Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/FreeInternetMaster4/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
نت رایگان 𝑴𝒂𝒔𝒕𝒆𝒓⚡@FreeInternetMaster4 P.5769
FREEINTERNETMASTER4 Telegram 5769
نت رایگان 𝑴𝒂𝒔𝒕𝒆𝒓
(الطاف) از حمام بیرون شدم دیدم که آرزو بسیار مقبول شده بود بر یک لحظه محو تماشایش شدم ولی یادم آمد که زیاد اِغراق کده یعنی از نظر مه که مرد استم زیاد روی کده چون خوش ندارم غیر از مه کسی طرفش با نگاه خراب سیل کنه مه از خود غیرت دارم نمیمانم که اتو بری تو صبر......از…
آرزو : دگه به جواب الطاف چیزی نگفتم و ضد کدن همرایش فایده نداشت چون هر چی میگفتی او سر گپ خود استاد بود با قهر میرفتم به طرف حمام یکبار روی مه دور داده طرفش سیل کدم حس کدم که سرم‌ خنده داره.....خنده کنه چی کنم
رفتم حمام لباسهای مه تبدیل کدم و یک چیز دگه پوشیدم بیرون شدم چپن مه هم سرش پوشیدم
روی مه طرف الطاف دور داده گفتم
— صحی شد غیرتی صاحب؟؟؟؟؟
الطاف : آفرییین اینالی بیخی آدم واری شدی...
آرزو : چی.....یعنی پیش ازی حیوان واری بودم؟
الطاف : ههههه
آرزو : یک دفه ای خنده الطاف آرام شد و نزدیکم آمد دقیق به چشم هایم سیل کد بر چند لحظه همتو مانده بود که مه شرمیده گفتم
آرزو : الطاف اگر چیزی کار نداری مه میرم پایین نو میخواستم برم پایین که از بازویم گرفت
الطاف : صبر....نظر به چشم ‌هایت تره به یک نام دگه صدا میکنم
آرزو : یعنی چی مه ضرورت به نام دگه ندارم نام خودم مقبول است
الطاف : اگر ادبی بگویم میشه سبز ولی عامیانه میگم سَوز بعد ازی دگه سَوز صدایت میکنم چطور است؟؟؟
آرزو : سَوز....ای دگه چی رقم نام است او وقت به چی دلیل اتو میگی؟؟
الطاف : چون چشم‌هایت سبز است وقتی به دقت طرف شان میبینم داخل جنگل سبز چشمهایت گم میشم
آرزو : با گپ که الطاف برم گفت زیر تاثیر رفته بودم
آرزو : الطاف ایلا بتی دست مه میرم پایین پیش افرا کارش دارم
الطاف :  میتانم شیشک هم صدایت کنم ولی سَوز بهتر است
آرزو : خدایا بر فعلاً کمی صبر ضرورت دارم میتی برم؟؟؟
الطاف : مه یک کمی از صبر خود بتم برت؟؟
آرزو : تو اعصاب خراب صبر از کجا کدی
الطاف : خی ده مقابل ای بی تفاوتی ها و کارهایت که صبر نمیکنم خی چی میکنم....همی صبر نیست خی چیست؟؟؟
آرزو : مه از خود نام دارم اصلاً ازی نام های که ماندی خوشم نامد نام خودم مقبول است فهمیدی
الطاف : نترس پیش روی کسی صدایت نمیکنم فقط بین خودما میباشه ههههه
آرزو : توبه خدایا  بازوی مه از دستش ایلا دادم نو میرفتم پایین که باز صدا کد...
الطاف : یک دقه آرزو
آرزو : پیش خود گفتم خدا ای آرزو ره از رویت بگیره که بی غم شوی روی مه دور داده گفتم
— باز چی است؟
