانست:
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواَش نیست به جز باد به دست!
باری، با توجه به این تصویر، حتی سلیمان نبی که چنان حشمت و شوکتی داشت که باد، این عنصر سرکش و سرگردان را به فرمان خود گرفته بود، باز در نهایت میدانست که جز باد [...] چیزی در مشت ندارد. حافظ انگار همزمان با استفاده از ظرفیتی که این روایت در اختیار او قرار داده، میخواهد بگوید در عشق به همه چیز نرسیده است و به هیچ رسیده! و چون به هیچ رسیده گویی در حقیقت به همه چیزی رسیده است! در واقع سرمایه و دارایی اصلی عاشق همین «هیچ» است. عاشقی راهی برای به دست آوردن نیست؛ بلکه طریقی برای باختن است. طریقی برای به هیچ رسیدن! به عبارتی، عاشق عشق نمیورزد تا چیزی را به دست آورد بلکه عشق میورزد تا آنچه را که دارد از دست بدهد. مهمترین درس #عشق همین است که در این میدان کسی برنده است که باختن را بیاموزد و بورزد. بنابراین در نگاه نهایی، همه بازندهاند جز عاشقان که باختن حقیقی را آموختهاند. بیجهت نیست که «دل باختن» در زبان فارسی، کنایه از عاشق شدن است. آن هم باختنِ گرانبهاترین متاع یعنی دل، که زبدهٔ وجود و دارایی آدمی است. چه خوب گفت «سایه» که همتا ندارد:
آری، همه باخت بود سرتاسر عمر
دستی که به گیسوی تو بُردم، بُردم!
✍🏼 #ایرج_رضایی
👈🏼 بخش پایانی یادداشت
🔗 از زبان ذره
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️#حسین_منزوی
۱ مهر ۱۳۲۵ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳
غزلسرای برجسته و توانمند معاصر که چون به جریانها و گرایشهای سیاسی رایج در بین شعرا و نویسندگان تعلق نداشت در هنگام حیات آنگونه که باید قدر ندید و شناخته نشد.
#شعر زیبای او را با صدای خودش میشنویم.
🔗 منبع: کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی
#شعر_با_صدای_شاعر
@Jaryaann
۱ مهر ۱۳۲۵ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳
غزلسرای برجسته و توانمند معاصر که چون به جریانها و گرایشهای سیاسی رایج در بین شعرا و نویسندگان تعلق نداشت در هنگام حیات آنگونه که باید قدر ندید و شناخته نشد.
#شعر زیبای او را با صدای خودش میشنویم.
🔗 منبع: کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی
#شعر_با_صدای_شاعر
@Jaryaann