This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سعید افکاری، برادر جاویدنام نوید افکاری در سالروز قتل حکومتی او، ویدئویی از لحظات شادی او منتشر کرد
حبیب دیگر برادر او نوشته است:
پاهای نوید بر روی زمین کشیده میشود. نوید را میبرند
نوید... خدافظی نکردی.
چهار صبح. عرق کرده، از خواب میپرم. مادرم گوشهی خانه نشسته است. باز نگاهم میکند: تو هم صدارو شنیدی؟ گوشهایم را با دو دست میگیرم. صدای کشیده شدن صفحهی اعدام، سلول را، گذشته و آینده را، پر میکند.
هنوز سرم به زمین چسبانده شده. صدای نزدیک شدن پاهایی را میشنوم. باز شروع به شمارش میکنم. اما صدا، صدای پاهای نوید، نفس، نفسهای نوید نیست.
رییس گارد زندان به سمتم میآید. سرش را به گوشم میچسباند: نوید اعدام شد.
مادرم دوباره دستم را میفشرد. حبیب؟ مواظب داداشت هستی دیگه؟
زمان ایستاده.
مادرم هنوز خیره به چهرهام مانده است.
نوید دیگر نفس نمیکشد.
ثانیهها دیگر حرکت نمیکنند.
#نوید_افکاری
#نه_به_اعدام
#نه_به_زندان_شکنجه_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#اعتراف_اجباری
#از_قزلحصار_بگو
#نه_به_اعدام
آدرس ایمیل:
[email protected]
وبسایت: cfppi.org
حبیب دیگر برادر او نوشته است:
پاهای نوید بر روی زمین کشیده میشود. نوید را میبرند
نوید... خدافظی نکردی.
چهار صبح. عرق کرده، از خواب میپرم. مادرم گوشهی خانه نشسته است. باز نگاهم میکند: تو هم صدارو شنیدی؟ گوشهایم را با دو دست میگیرم. صدای کشیده شدن صفحهی اعدام، سلول را، گذشته و آینده را، پر میکند.
هنوز سرم به زمین چسبانده شده. صدای نزدیک شدن پاهایی را میشنوم. باز شروع به شمارش میکنم. اما صدا، صدای پاهای نوید، نفس، نفسهای نوید نیست.
رییس گارد زندان به سمتم میآید. سرش را به گوشم میچسباند: نوید اعدام شد.
مادرم دوباره دستم را میفشرد. حبیب؟ مواظب داداشت هستی دیگه؟
زمان ایستاده.
مادرم هنوز خیره به چهرهام مانده است.
نوید دیگر نفس نمیکشد.
ثانیهها دیگر حرکت نمیکنند.
#نوید_افکاری
#نه_به_اعدام
#نه_به_زندان_شکنجه_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#اعتراف_اجباری
#از_قزلحصار_بگو
#نه_به_اعدام
آدرس ایمیل:
[email protected]
وبسایت: cfppi.org
😱1
کانال رسمی کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران
Photo
متن سخنرانی اسماعیل عبدی، فعال معلمان در سومین سالگرد قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی و خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در فرانکفورت آلمان
«دوستان، رفقا، هممیهنان،
ما امروز گرد هم آمدهایم تا بر یک حقیقت آشکار شهادت دهیم: جمهوری اسلامی نه یک دولت معمولی، بلکه یک نظام تمامیتخواه مبتنی بر خشونت ساختاری و انحصار ایدئولوژیک است. این نظام نمونهی بارز «سرمایهداری رانتی-اقتدارگرا»ست؛ رژیمی که سلطهی سیاسی را با کنترل اقتصادی و فرهنگی تلفیق کرده و هر روزه حقوق بنیادین شهروندان را نقض میکند.
قیام ژینا (مهسا امینی) نقطهی عطفی در تاریخ معاصر ایران است. قتل او در بازداشتگاه «گشت ارشاد» صرفاً یک حادثهی فردی نبود؛ بلکه بازتاب همان چیزی است که جامعهشناسان «کنترل انضباطی بر بدن» مینامند: حکومتی که با ابزار جنسیت و ایدئولوژی، مالکیت بر بدن و زندگی زنان را مطالبه میکند. شعار «زن، زندگی، آزادی» پاسخی رهاییبخش به این نظم مرگبار بود؛ شعاری که بنیان یک سیاست نوین رهایی را ترسیم میکند.