الطاف : آرایشت...
آرزو : آرایش مه چی شده نی که ریملم جلیده؟؟ رفتم پیش آینه ولی آرایشم درست بود
— آرایشم صحی است پس چی؟
الطاف : پاک شان کو
آرزو : چییی؟؟؟
الطاف : از یک سر پاک شان میکنی فقط یک لب سرین باشه که اقدر معلوم.....یا نی نی نمیخوایم تمام رویته از یک سر پاک کو
آرزو : الطاف به نظر مه زیاده روی میکنی بخدا باور کو
الطاف : ریشخندی ندارم آرزو راستی میگم پاک شان کو حتی میکپ ره چون خودت سفید و مقبول استی نیاز به آرایش نداری
آرزو : باز میگه مه روشنفکر و آزاد استم تو از آدم های قیدگیر هم بدتررررر استی
الطاف : حالی هر چی.....برو پاک کو
آرزو : الطاف بخدا که امروز خودت نیستی جن گرفته تره
الطاف : شاید.....یعنی اگر دلم شد بعد ازی همی رقم میباشم
آرزو : مه بیخی هیچ نمیرم خودت برو مه هیچ جای نمیرم
الطاف : دلت مه پایین میرم اگر رفتی آرایش ته پاک کده بیا اگر نی که پاک نمیکنی همینجه بشین......
باز اگر دیده بودم که همرای آرایشت پایین آمده بودی باز.....باشه پایین که همرای آرایشت آمدی باز برت میگم
آرزو : الطاف دروازه ره باز کده میخواست بیرون بره که از پشتش صدا کدم
— مه همرای آرایشم پایین میایم خبر باشی
دیدم که روی خوده دور داده جدی گفت
الطاف : چی گفتی؟
آرزو : چیزی نی...گفتم تو برو مه میایم
الطاف : بدون آرایش.....
آرزو : هااااا
الطاف : آفرین
آرزو : الطاف دگه چیزی نگفت و پایین رفت زیاااد زورم داده بود یعنی چی که آرایش مه پاک کده بیایم بر اولین بار به دلم آرایش کده بودم همو ره هم‌ نماند ، هیچ وقت آرایش نکده بودم همی ره خو میماندی چشم وحشی......
آرزو رقم رقم نام میمانی دختر از کجا به ذهنت میایه.....خو چشم وحشی و موی جنگلی است دگه.....
با گریه ساخته گی گفتم
سر مه لباسهای مه هم تبدیل کد نی که به کدام جنازه میرم
مجبور شدم و آرایش مه هم پاک کدم چپن مه پوشیده بودم کرمچ و دستکول مام گرفتم چادر مه هیچ حجاب نکدم پیش خود گفتم ایره دگه به دلت نمیمانم الطاف خان چادر مه همتو ساده پوشیده و رفتم پایین که کلگی تیار شده بودن
افرا : ینگه چرا لباس که مه گفته بودم نپوشیدی
آرزو : الطاف نماند افرا هم لباس مه سرم تبدیل کد هم آرایش مه سرم پاک کد
افرا : وی الطاف از چی وقت ره اتو قیدگیر شده وقت خو اتو‌ نبود
آرزو : اتو میکنه که مره قهر بسازه
افرا : خیره ینگه جان تو هر چیز که بپوشی برت مقبووول میگه
آرزو : به طرف افرا خنده کدم و رفتیم داخل موتر چون ده یک موتر جای نمیشدیم‌ مه و الطاف ده موتر خودش شیشتیم
کاکا شریف ، خاله عایشه و افرا ده موتر حسام شیشتن و حسام رانندگی میکد
افرا ره هر چی شله شدم بیایه ده موتر ما ولی نامد حرکت کدیم که الطاف گفت
الطاف : آفرین همتو به گپ باش
👍1



