FUM_IRANSHENASI Telegram 1178
کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد
🔰 درباره زبان ملی ما، #پارسی ! #بخش_هفتم نویسنده: استاد #سپنتامهر ! 🔸در (رحله و سفر )نامه یا کوچنامه ابن بطوطه مراکشی یا تحفه النظار به واگردانی و ( ترجمه ) زنده یاد محمد علی موحد تبریزی ج2 که ، از کوچش و (سفر) خود بچین گوید که درسده 8 و به گمان…
🔰درباره زبان ملی ما، #پارسی !

#بخش_هشتم

نویسنده: استاد #سپنتامهر !


🔸مولوی نیز، در مثنوی مردم برای مردم قونیه که آمیخته ای از پارسیان و رومیان، ترکان و تازیان و یونانیان بوده اند به پارسی وعظ و اندرز می فرموده و همین نشان بر رسمیت زبان پارسی در آناتولی هم داشته است.

🔹مولوی زبان پارسی را بارها در مثنوی پاس داشته و ارجن هاده است. گر چه پانترکیستهای ترکیه بسان دروغ پردازان باکویی که تبار ترک برای نظامی گنجوی و... برساخته اند، با اینکه فرزانه گنجه به آشکارا در لیلی و مجنون از پنج گنج یا خمسه، خود را پارسی زبان میداند، نیز، بسان همتایان باکویی خویش، خداوندان دروغ پردازی, سندسازی و جعل و دروغ سازیند و از سویی بسی بیمایه اند و نا آگاه به مثنوی، ازین روی، مولوی را ترک عثمانی و گاه ازبک تبار می شمرند و هرگز بر این گفته برساخته، سند و مدرک و خاستگاهی نتوانسته اند بسازند چرا که رسوایی آنها بسی آشکار شود.

🔸لیک، در داوشگری و ادعا، او را ترک دانند و اهل عثمانی ! ولیک آنچه بر هر پژوهشگری روشنست و آشکار، اینست که همه آفرینه ها و آثار او به پارسیست و از سویی در چندین جای مثنوی و در دیوان کبیر شمس، خود را خراسانی و پارسی زبان خوانده و نیز مردمان را بپارسی گویی سپارش کرده ست.

🔹نیک آشکارست که زبان مادری خویش پارسی بوده و آن را ارج مینهد ولی نه به آوند و دلیل زبان مادریش بودن. که ارجداشت و پاسداشت او بزبان پارسی به آوند و فرنود و دلیلی است که خود مولوی، باز میگوید.
او زبان پارسی را ابزار انتقال و بازگفت چم ها و معانی بلند معرفتی و تذوقات روحانی و عرفانی میداند و گاه برتر از زبان تازی !

🔻در دفتر نخست مثنوی در داستان،ادامه حکایت پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت پس از چند بیت تازی، میگوید :
پارسی گوییم یعنی این کشش،
زآن طرف آید که آمد آن چشش !

🔻این کشش و جاذبه پارسیگویی برای آنست که ابزار چشش و تذوق و چشیدن معرفت روحانی در آدمیست !

🔰به گمان مولوی زبان پارسی را توانمندی و ظرفیتیست که میتواند زبان ادب و عرفان و رازوری و ابزار بیان مفاهیم بلند عارفانه باشد !

🔻ازین روی، مولوی در دفتر سوم و در داستان آن دزد که بن دیواری را میکند و خداوند خانه او را گفت چه میکنی گفت دهل میزنم ! نیز ، باز فرماید:

پارسی گوییم ، هین تازی بهل !
هندوی آن ترک باش ،ای آب وگل !

بایسته است ،پارسی بگوییم و تازی را رهاکن ، بنده آن زیباوش ( آفریدگار جهان) باش ، ای ازآب وگل برآمده !

و باز در همین دفترسوم قصه وکیل صدرجهان گوید :
پارسی گو گرچه تازی خوشترست ،
عشق را خود صد زبان دیگرست !

🔰به هرروی او عارف اسلامیست و زبان تازی را ازینکه زبان قرآنست و دین, خوشتر داند ولی بازهم فرمان وپند میدهد که با اینحال بپارسی ، سخن بگو !

🔸ازیرا ، خلیفگان و جانشینان مولوی و چلبیان همگی تا سده پیش پارسیدان و پارسیگوی بوده اند و به این زبان سروده اند . چنانکه سلطان ولد فرزند او در مثنوی ولدنامه که تذکره ایست مر زندگی مولوی و خلیفگان و چلبیان او ، از جامعه و همبودگان قونیه که چند زبانی بوده ولی همگان پارسی میدانسته و زبان رسمی و مشترک مردم که همه را به هم پیوند میداده و ابزار تفاهم اقوام بوده، پارسی بوده، سخن بمیان آورده و میگوید :

بگذر از گفت ترکی و رومی
که از این اصطلاح محرومی
گوی از پارسی و از تازی
که در این هردو خوش همی‌تازی

🔹ازین بیتها نیک آشکارست که سلطان ولد، سخن گفتن به زبان ترکی و رومی بی بهره بوده و تنها به دو زبان پارسی و تازی چیرگی ،توانایی و تسلط داشته ست.

بازسلطان ولد در ولدنامه گوید:

فارسی گو که جمله دریابند
گرچه زین غافل‌اند و در خوابند!

🔸اگرچه که جمله و همه مردم قونیه پارسی را درمیابند و میدانند، ولیک ،دریافت این چمان و مفاهیم عرفانی دشوار برای مردم نا آگاه و خواب آلوده, دشوارست.

