tgoop.com/Jaryaann/7074
Last Update:
🔘 بازاندیشی مفاهیم فرهنگی
جشنهای ایرانی - یک
کریسمس یا عید سنوالنتین (یکی از قدیسین مسیحی) ذاتاً هیچ فرقی با مبعث رسول اکرم یا تولد امام محمد باقر ندارد. اما تاریخ طولانی و پیوستهی سکولاریزاسیون (عرفی شدن) در غرب، باعث شده که این مناسبتها از معنای دینی خود تهی شوند ولی همچنان باقی بمانند. این جشنها به هیچ ملت و قومیت و جغرافیای خاصی تعلق ندارند. اما علت این امر جنبهی جهانوطنی و انسانگرایانه و معنوی آنها نیست، پیشینهی دینی آنهاست. عید قربان هم به هیچ ملت و قوم و جغرافیای خاصی تعلق ندارد. عیدی است برای مسلمانان، هر جا که باشند، چنانکه کریسمس عید مسیحیان است، اگر در آفریقا باشند یا اروپا. تفاوت در اینجاست که فرآیند سکولاریزاسیونی که در مسیحیت کریسمس را به جشن خالی -یعنی صرفاً بهانهای برای تعطیلی و خوشگذرانی- تبدیل کرده، در اسلام انجام نشده است. عید قربان را کسی یا جشن میگیرد چون مسلمانی معتقد و ملتزم است، یا اگر معتقد و ملتزم نیست، اصلاً جشن نمیگیرد.
در ایران قضیه مشکلتر هم میشود. هویت اروپایی چندان تنافری با مسیحیت ندارد. البته مسیحیت کمابیش با خشونت و هر جا لازم بوده به ضرب و زور در آنجا مسلط شده. در تاریخ کهن اقوام شمال اروپا خاطرهی مسیحیت اجباری هنوز منعکس است و یونانی و رومی هنوز میتواند بگوید من پیش از مسیحیت خودم متمدن بودم. اما مسیحیت دیگر عامل مهمی نیست که کسی بخواهد در مقابلش چنان موضعی بگیرد. لزومی ندارد ایسلندی، آلمانی، یونانی یا ایتالیایی بودن خود را علیه مسیحیت برجسته کنی. حتی در بعضی جاها هویت ملی همان هویت دینی است، مثلاً در روسیه که روس بودن تقریباً همان مسیحی ارتدکس بودن است. اما در ایران شکاف هویتی عمیقی وجود دارد. اسلامی شدن ایرانی بودن را دفع میکند و ایرانی بودن اسلامی شدن را. در عرصهی سیاست رژیمهای سیاسی پهلوی و جمهوری اسلامی که سراپای وجودشان نفی دیگری است، دستگاه تبلیغات خود را به نوبت بر ایران و اسلام نهادهاند. در هر دو مورد یکی از این دو (ایران یا اسلام) اصل است و دیگری را تنها به اکراه تایید میکنند. اما بر خلاف سیاست، در خود جامعه صلح میان ایران و اسلام برای گروه بزرگی اتفاق افتاده است. زیرا اگر هیچ هویتی نداشته باشی، در هیچ طرف دعوای ایران و اسلام هم طبعاً نیستی و غالب جامعهی ما خصوصاً در نسل جوان هیچ هویتی ندارد. یعنی نه ایرانی است، نه اسلامی، نه چیز دیگر. البته عید سنوالنتین یا هالووین یا کریسمس یا هر چه را دم تیغشان بیاید جشن میگیرند. اما از آن هویت نمیگیرند. زیرا متعلق به آنها نیست. پدران و مادرانشان این کار را نمیکردهاند و خودشان هم از آنجا که تابع چیزی جد مد نیستند، اگر فردا هالووین از مد بیفتد، دیگر در آن شرکت نخواهند کرد. این نقطهی مقابل آن فرآیند پیوسته است که در آن اروپایی بیش از یک و نیم هزاره کریسمس را جشن گرفته، هرقدر هم که عقایدش دگرگون شده باشد.
کهنترین ارجاع به عید سنوالنتین در مقام جشن عاشقان در کتاب مجلس مرغان جفری چاوسر آمده، یعنی اواخر قرون وسطا. سپندارمذگانی که بعضی خواستند در ایران علمش کنند، البته از اینها بسیار کهنتر است و به دوران ساسانی میرسد. اما میان ما و دوران ساسانی نزدیک یک و نیم هزاره تاریخ اسلامی است. سپندارمذگان حتی اگر زیباتر و برازندهتر باشد، نیازمند احیا است، حال آنکه ایرانی امروز دوست دارد مصرف کند، نه احیا. ارثیهای را دوست دارد که به او برسد و خرجش کند. چه میراث فرهنگی، چه نظام سیاسی. برای همین مدام درصدد است خودش را سر سفرهی اروپاییها جا بدهد که هم جشن عاشقانش از پیش موجود است، هم دموکراسیش.
چه عجب اگر بعضی در اروپا احساس میکنند از ما برترند؟ آنها اگر هم وارث هستند، لااقل وارث چیزی هستند که خودشان یا اجدادشان ایجاد کردهاند. ما معتقدیم چون ارثیهی اجدادی نیمهویران افتاده، بهتر است شناسنامهای برای خود جعل کنیم که از اموال کس دیگری به ما به ارث برسد.
✍🏼 #سپاس_ریوندی
#بازاندیشی_مفاهیم_فرهنگی
#شرقزدگی #جشنهای_ایرانی
🔗 آذر بُرزینمهر
#ولنتاین #مناسبت_وارداتی #جشن_ایرانی
@Jaryaann
BY جریانـ
Share with your friend now:
tgoop.com/Jaryaann/7074