FUM_IRANSHENASI Telegram 1174
کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد
🔰 درباره زبان ملی ما، #پارسی #بخش_ششم نویسنده: استاد #سپنتامهر 🔸امروزه زبان #پارسی_آذری هنوز هم در بلندیهای قفقاز و نیز در هروآباد، خلخال، شاهرود اردبیل و شهرهای کلور، دیز و چندین روستای دیگر گویش گردیده و بدان سخن گفته میشود. 🔴[ آذری نامیدن ترکی آذربایجان،…
🔰 درباره زبان ملی ما، #پارسی !

#بخش_هفتم

نویسنده: استاد #سپنتامهر !

🔸در (رحله و سفر )نامه یا کوچنامه ابن بطوطه مراکشی یا تحفه النظار به واگردانی و ( ترجمه ) زنده یاد محمد علی موحد تبریزی ج2 که ، از کوچش و (سفر) خود بچین گوید که درسده 8 و به گمان در 736 ق بچین رفته و در کشتی نشسته که دریانوردان و کارگران چینی آن، در شهر هانگشو ، شرفنگ ، شروه یا حراره ای به پارسی می خواندند و بس زیبا !
او گوید ، پرسیدم این سروده چیست ؟
دریانوردان چینی گفتند ، پارسیست و ازشیخ سعدی.

آنها از چکامه سعدی به آغازه یا مطلع ؛

" آخرنگاهی بازکن وقتی که برمابگذری ..."

صورتگردیبای چین گو صورت رویش ببین،
یا صورتی برکش چنین،یاتوبه کن صورتگری

می خواندند که:

تا دل بمهرت داده ام در بحر فکر افتاده ام ،
چون درنمازاستاده ام، گویی بمحراب اندری

🔹خودشیخ نیز به گفته خویش در گلستان ، زمانی گذارش به چین افتاده بود (البته تذکره نویسان از سفر شیخ اجل سعدی به چین گزارش ننموده ولیک شاید این داستان و حکایت پندارینه باشد یا سعدی بنیابت از کسی، گفتاورد و بازگفت نموده باشد، بهرروی، فردید و منظور ما خود داستانست که گستردگی و رواج زبان پارسیست تا اقصای چین و نه پرسوناژآن و به جامع یا مسجد بزرگ کاشغر چین که در استان سین کیانگ ست میرود و در آنجا پسری خوبروی و دارای جمال را می بیند که سرگرم خواندن صرف بود که، ضرب زید عمروا و کان المتعدی عمروا !
سعدی ورا گفت که : ای پسر خوارزم و ختا صلح کردند و جنگ و ستیز رها نمودند ولیک ،هنوز میان زید و عمرو ، همچنان جنگ و ستیزش و دشمنی مانده ست!؟
پسرکاشغری را از گفته سعدی ،خنده افتاد تا سرانجام، آن پسر نام میهن سعدی را می پرسد و او میگوید که از شیراز آمده ام.
پسر چینی میگوید از سروده ها و چامه های سعدی چیزی میدانی و ازبری که برایم بخوانی !؟
سعدی چند بیت از سروده های تازی خویش را می خواند.
پسر کاشغری لختی در اندیشه فرو رفته و ناخرسندانه به مرد شیرازی می گوید چرا سروده های پارسی سعدی را نمیخوانی که چامه ها و اشعار پارسی سعدی به فهم و دریافت مردم این کشور و این سرزمین نزدیکترست و مردم کاشغر پارسی را نیک می دانند ولی زبان تازی را نی ! پس بپارسی بگو !

تا اینکه، چند روز پس از آن ، پسرک درمیابد که این شیرازی خود سعدیست و باشنیدن نام پرآوازه سعدی، بسی شادمان شده و مانند اسپند روی آتش از جای می پرد و به پاسداشت و ارج نهادن و نکوداشت شیخ برمی خیزد و او را بسی ارج و ارز می نهد، سپس از او گلایه می نماید که چرا زودتر نام خود را نگفتی ،تا چنان که در شان و جایگاه توست ،تو را ارج نهاده و سپاس داریم ! ؟

🔰پاره ای ازین داستان که دربخش 5م بوستان ،اندرعشق و جوانیست را برایتان میگذارم که بسی زیباست!