نقض حقوق بنیادین در ایران گسترده و مستند است:
حق حیات: طبق گزارشهای مستقل اعدام سالانه ۱۰۰۰ نفر، نقض آشکار ماده ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است
حق آزادی بیان و اجتماع: بازداشت گستردهی معلمان، کارگران،
دانشجویان و روزنامهنگاران نقض صریح مواد ۱۹ و ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
ممنوعیت شکنجه: استفادهی سیستماتیک از اعترافگیری اجباری و حبس انفرادی، نقض مستقیم ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
حتی در قانون اساسی خود جمهوری اسلامی، اصولی مانند اصل ۲۳ («تفتیش عقاید ممنوع است») و اصل ۲۷ («اجتماعات و راهپیماییها آزاد است») روزانه زیر پا گذاشته میشوند. این نشان میدهد که جمهوری اسلامی نه تنها متعهد به قوانین بینالمللی نیست، بلکه حتی به قانون اساسی خود نیز پایبند نیست.
بهعنوان یک معلم و فعال صنفی،
باید تأکید کنم: آموزش و پرورش در ایران به عرصهای برای بازتولید ایدئولوژی بدل شده است. مدارس و دانشگاهها بهجای پرورش تفکر انتقادی، به کارگاههای تولید شهروند مطیع تبدیل شدهاند. معلمان مستقل به جرم دفاع از حقوق صنفی روانهی زندان میشوند، و کودکان مناطق محروم از ابتداییترین امکانات آموزشی بیبهرهاند. این نقض آشکار ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر است که آموزش را حقی همگانی و ابزاری برای برابری اجتماعی معرفی میکند.
اما قیام ۱۴۰۱ نشان داد که جامعهی ایران در حال دگرگونی است. مردم از وضعیت «ترس و انفعال» به وضعیت «کنش جمعی» گذار کردهاند. این همان چیزی است که علوم سیاسی آن را گذار از سلطهی هژمونیک به مقاومت رهاییبخش مینامد. امروز، جنبشهای معلمان، زنان، کارگران و دانشجویان در ایران، بخشی از موج جهانی مقاومت علیه اقتدارگرایی، بنیادگرایی و نئولیبرالیسم افسارگسیختهاند.
رفقا،
گذار از جمهوری اسلامی ضرورتی تاریخی است. اما این گذار باید به دست مردم ایران و با پشتیبانی همبستگی بینالمللی تحقق یابد، نه با مداخلهی نظامی خارجی.
تجربه جنگ به ما آموخته است که جنگ و اشغال، تنها خشونت و استبداد را بازتولید میکنند. رهایی باید از پایین و از درون جامعه بجوشد، نه از تحمیل بیرونی.
امروز از اینجا، از فرانکفورت، به مردم ایران میگوییم:
شما تنها نیستید. صدای شما پژواک جهانی دارد. هر قطره خون دادخواهی شما، عهدی است برای ادامهی مبارزه.
بیایید یکصدا اعلام کنیم:
نه به اعدام و ماشین کشتار!
نه به سرکوب سیستماتیک و تبعیض جنسیتی و قومی!
آری به آزادی، برابری و همبستگی جهانی!
تاریخ فردا را ما امروز مینویسیم؛ و قلم این تاریخ، همبستگی ماست.
اسماعیل عبدی ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ فرانکفورت»
#زندانی_ما_کجاست
#از_قزلحصار_بگو
#نه_به_اعدام
#نگذارید_قلبشان_از_تپش_بازایستد
#اعتراف_اجباری
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نه_به_زندان_شکنجه_اعدام
آدرس ایمیل:
[email protected]
وبسایت: cfppi.org
«دوستان، رفقا، هممیهنان،
ما امروز گرد هم آمدهایم تا بر یک حقیقت آشکار شهادت دهیم: جمهوری اسلامی نه یک دولت معمولی، بلکه یک نظام تمامیتخواه مبتنی بر خشونت ساختاری و انحصار ایدئولوژیک است. این نظام نمونهی بارز «سرمایهداری رانتی-اقتدارگرا»ست؛ رژیمی که سلطهی سیاسی را با کنترل اقتصادی و فرهنگی تلفیق کرده و هر روزه حقوق بنیادین شهروندان را نقض میکند.