پایان.
🌐@Fum_iranshenasi



tgoop.com/Fum_iranshenasi/1178
Create:
Last Update:

🔰درباره زبان ملی ما، #پارسی !

#بخش_هشتم

نویسنده: استاد #سپنتامهر !


🔸مولوی نیز، در مثنوی مردم برای مردم قونیه که آمیخته ای از پارسیان و رومیان، ترکان و تازیان و یونانیان بوده اند به پارسی وعظ و اندرز می فرموده و همین نشان بر رسمیت زبان پارسی در آناتولی هم داشته است.

🔹مولوی زبان پارسی را بارها در مثنوی پاس داشته و ارجن هاده است. گر چه پانترکیستهای ترکیه بسان دروغ پردازان باکویی که تبار ترک برای نظامی گنجوی و... برساخته اند، با اینکه فرزانه گنجه به آشکارا در لیلی و مجنون از پنج گنج یا خمسه، خود را پارسی زبان میداند، نیز، بسان همتایان باکویی خویش، خداوندان دروغ پردازی, سندسازی و جعل و دروغ سازیند و از سویی بسی بیمایه اند و نا آگاه به مثنوی، ازین روی، مولوی را ترک عثمانی و گاه ازبک تبار می شمرند و هرگز بر این گفته برساخته، سند و مدرک و خاستگاهی نتوانسته اند بسازند چرا که رسوایی آنها بسی آشکار شود.

🔸لیک، در داوشگری و ادعا، او را ترک دانند و اهل عثمانی ! ولیک آنچه بر هر پژوهشگری روشنست و آشکار، اینست که همه آفرینه ها و آثار او به پارسیست و از سویی در چندین جای مثنوی و در دیوان کبیر شمس، خود را خراسانی و پارسی زبان خوانده و نیز مردمان را بپارسی گویی سپارش کرده ست.

🔹نیک آشکارست که زبان مادری خویش پارسی بوده و آن را ارج مینهد ولی نه به آوند و دلیل زبان مادریش بودن. که ارجداشت و پاسداشت او بزبان پارسی به آوند و فرنود و دلیلی است که خود مولوی، باز میگوید.
او زبان پارسی را ابزار انتقال و بازگفت چم ها و معانی بلند معرفتی و تذوقات روحانی و عرفانی میداند و گاه برتر از زبان تازی !

🔻در دفتر نخست مثنوی در داستان،ادامه حکایت پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت پس از چند بیت تازی، میگوید :
پارسی گوییم یعنی این کشش،
زآن طرف آید که آمد آن چشش !

🔻این کشش و جاذبه پارسیگویی برای آنست که ابزار چشش و تذوق و چشیدن معرفت روحانی در آدمیست !

🔰به گمان مولوی زبان پارسی را توانمندی و ظرفیتیست که میتواند زبان ادب و عرفان و رازوری و ابزار بیان مفاهیم بلند عارفانه باشد !

🔻ازین روی، مولوی در دفتر سوم و در داستان آن دزد که بن دیواری را میکند و خداوند خانه او را گفت چه میکنی گفت دهل میزنم ! نیز ، باز فرماید:

پارسی گوییم ، هین تازی بهل !
هندوی آن ترک باش ،ای آب وگل !

بایسته است ،پارسی بگوییم و تازی را رهاکن ، بنده آن زیباوش ( آفریدگار جهان) باش ، ای ازآب وگل برآمده !

و باز در همین دفترسوم قصه وکیل صدرجهان گوید :
پارسی گو گرچه تازی خوشترست ،
عشق را خود صد زبان دیگرست !

🔰به هرروی او عارف اسلامیست و زبان تازی را ازینکه زبان قرآنست و دین, خوشتر داند ولی بازهم فرمان وپند میدهد که با اینحال بپارسی ، سخن بگو !

🔸ازیرا ، خلیفگان و جانشینان مولوی و چلبیان همگی تا سده پیش پارسیدان و پارسیگوی بوده اند و به این زبان سروده اند . چنانکه سلطان ولد فرزند او در مثنوی ولدنامه که تذکره ایست مر زندگی مولوی و خلیفگان و چلبیان او ، از جامعه و همبودگان قونیه که چند زبانی بوده ولی همگان پارسی میدانسته و زبان رسمی و مشترک مردم که همه را به هم پیوند میداده و ابزار تفاهم اقوام بوده، پارسی بوده، سخن بمیان آورده و میگوید :

بگذر از گفت ترکی و رومی
که از این اصطلاح محرومی
گوی از پارسی و از تازی
که در این هردو خوش همی‌تازی

🔹ازین بیتها نیک آشکارست که سلطان ولد، سخن گفتن به زبان ترکی و رومی بی بهره بوده و تنها به دو زبان پارسی و تازی چیرگی ،توانایی و تسلط داشته ست.

بازسلطان ولد در ولدنامه گوید:

فارسی گو که جمله دریابند
گرچه زین غافل‌اند و در خوابند!

🔸اگرچه که جمله و همه مردم قونیه پارسی را درمیابند و میدانند، ولیک ،دریافت این چمان و مفاهیم عرفانی دشوار برای مردم نا آگاه و خواب آلوده, دشوارست.

پایان.
🌐@Fum_iranshenasi

BY کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد


Share with your friend now:
tgoop.com/Fum_iranshenasi/1178

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Concise Read now Clear Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg
from us


Telegram کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد
FROM American