[سالی که محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی به غایت اعتدال و نهایت جمال چنان که در امثال او گویند؛ من آدمی ‌به چنین شکل و خوی و قد و روش ندیده‌ام مگر این شیوه از پری آموخت، مقدمه نحو زمخشری در دست داشت و همی‌خواند ضربَ زیدٌ عمرواً و کان المتعدی عمرواً.
گفتم ای پسر, خوارزم و ختا صلح کردند و زید و عمر را همچنان خصومت باقیست؟ بخندید و مولدم پرسید گفتم خاک شیراز گفت از سخنان سعدی چه داری؟ گفتم:
بلیت بنحوی یصول مغاضبا
علی کزید فی مقابله العمرو
علی جر ذیل لیس یرفع راسه
و هل یستقیم الرفع من عامل الجر

لختی به اندیشه فرو رفت و گفت : غالب اشعار او درین زمین به زبان پارسیست ، اگر بگویی به فهم نزدیکتر باشد. کلم االناس علی قدر عقولهم.
گفتم:
ای دل عشاق به دام تو صید
ما به تو مشغول و تو با عمرو و زید
بامدادان که عزم سفر مصمم شد ، گفته بودندش که فلان سعدیست. دوان آمد و تلطف کرد و تاسف خورد که چندین مدت چرا نگفتی که منم تا شکر قدوم بزرگان را میان بخدمت ببستمی!......]

🔶این داستان ، نشانگر آنست که زبان پارسی در زمانه سعدی و در سده هفتم تا خاور دور و چین رفته بوده و مردمان آنسامان و کاشغر چین پارسی را پاس میداشته و مانند مردم شبه قاره هند و مردم سقطری و زنگبار تا عثمانی و آناتولی، زبان ادبی و عرفانی و گاه هموند و مشترک خویش را زبان پارسی برگزیده بودند !


دنباله دارد...
🌐@Fum_iranshenasi



tgoop.com/Fum_iranshenasi/1174
Create:
Last Update:

🔰 درباره زبان ملی ما، #پارسی !

#بخش_هفتم

نویسنده: استاد #سپنتامهر !

🔸در (رحله و سفر )نامه یا کوچنامه ابن بطوطه مراکشی یا تحفه النظار به واگردانی و ( ترجمه ) زنده یاد محمد علی موحد تبریزی ج2 که ، از کوچش و (سفر) خود بچین گوید که درسده 8 و به گمان در 736 ق بچین رفته و در کشتی نشسته که دریانوردان و کارگران چینی آن، در شهر هانگشو ، شرفنگ ، شروه یا حراره ای به پارسی می خواندند و بس زیبا !
او گوید ، پرسیدم این سروده چیست ؟
دریانوردان چینی گفتند ، پارسیست و ازشیخ سعدی.

آنها از چکامه سعدی به آغازه یا مطلع ؛

" آخرنگاهی بازکن وقتی که برمابگذری ..."

صورتگردیبای چین گو صورت رویش ببین،
یا صورتی برکش چنین،یاتوبه کن صورتگری

می خواندند که:

تا دل بمهرت داده ام در بحر فکر افتاده ام ،
چون درنمازاستاده ام، گویی بمحراب اندری

