خانه فیزیک اصفهان

خانه فیزیک اصفهان

🌀امکان منطقی سفر در زمان قسمت سوم: ✅✅الگوی طبیعی راه دیگر برای حل مسئله‌ی آغازین بحث (این‌که چگونه ممکن است که یک رویداد مانند خاموش شدن ماشین زمان، هم دیرتر از اکنون و هم زودتر از اکنون رخ دهد؟) این است که زمان را همین یک بُعد طبیعی که در آن هستیم بدانیم،…

🌀امکان منطقی سفر در زمان
قسمت چهارم:

✅✅پارادکس پدر بزرگ
روشن است که ما درباره‌ی آینده بسیار کمتر از گذشته می‌دانیم، از این‌رو پارادکس‌هایی که در زمینه‌ی سفر در زمان مطرح می‌شود، درباره‌ی سفر به گذشته‌اند نه سفر به آینده. در اینجا یک نمونه از این پارادکس‌ها که به پارادکس پدربزرگ مشهور است مطرح و از خواننده دعوت می‌کنم که درباره‌ی راه حل آن بیندیشد. پیش از آن، یادآور ‌شوم که این پارادکس‌ با الگوی طبیعی سفر در زمان پیش می‌آید نه الگوی صفحه‌ای یا چند جهانی (الگوی چند جهانی بسیار دور از ذهن است، اما در آن تناقض یا پارادکسی دیده نمی‌شود).

‼️خسرو از پدربزرگش، بیزار است، زیرا پدر خسرو، جنگلبان وظیفه‌شناس، سال‌ها پیش در یک درگیری بر سر شکار غیر مجاز، به دست پدربزرگ‌ خسرو کشته شده است. پدربزرگ از راه خلاف ثروت هنگفتی به جیب زده است و به هنگام مرگ، ثروت کلانی برای خسرو به ارث می‌گذارد. این میراث، هزینه‌ی خرید ماشین زمان را برای خسرو تأمین می‌کند. خسرو با ماشین زمان به 50 سال پیش، زمانی که پدربزرگش بسیار جوان است، سفر می‌کند تا او را پیش از آغاز به کار خلاف، به قتل برساند. او تیرانداز ماهری است و با خود تفنگ خوبی دارد؛ در بزنگاهی مناسب، در کمین پدربزرگش می‌نشیند. پدربزرگ از راه می‌رسد و خسرو تفنگش را به‌سوی او نشانه می‌گیرد. خسرو در آن لحظه هم می‌تواند پدربزرگش را بکشد و هم نمی‌تواند پدربزرگش را بکشد.

✅این روایت، صورت معتدلی از پارادکس پدربزرگ است. در روایت‌های افراطی‌، صریحا تأکید می‌شود که نوه (معمولا نوه‌ی دختری) به زمانی سفر می‌کند که پدربزرگش هنوز با مادربزرگش آشنا نشده است، یا آنکه پدربزرگ، کودکی بیش نیست. روشن است که در روایت‌های افراطی، نوه با کشتن پدر بزرگ، به‌فرض که موفق شود، علاوه بر آن‌که گذشته را تغییر داده، یکی از علت‌های وجود خویش را نابود کرده است. اما برای برقراری پارادکس، همان روایت معتدل ما بسنده است.

❗️مدعای اول) خسرو می‌تواند پدربزرگ‌ را بکشد، زیرا همه‌ی شرایط فیزیکی و روانی کشتن او را دارد.
❗️مدعای دوم) خسرو نمی‌تواند پدربزرگ‌ را بکشد، زیرا این کار منطقا محال است (زیرا با کشتن او، رویداد قتل در 50 سال زودتر از لحظه‌ی آغاز سفر، هم رخ داده و هم رخ نداده است).

⁉️پرسش: کدامیک از دو مدعای بالا راست است، یکی، هردو، هیچ‌کدام؟

✍️ رهام انصاری‌مهر

پایان 🙂

#تماشاخانه_فیزیک

عضویت در کانال👇
☑️ @IsfahanPhysicsHouse

www.tgoop.com/IsfahanPhysicsHouse/2420

1.34K viewsMay 2, 2018 at 12:25

🌀امکان منطقی سفر در زمان
قسمت چهارم:

✅✅پارادکس پدر بزرگ
روشن است که ما درباره‌ی آینده بسیار کمتر از گذشته می‌دانیم، از این‌رو پارادکس‌هایی که در زمینه‌ی سفر در زمان مطرح می‌شود، درباره‌ی سفر به گذشته‌اند نه سفر به آینده. در اینجا یک نمونه از این پارادکس‌ها که به پارادکس پدربزرگ مشهور است مطرح و از خواننده دعوت می‌کنم که درباره‌ی راه حل آن بیندیشد. پیش از آن، یادآور ‌شوم که این پارادکس‌ با الگوی طبیعی سفر در زمان پیش می‌آید نه الگوی صفحه‌ای یا چند جهانی (الگوی چند جهانی بسیار دور از ذهن است، اما در آن تناقض یا پارادکسی دیده نمی‌شود).

‼️خسرو از پدربزرگش، بیزار است، زیرا پدر خسرو، جنگلبان وظیفه‌شناس، سال‌ها پیش در یک درگیری بر سر شکار غیر مجاز، به دست پدربزرگ‌ خسرو کشته شده است. پدربزرگ از راه خلاف ثروت هنگفتی به جیب زده است و به هنگام مرگ، ثروت کلانی برای خسرو به ارث می‌گذارد. این میراث، هزینه‌ی خرید ماشین زمان را برای خسرو تأمین می‌کند. خسرو با ماشین زمان به 50 سال پیش، زمانی که پدربزرگش بسیار جوان است، سفر می‌کند تا او را پیش از آغاز به کار خلاف، به قتل برساند. او تیرانداز ماهری است و با خود تفنگ خوبی دارد؛ در بزنگاهی مناسب، در کمین پدربزرگش می‌نشیند. پدربزرگ از راه می‌رسد و خسرو تفنگش را به‌سوی او نشانه می‌گیرد. خسرو در آن لحظه هم می‌تواند پدربزرگش را بکشد و هم نمی‌تواند پدربزرگش را بکشد.

✅این روایت، صورت معتدلی از پارادکس پدربزرگ است. در روایت‌های افراطی‌، صریحا تأکید می‌شود که نوه (معمولا نوه‌ی دختری) به زمانی سفر می‌کند که پدربزرگش هنوز با مادربزرگش آشنا نشده است، یا آنکه پدربزرگ، کودکی بیش نیست. روشن است که در روایت‌های افراطی، نوه با کشتن پدر بزرگ، به‌فرض که موفق شود، علاوه بر آن‌که گذشته را تغییر داده، یکی از علت‌های وجود خویش را نابود کرده است. اما برای برقراری پارادکس، همان روایت معتدل ما بسنده است.

❗️مدعای اول) خسرو می‌تواند پدربزرگ‌ را بکشد، زیرا همه‌ی شرایط فیزیکی و روانی کشتن او را دارد.
❗️مدعای دوم) خسرو نمی‌تواند پدربزرگ‌ را بکشد، زیرا این کار منطقا محال است (زیرا با کشتن او، رویداد قتل در 50 سال زودتر از لحظه‌ی آغاز سفر، هم رخ داده و هم رخ نداده است).

⁉️پرسش: کدامیک از دو مدعای بالا راست است، یکی، هردو، هیچ‌کدام؟

✍️ رهام انصاری‌مهر

پایان 🙂

#تماشاخانه_فیزیک

عضویت در کانال👇
☑️ @IsfahanPhysicsHouse

BY خانه فیزیک اصفهان