قیام ژینا (مهسا امینی) نقطهی عطفی در تاریخ معاصر ایران است. قتل او در بازداشتگاه «گشت ارشاد» صرفاً یک حادثهی فردی نبود؛ بلکه بازتاب همان چیزی است که جامعهشناسان «کنترل انضباطی بر بدن» مینامند: حکومتی که با ابزار جنسیت و ایدئولوژی، مالکیت بر بدن و زندگی زنان را مطالبه میکند. شعار «زن، زندگی، آزادی» پاسخی رهاییبخش به این نظم مرگبار بود؛ شعاری که بنیان یک سیاست نوین رهایی را ترسیم میکند.
نقض حقوق بنیادین در ایران گسترده و مستند است:
حق حیات: طبق گزارشهای مستقل اعدام سالانه ۱۰۰۰ نفر، نقض آشکار ماده ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است
حق آزادی بیان و اجتماع: بازداشت گستردهی معلمان، کارگران،
دانشجویان و روزنامهنگاران نقض صریح مواد ۱۹ و ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
ممنوعیت شکنجه: استفادهی سیستماتیک از اعترافگیری اجباری و حبس انفرادی، نقض مستقیم ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
حتی در قانون اساسی خود جمهوری اسلامی، اصولی مانند اصل ۲۳ («تفتیش عقاید ممنوع است») و اصل ۲۷ («اجتماعات و راهپیماییها آزاد است») روزانه زیر پا گذاشته میشوند. این نشان میدهد که جمهوری اسلامی نه تنها متعهد به قوانین بینالمللی نیست، بلکه حتی به قانون اساسی خود نیز پایبند نیست.
بهعنوان یک معلم و فعال صنفی،
باید تأکید کنم: آموزش و پرورش در ایران به عرصهای برای بازتولید ایدئولوژی بدل شده است. مدارس و دانشگاهها بهجای پرورش تفکر انتقادی، به کارگاههای تولید شهروند مطیع تبدیل شدهاند. معلمان مستقل به جرم دفاع از حقوق صنفی روانهی زندان میشوند، و کودکان مناطق محروم از ابتداییترین امکانات آموزشی بیبهرهاند. این نقض آشکار ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر است که آموزش را حقی همگانی و ابزاری برای برابری اجتماعی معرفی میکند.
اما قیام ۱۴۰۱ نشان داد که جامعهی ایران در حال دگرگونی است. مردم از وضعیت «ترس و انفعال» به وضعیت «کنش جمعی» گذار کردهاند. این همان چیزی است که علوم سیاسی آن را گذار از سلطهی هژمونیک به مقاومت رهاییبخش مینامد. امروز، جنبشهای معلمان، زنان، کارگران و دانشجویان در ایران، بخشی از موج جهانی مقاومت علیه اقتدارگرایی، بنیادگرایی و نئولیبرالیسم افسارگسیختهاند.
رفقا،
گذار از جمهوری اسلامی ضرورتی تاریخی است. اما این گذار باید به دست مردم ایران و با پشتیبانی همبستگی بینالمللی تحقق یابد، نه با مداخلهی نظامی خارجی.
تجربه جنگ به ما آموخته است که جنگ و اشغال، تنها خشونت و استبداد را بازتولید میکنند. رهایی باید از پایین و از درون جامعه بجوشد، نه از تحمیل بیرونی.
امروز از اینجا، از فرانکفورت، به مردم ایران میگوییم:
شما تنها نیستید. صدای شما پژواک جهانی دارد. هر قطره خون دادخواهی شما، عهدی است برای ادامهی مبارزه.
بیایید یکصدا اعلام کنیم:
نه به اعدام و ماشین کشتار!
نه به سرکوب سیستماتیک و تبعیض جنسیتی و قومی!
آری به آزادی، برابری و همبستگی جهانی!
تاریخ فردا را ما امروز مینویسیم؛ و قلم این تاریخ، همبستگی ماست.