tgoop.com/FreeInternetMaster4/5769
Create:
Last Update:

آرزو : دگه به جواب الطاف چیزی نگفتم و ضد کدن همرایش فایده نداشت چون هر چی میگفتی او سر گپ خود استاد بود با قهر میرفتم به طرف حمام یکبار روی مه دور داده طرفش سیل کدم حس کدم که سرم‌ خنده داره.....خنده کنه چی کنم
رفتم حمام لباسهای مه تبدیل کدم و یک چیز دگه پوشیدم بیرون شدم چپن مه هم سرش پوشیدم
روی مه طرف الطاف دور داده گفتم
— صحی شد غیرتی صاحب؟؟؟؟؟
الطاف : آفرییین اینالی بیخی آدم واری شدی...
آرزو : چی.....یعنی پیش ازی حیوان واری بودم؟
الطاف : ههههه
آرزو : یک دفه ای خنده الطاف آرام شد و نزدیکم آمد دقیق به چشم هایم سیل کد بر چند لحظه همتو مانده بود که مه شرمیده گفتم
آرزو : الطاف اگر چیزی کار نداری مه میرم پایین نو میخواستم برم پایین که از بازویم گرفت
الطاف : صبر....نظر به چشم ‌هایت تره به یک نام دگه صدا میکنم
آرزو : یعنی چی مه ضرورت به نام دگه ندارم نام خودم مقبول است
الطاف : اگر ادبی بگویم میشه سبز ولی عامیانه میگم سَوز بعد ازی دگه سَوز صدایت میکنم چطور است؟؟؟
آرزو : سَوز....ای دگه چی رقم نام است او وقت به چی دلیل اتو میگی؟؟
الطاف : چون چشم‌هایت سبز است وقتی به دقت طرف شان میبینم داخل جنگل سبز چشمهایت گم میشم
آرزو : با گپ که الطاف برم گفت زیر تاثیر رفته بودم
آرزو : الطاف ایلا بتی دست مه میرم پایین پیش افرا کارش دارم
الطاف :  میتانم شیشک هم صدایت کنم ولی سَوز بهتر است
آرزو : خدایا بر فعلاً کمی صبر ضرورت دارم میتی برم؟؟؟
الطاف : مه یک کمی از صبر خود بتم برت؟؟
آرزو : تو اعصاب خراب صبر از کجا کدی
الطاف : خی ده مقابل ای بی تفاوتی ها و کارهایت که صبر نمیکنم خی چی میکنم....همی صبر نیست خی چیست؟؟؟
آرزو : مه از خود نام دارم اصلاً ازی نام های که ماندی خوشم نامد نام خودم مقبول است فهمیدی
الطاف : نترس پیش روی کسی صدایت نمیکنم فقط بین خودما میباشه ههههه
آرزو : توبه خدایا  بازوی مه از دستش ایلا دادم نو میرفتم پایین که باز صدا کد...
الطاف : یک دقه آرزو
آرزو : پیش خود گفتم خدا ای آرزو ره از رویت بگیره که بی غم شوی روی مه دور داده گفتم
— باز چی است؟
الطاف : آرایشت...
آرزو : آرایش مه چی شده نی که ریملم جلیده؟؟ رفتم پیش آینه ولی آرایشم درست بود
— آرایشم صحی است پس چی؟
الطاف : پاک شان کو
آرزو : چییی؟؟؟
الطاف : از یک سر پاک شان میکنی فقط یک لب سرین باشه که اقدر معلوم.....یا نی نی نمیخوایم تمام رویته از یک سر پاک کو
آرزو : الطاف به نظر مه زیاده روی میکنی بخدا باور کو
الطاف : ریشخندی ندارم آرزو راستی میگم پاک شان کو حتی میکپ ره چون خودت سفید و مقبول استی نیاز به آرایش نداری
آرزو : باز میگه مه روشنفکر و آزاد استم تو از آدم های قیدگیر هم بدتررررر استی
الطاف : حالی هر چی.....برو پاک کو
آرزو : الطاف بخدا که امروز خودت نیستی جن گرفته تره
الطاف : شاید.....یعنی اگر دلم شد بعد ازی همی رقم میباشم
آرزو : مه بیخی هیچ نمیرم خودت برو مه هیچ جای نمیرم
الطاف : دلت مه پایین میرم اگر رفتی آرایش ته پاک کده بیا اگر نی که پاک نمیکنی همینجه بشین......
باز اگر دیده بودم که همرای آرایشت پایین آمده بودی باز.....باشه پایین که همرای آرایشت آمدی باز برت میگم