🔹خودشیخ نیز به گفته خویش در گلستان ، زمانی گذارش به چین افتاده بود (البته تذکره نویسان از سفر شیخ اجل سعدی به چین گزارش ننموده ولیک شاید این داستان و حکایت پندارینه باشد یا سعدی بنیابت از کسی، گفتاورد و بازگفت نموده باشد، بهرروی، فردید و منظور ما خود داستانست که گستردگی و رواج زبان پارسیست تا اقصای چین و نه پرسوناژآن و به جامع یا مسجد بزرگ کاشغر چین که در استان سین کیانگ ست میرود و در آنجا پسری خوبروی و دارای جمال را می بیند که سرگرم خواندن صرف بود که، ضرب زید عمروا و کان المتعدی عمروا !
سعدی ورا گفت که : ای پسر خوارزم و ختا صلح کردند و جنگ و ستیز رها نمودند ولیک ،هنوز میان زید و عمرو ، همچنان جنگ و ستیزش و دشمنی مانده ست!؟
پسرکاشغری را از گفته سعدی ،خنده افتاد تا سرانجام، آن پسر نام میهن سعدی را می پرسد و او میگوید که از شیراز آمده ام.
پسر چینی میگوید از سروده ها و چامه های سعدی چیزی میدانی و ازبری که برایم بخوانی !؟
سعدی چند بیت از سروده های تازی خویش را می خواند.
پسر کاشغری لختی در اندیشه فرو رفته و ناخرسندانه به مرد شیرازی می گوید چرا سروده های پارسی سعدی را نمیخوانی که چامه ها و اشعار پارسی سعدی به فهم و دریافت مردم این کشور و این سرزمین نزدیکترست و مردم کاشغر پارسی را نیک می دانند ولی زبان تازی را نی ! پس بپارسی بگو !

تا اینکه، چند روز پس از آن ، پسرک درمیابد که این شیرازی خود سعدیست و باشنیدن نام پرآوازه سعدی، بسی شادمان شده و مانند اسپند روی آتش از جای می پرد و به پاسداشت و ارج نهادن و نکوداشت شیخ برمی خیزد و او را بسی ارج و ارز می نهد، سپس از او گلایه می نماید که چرا زودتر نام خود را نگفتی ،تا چنان که در شان و جایگاه توست ،تو را ارج نهاده و سپاس داریم ! ؟

🔰پاره ای ازین داستان که دربخش 5م بوستان ،اندرعشق و جوانیست را برایتان میگذارم که بسی زیباست!

[سالی که محمد خوارزمشاه رحمة الله علیه با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد به جامع کاشغر در آمدم، پسری دیدم نحوی به غایت اعتدال و نهایت جمال چنان که در امثال او گویند؛ من آدمی ‌به چنین شکل و خوی و قد و روش ندیده‌ام مگر این شیوه از پری آموخت، مقدمه نحو زمخشری در دست داشت و همی‌خواند ضربَ زیدٌ عمرواً و کان المتعدی عمرواً.
گفتم ای پسر, خوارزم و ختا صلح کردند و زید و عمر را همچنان خصومت باقیست؟ بخندید و مولدم پرسید گفتم خاک شیراز گفت از سخنان سعدی چه داری؟ گفتم:
بلیت بنحوی یصول مغاضبا
علی کزید فی مقابله العمرو
علی جر ذیل لیس یرفع راسه
و هل یستقیم الرفع من عامل الجر

لختی به اندیشه فرو رفت و گفت : غالب اشعار او درین زمین به زبان پارسیست ، اگر بگویی به فهم نزدیکتر باشد. کلم االناس علی قدر عقولهم.
گفتم:
ای دل عشاق به دام تو صید
ما به تو مشغول و تو با عمرو و زید
بامدادان که عزم سفر مصمم شد ، گفته بودندش که فلان سعدیست. دوان آمد و تلطف کرد و تاسف خورد که چندین مدت چرا نگفتی که منم تا شکر قدوم بزرگان را میان بخدمت ببستمی!......]

🔶این داستان ، نشانگر آنست که زبان پارسی در زمانه سعدی و در سده هفتم تا خاور دور و چین رفته بوده و مردمان آنسامان و کاشغر چین پارسی را پاس میداشته و مانند مردم شبه قاره هند و مردم سقطری و زنگبار تا عثمانی و آناتولی، زبان ادبی و عرفانی و گاه هموند و مشترک خویش را زبان پارسی برگزیده بودند !


دنباله دارد...
🌐@Fum_iranshenasi

BY کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد


Share with your friend now:
tgoop.com/Fum_iranshenasi/1174

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added. 6How to manage your Telegram channel? 3How to create a Telegram channel? Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said.
from us


Telegram کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد
FROM American