اسماعیل عبدی ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ فرانکفورت»
#زندانی_ما_کجاست
#از_قزلحصار_بگو
#نه_به_اعدام
#نگذارید_قلبشان_از_تپش_بازایستد
#اعتراف_اجباری
#آزادی_زندانیان_سیاسی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نه_به_زندان_شکنجه_اعدام
آدرس ایمیل:
[email protected]
وبسایت: cfppi.org
😁1
بیانیه اتحاد بازنشستگان بهمناسبت جنبش زن، زندگی، آزادی
جنبش زن، زندگی، آزادی ناگهان آغاز نشد، اما ناگهان خروشید و طنین فریادش جهان را هشیار کرد. صدای آن از کوچههای پرخون مشروطه، به همت زنانی که نخستین سنگ بنا را گذاشتند، تا امروز رسیده است. در تاریخ پرفراز و نشیب مقاومت، هر کنش همچون سنگی در رودخانهای خروشان بوده که مسیر جریان را تغییر داده، موج ساخته و جویباری از ایستادگی را به جریانی پیوسته بدل کرده است.
در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، آن تاریخ به عصیانی بالغ رسید. هر روسری که از سر برداشته شد، ادامهی همان مبارزهی رهاییبخش بود؛ وارث مستقیم زنی که در مشروطه نخستین نشریهی زنان را منتشر کرد.
هر فریاد «زن، زندگی، آزادی» پژواک فریادهای اسفند ۵۷ برای آزادی است. اینجا هر زنی که میایستد، حاکمیت تبعیض را با همهی وجودش نفی میکند.
این جنبش حلقهی گمشده نبود، بلکه حلقهی اتصال با زنجیرهای به درازای تاریخ مبارزات بود؛ از جوانانی که در دههی شصت اعدام شدند، تا قلمبهدستان قتلهای زنجیرهای، جنبش ۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸، اعتراضات به سرنگونی هواپیمای اوکراینی و سرانجام جنبش سراسری ۱۴۰۱. همهی اینها جویبارهایی بودند که اکنون در رودخانهای واحد جاری شدهاند.
تاریخ ایران مملو از شکستهای سهمگین و پیروزیهای کوتاه است، اما هر دستاوردی با ارادهای استوار و طاقتی افزون بهدست آمده است. این جنبشها یادآور میراثی پرخوناند؛ یادآور اینکه آزادی را هدیه نگرفتهایم، بلکه اندکاندک با ایستادگی آفریدهایم.
جنبشهای این سرزمین با مرگ در کهریزک، با کشتار خیابانی با تیر و ساچمه، با نابینایی، مفقودشدن و تجاوز همراه بوده است.
تاریخ مقاومت آموخته که با قلم، فریاد و حضور خویش، عدالت و آزادی را از انحصار گفتمانهای مسلط بیرون کشیم و خود عاملیت داشته باشیم. در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، این عاملیت به اوج رسید. کنش زنی که حجاب را کنار میزند، یک نماد صرف نیست؛ اعلان جنگی است از سوی سوژهای سیاسی علیه نظامی که هستی اجتماعی او را انکار میکند. هر گام او نهفقط قواعد حاکم بر بدنش، که بنیانهای یک سیستم تبعیض را به پرسش میگیرد.
اعتراضات ۱۴۰۱ تنها به تبعیض جنسیتی محدود نشد؛ بلکه تبعیض طبقاتی، قومی و عقیدتی را نیز هدف گرفت؛ زیرا فقر، گرانی، بیکاری، فساد، سانسور، زندان و اعدام هر روز گستردهتر میشد.
زیبایی شعار «زن، زندگی، آزادی» در جامعیت آن است:
«زن»
رفع موانع شکوفایی زنان و برقراری برابری در همهی عرصهها، حق انتخاب پوشش و اختیار بر بدن، حق طلاق و حضانت، حق اشتغال و تحصیل، حق خروج از کشور، داشتن دستمزد برابر، منع کودکهمسری و اخراج زنان باردار، و لغو قوانین زنستیز.
«زندگی»
زندگی در برابر منطق سود و سرمایهی اقلیت حاکم ایستاده است؛ برای جلوگیری از غارت منابع طبیعی، حفاظت از محیط زیست و تضمین حق حیات. برابری حقوق مدنی برای همهی انسانها فارغ از جنسیت، قومیت، عقیده یا گرایش جنسی، محو هرگونه ستم طبقاتی و قومی، آموزش و درمان رایگان، حقوق بیکاری، کرامت بازنشستگی، تحصیل به زبان مادری، حق مسکن و کار، شناسنامه برای همهی متولدین ایران، و دسترسی برابر به آب، برق، گاز.