آرزو : الطاف دروازه ره باز کده میخواست بیرون بره که از پشتش صدا کدم
— مه همرای آرایشم پایین میایم خبر باشی
دیدم که روی خوده دور داده جدی گفت
الطاف : چی گفتی؟
آرزو : چیزی نی...گفتم تو برو مه میایم
الطاف : بدون آرایش.....
آرزو : هااااا
الطاف : آفرین
آرزو : الطاف دگه چیزی نگفت و پایین رفت زیاااد زورم داده بود یعنی چی که آرایش مه پاک کده بیایم بر اولین بار به دلم آرایش کده بودم همو ره هم‌ نماند ، هیچ وقت آرایش نکده بودم همی ره خو میماندی چشم وحشی......
آرزو رقم رقم نام میمانی دختر از کجا به ذهنت میایه.....خو چشم وحشی و موی جنگلی است دگه.....
با گریه ساخته گی گفتم
سر مه لباسهای مه هم تبدیل کد نی که به کدام جنازه میرم
مجبور شدم و آرایش مه هم پاک کدم چپن مه پوشیده بودم کرمچ و دستکول مام گرفتم چادر مه هیچ حجاب نکدم پیش خود گفتم ایره دگه به دلت نمیمانم الطاف خان چادر مه همتو ساده پوشیده و رفتم پایین که کلگی تیار شده بودن
افرا : ینگه چرا لباس که مه گفته بودم نپوشیدی
آرزو : الطاف نماند افرا هم لباس مه سرم تبدیل کد هم آرایش مه سرم پاک کد
افرا : وی الطاف از چی وقت ره اتو قیدگیر شده وقت خو اتو‌ نبود
آرزو : اتو میکنه که مره قهر بسازه
افرا : خیره ینگه جان تو هر چیز که بپوشی برت مقبووول میگه
آرزو : به طرف افرا خنده کدم و رفتیم داخل موتر چون ده یک موتر جای نمیشدیم‌ مه و الطاف ده موتر خودش شیشتیم
کاکا شریف ، خاله عایشه و افرا ده موتر حسام شیشتن و حسام رانندگی میکد
افرا ره هر چی شله شدم بیایه ده موتر ما ولی نامد حرکت کدیم که الطاف گفت
الطاف : آفرین همتو به گپ باش

BY نت رایگان 𝑴𝒂𝒔𝒕𝒆𝒓⚡


Share with your friend now:
tgoop.com/FreeInternetMaster4/5769

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

When choosing the right name for your Telegram channel, use the language of your target audience. The name must sum up the essence of your channel in 1-3 words. If you’re planning to expand your Telegram audience, it makes sense to incorporate keywords into your name. Over 33,000 people sent out over 1,000 doxxing messages in the group. Although the administrators tried to delete all of the messages, the posting speed was far too much for them to keep up. There have been several contributions to the group with members posting voice notes of screaming, yelling, groaning, and wailing in different rhythms and pitches. Calling out the “degenerate” community or the crypto obsessives that engage in high-risk trading, Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared this group on his Twitter. He wrote: “hey degen, are you stressed? Just let it out all out. Voice only tg channel for screaming”. Each account can create up to 10 public channels Developing social channels based on exchanging a single message isn’t exactly new, of course. Back in 2014, the “Yo” app was launched with the sole purpose of enabling users to send each other the greeting “Yo.”
from us


Telegram نت رایگان 𝑴𝒂𝒔𝒕𝒆𝒓⚡
FROM American