«آزادی»
شامل آزادی اندیشه و بیان، نشر و رسانه، اینترنت، تشکل، اعتصاب، تجمع و تظاهرات بدون نیاز به مجوز. پرهیز از تمرکز قدرت، ناسیونالیسم و شوونیسم. جدایی دین از قوانین حاکم.
از همین رو شعار «زن، زندگی، آزادی» در حقیقت با خلع ید از نظامسرمایهسالار–مردسالار–دینسالار عینیت مییابد؛ نظامی که همهچیز را به کالا بدل کرده و آزادیها را به بند کشیده است. تبیین این شعار توسط اقشار و گروههای فعال، راه هرگونه سوءاستفاده و مصادرهی فرصتطلبانه را میبندد.
۲۳ شهریور ۱۴۰۴
اتحاد بازنشستگان
@cfppi3
جنبش زن، زندگی، آزادی ناگهان آغاز نشد، اما ناگهان خروشید و طنین فریادش جهان را هشیار کرد. صدای آن از کوچههای پرخون مشروطه، به همت زنانی که نخستین سنگ بنا را گذاشتند، تا امروز رسیده است. در تاریخ پرفراز و نشیب مقاومت، هر کنش همچون سنگی در رودخانهای خروشان بوده که مسیر جریان را تغییر داده، موج ساخته و جویباری از ایستادگی را به جریانی پیوسته بدل کرده است.
در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، آن تاریخ به عصیانی بالغ رسید. هر روسری که از سر برداشته شد، ادامهی همان مبارزهی رهاییبخش بود؛ وارث مستقیم زنی که در مشروطه نخستین نشریهی زنان را منتشر کرد.
هر فریاد «زن، زندگی، آزادی» پژواک فریادهای اسفند ۵۷ برای آزادی است. اینجا هر زنی که میایستد، حاکمیت تبعیض را با همهی وجودش نفی میکند.
این جنبش حلقهی گمشده نبود، بلکه حلقهی اتصال با زنجیرهای به درازای تاریخ مبارزات بود؛ از جوانانی که در دههی شصت اعدام شدند، تا قلمبهدستان قتلهای زنجیرهای، جنبش ۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸، اعتراضات به سرنگونی هواپیمای اوکراینی و سرانجام جنبش سراسری ۱۴۰۱. همهی اینها جویبارهایی بودند که اکنون در رودخانهای واحد جاری شدهاند.
تاریخ ایران مملو از شکستهای سهمگین و پیروزیهای کوتاه است، اما هر دستاوردی با ارادهای استوار و طاقتی افزون بهدست آمده است. این جنبشها یادآور میراثی پرخوناند؛ یادآور اینکه آزادی را هدیه نگرفتهایم، بلکه اندکاندک با ایستادگی آفریدهایم.
جنبشهای این سرزمین با مرگ در کهریزک، با کشتار خیابانی با تیر و ساچمه، با نابینایی، مفقودشدن و تجاوز همراه بوده است.
تاریخ مقاومت آموخته که با قلم، فریاد و حضور خویش، عدالت و آزادی را از انحصار گفتمانهای مسلط بیرون کشیم و خود عاملیت داشته باشیم. در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، این عاملیت به اوج رسید. کنش زنی که حجاب را کنار میزند، یک نماد صرف نیست؛ اعلان جنگی است از سوی سوژهای سیاسی علیه نظامی که هستی اجتماعی او را انکار میکند. هر گام او نهفقط قواعد حاکم بر بدنش، که بنیانهای یک سیستم تبعیض را به پرسش میگیرد.
اعتراضات ۱۴۰۱ تنها به تبعیض جنسیتی محدود نشد؛ بلکه تبعیض طبقاتی، قومی و عقیدتی را نیز هدف گرفت؛ زیرا فقر، گرانی، بیکاری، فساد، سانسور، زندان و اعدام هر روز گستردهتر میشد.
زیبایی شعار «زن، زندگی، آزادی» در جامعیت آن است:
«زن»
رفع موانع شکوفایی زنان و برقراری برابری در همهی عرصهها، حق انتخاب پوشش و اختیار بر بدن، حق طلاق و حضانت، حق اشتغال و تحصیل، حق خروج از کشور، داشتن دستمزد برابر، منع کودکهمسری و اخراج زنان باردار، و لغو قوانین زنستیز.
«زندگی»
زندگی در برابر منطق سود و سرمایهی اقلیت حاکم ایستاده است؛ برای جلوگیری از غارت منابع طبیعی، حفاظت از محیط زیست و تضمین حق حیات. برابری حقوق مدنی برای همهی انسانها فارغ از جنسیت، قومیت، عقیده یا گرایش جنسی، محو هرگونه ستم طبقاتی و قومی، آموزش و درمان رایگان، حقوق بیکاری، کرامت بازنشستگی، تحصیل به زبان مادری، حق مسکن و کار، شناسنامه برای همهی متولدین ایران، و دسترسی برابر به آب، برق، گاز.
«آزادی»
شامل آزادی اندیشه و بیان، نشر و رسانه، اینترنت، تشکل، اعتصاب، تجمع و تظاهرات بدون نیاز به مجوز. پرهیز از تمرکز قدرت، ناسیونالیسم و شوونیسم. جدایی دین از قوانین حاکم.
از همین رو شعار «زن، زندگی، آزادی» در حقیقت با خلع ید از نظامسرمایهسالار–مردسالار–دینسالار عینیت مییابد؛ نظامی که همهچیز را به کالا بدل کرده و آزادیها را به بند کشیده است. تبیین این شعار توسط اقشار و گروههای فعال، راه هرگونه سوءاستفاده و مصادرهی فرصتطلبانه را میبندد.
۲۳ شهریور ۱۴۰۴
اتحاد بازنشستگان
@cfppi3
📍سومین سالگرد قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در برابر سازمان ملل #وین
در این روز، با همصدایی با انقلاب «زن، زندگی، آزادی» و در برابر سازمان ملل در وین گرد هم میآییم تا صدای دادخواهی، نه به اعدام و آزادی زندانیان سیاسی را بلندتر از همیشه فریاد بزنیم.
سهشنبه ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۷/۰۰
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_اعدام
#مهسا_امینی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#دادخواهی
#MahsaAmini
در این روز، با همصدایی با انقلاب «زن، زندگی، آزادی» و در برابر سازمان ملل در وین گرد هم میآییم تا صدای دادخواهی، نه به اعدام و آزادی زندانیان سیاسی را بلندتر از همیشه فریاد بزنیم.
سهشنبه ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۷/۰۰
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_اعدام
#مهسا_امینی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#دادخواهی
#MahsaAmini
پیام گوهر عشقی مادر ستار بهشتی به مناسبت سالروز مهسا جنبش زن زندگی آزادی
گوهر عشقی خطاب به مردم ایران اعلام کرد: «مادری که فرزندش را از دست داده، دیگر چیزی برای باختن ندارد».
وی همچنین اعلام کرد که صدای خود را به یاد همه مادران داغدار، به یاد مهسا، ستار و دیگر جانباختگان ایران بلند میکند و خواستار اجرای عدالت و پاسخگویی عاملان و آمران این جنایتها شد. درپایان متن خود تأکید کرد که «ما مادران دادخواه، عقب نمینشینیم، سکوت نمیکنیم، و به هیچ قدرتی تعظیم نخواهیم کرد. این راه، راهی دشوار و پرسنگلاخ است، اما ایمان دارم که با همبستگی، با پایداری و با ایستادگی، سرانجام عدالت و آزادی بر این خاک سایه خواهد افکند. مهسا نمرده است؛ نام و یاد او زنده است و هر روز در جان ما جوانه میزند.
من، گوهر عشقی، بهعنوان مادری که زخم بر زخم دارد، به شما میگویم: یاد مهسا، ستار، و همهٔ جانباختگان این سرزمین را زنده نگه دارید. تا عدالت، تا آزادی، تا روزی که هیچ مادری داغ فرزندش را به خاطر ستمگری به دل نگیر»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
گوهر عشقی خطاب به مردم ایران اعلام کرد: «مادری که فرزندش را از دست داده، دیگر چیزی برای باختن ندارد».
وی همچنین اعلام کرد که صدای خود را به یاد همه مادران داغدار، به یاد مهسا، ستار و دیگر جانباختگان ایران بلند میکند و خواستار اجرای عدالت و پاسخگویی عاملان و آمران این جنایتها شد. درپایان متن خود تأکید کرد که «ما مادران دادخواه، عقب نمینشینیم، سکوت نمیکنیم، و به هیچ قدرتی تعظیم نخواهیم کرد. این راه، راهی دشوار و پرسنگلاخ است، اما ایمان دارم که با همبستگی، با پایداری و با ایستادگی، سرانجام عدالت و آزادی بر این خاک سایه خواهد افکند. مهسا نمرده است؛ نام و یاد او زنده است و هر روز در جان ما جوانه میزند.
من، گوهر عشقی، بهعنوان مادری که زخم بر زخم دارد، به شما میگویم: یاد مهسا، ستار، و همهٔ جانباختگان این سرزمین را زنده نگه دارید. تا عدالت، تا آزادی، تا روزی که هیچ مادری داغ فرزندش را به خاطر ستمگری به دل نگیر»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
👍1
کانال رسمی کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران
Photo
نامه محبوبه رضایی برای امیر نصر آزادانی
متن نامه محبوبه رضایی به شرح زیر است:
«نامهای به همرزمم، امیر نصر آزادانی
در سومین سالگرد مهسا امینی و آغاز جنبش مردمی ایرانیان، با یاد و خاطره تمامی جانباختگان و با تأکید بر آرمانمان که رسیدن به ایرانی آباد و آزاد است، این نامه را برای تو، امیر نصر آزادانی، آغاز میکنم.
سلام امیر عزیز، برادر نازنینم،
از زندان قرچک برایت مینویسم، جایی که روزهای سخت و طاقتفرسایی را سپری میکنیم؛ روزهایی که اگر عشق به این خاک نبود، تاب آوردنشان ممکن نبود. این روزها با خاطره خیابانها، مشتهای گرهکردهمان و فریاد «نه به جمهوری اسلامی» گره خورده است. با امید به رویش جوانه عزت و سربلندی میهنمان، لحظهای از یادت غافل نیستم.
تو، امیر، در سومین سال حبست به سر میبری. میتوانستی مانند بسیاری دیگر، بازیکنی باشی که زمین فوتبال را به هر قیمتی به وطن ترجیح دهد، اما تو شرافت و اخلاق را انتخاب کردی مثل وریا غفوری و نشان دادی که وفاداری به میهن از هر افتخاری بالاتر است. هیچ کاپ قهرمانیای بالاتر از این نمیشود که عزیز مردمات باشی. تو «نه» گفتن را انتخاب کردی؛ «نه» تمامقد به استبداد و «آری» محکم به آزادی. آزادی، گرانبهاترین موهبت ماست. در هواخوری زندان، وقتی گلویمان را با فریاد «آزادی، آزادی» پاره میکردیم، یاد تو صدایم را محکمتر میکرد؛ یادی زلال چون آسمان، صبور و بردبار چون میهنمان.
امیر، من هم مثل تو عاشق فوتبالم. تنها زمانی که دیوارهای سرد زندان برایم کمرنگ میشود، لحظه تماشای بازیهای تیم محبوبم، بارسلوناست. گاهی به بازیکنانش نگاه میکنم و به تو فکر میکنم. آیا تو هم حالا داری فوتبال تماشا میکنی؟ طرفدار بارسلونایی یا رئال مادرید؟
امیر، این نامه را نوشتم تا بگویم تو و دیگر همرزمانمان را هرگز فراموش نمیکنیم؛ نه تو را، نه محمد حسینی، نه محمدمهدی کرمی، نه مهسا موگویی را نه مهران سماک را نه کیان پیرفلک را و نه هیچیک از عزیزانی که خیابانها را چهار ماه در قبضه خود درآوردند. تو شرافت را انتخاب کردی، و من این نوید را به تو میدهم که خیلی زود درهای این زندان باز خواهد شد و میهنمان آباد میشود.
اینجا، در کنارم، خواهری دارم به نام پخشان عزیزی، هموطنی که در آستانه اعدام است، اما بیوقفه حیات میبخشد و بیدرنگ زندگی میکند. گاهی سرم را روی شانههای نحیف اما استوارش میگذارم و باز به تو و بچههای اکباتان فکر میکنم. چگونه در یکقدمی مرگ تاب آوردهاید؟
امیر عزیز، برادر نازنینم، وطنمان خیلی زود از چنگال دژخیمان رها خواهد شد. آن روز، تو را در آغوش خواهم کشید و رنجهایت را از آن خود خواهم کرد. این روزهای سخت را تاب بیاور. بدان که یادت همیشه با ماست، و فردا از آن ماست.
محبوبه رضایی
زندان قرچک ورامین»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
متن نامه محبوبه رضایی به شرح زیر است:
«نامهای به همرزمم، امیر نصر آزادانی
در سومین سالگرد مهسا امینی و آغاز جنبش مردمی ایرانیان، با یاد و خاطره تمامی جانباختگان و با تأکید بر آرمانمان که رسیدن به ایرانی آباد و آزاد است، این نامه را برای تو، امیر نصر آزادانی، آغاز میکنم.
سلام امیر عزیز، برادر نازنینم،
از زندان قرچک برایت مینویسم، جایی که روزهای سخت و طاقتفرسایی را سپری میکنیم؛ روزهایی که اگر عشق به این خاک نبود، تاب آوردنشان ممکن نبود. این روزها با خاطره خیابانها، مشتهای گرهکردهمان و فریاد «نه به جمهوری اسلامی» گره خورده است. با امید به رویش جوانه عزت و سربلندی میهنمان، لحظهای از یادت غافل نیستم.
تو، امیر، در سومین سال حبست به سر میبری. میتوانستی مانند بسیاری دیگر، بازیکنی باشی که زمین فوتبال را به هر قیمتی به وطن ترجیح دهد، اما تو شرافت و اخلاق را انتخاب کردی مثل وریا غفوری و نشان دادی که وفاداری به میهن از هر افتخاری بالاتر است. هیچ کاپ قهرمانیای بالاتر از این نمیشود که عزیز مردمات باشی. تو «نه» گفتن را انتخاب کردی؛ «نه» تمامقد به استبداد و «آری» محکم به آزادی. آزادی، گرانبهاترین موهبت ماست. در هواخوری زندان، وقتی گلویمان را با فریاد «آزادی، آزادی» پاره میکردیم، یاد تو صدایم را محکمتر میکرد؛ یادی زلال چون آسمان، صبور و بردبار چون میهنمان.
امیر، من هم مثل تو عاشق فوتبالم. تنها زمانی که دیوارهای سرد زندان برایم کمرنگ میشود، لحظه تماشای بازیهای تیم محبوبم، بارسلوناست. گاهی به بازیکنانش نگاه میکنم و به تو فکر میکنم. آیا تو هم حالا داری فوتبال تماشا میکنی؟ طرفدار بارسلونایی یا رئال مادرید؟
امیر، این نامه را نوشتم تا بگویم تو و دیگر همرزمانمان را هرگز فراموش نمیکنیم؛ نه تو را، نه محمد حسینی، نه محمدمهدی کرمی، نه مهسا موگویی را نه مهران سماک را نه کیان پیرفلک را و نه هیچیک از عزیزانی که خیابانها را چهار ماه در قبضه خود درآوردند. تو شرافت را انتخاب کردی، و من این نوید را به تو میدهم که خیلی زود درهای این زندان باز خواهد شد و میهنمان آباد میشود.
اینجا، در کنارم، خواهری دارم به نام پخشان عزیزی، هموطنی که در آستانه اعدام است، اما بیوقفه حیات میبخشد و بیدرنگ زندگی میکند. گاهی سرم را روی شانههای نحیف اما استوارش میگذارم و باز به تو و بچههای اکباتان فکر میکنم. چگونه در یکقدمی مرگ تاب آوردهاید؟
امیر عزیز، برادر نازنینم، وطنمان خیلی زود از چنگال دژخیمان رها خواهد شد. آن روز، تو را در آغوش خواهم کشید و رنجهایت را از آن خود خواهم کرد. این روزهای سخت را تاب بیاور. بدان که یادت همیشه با ماست، و فردا از آن ماست.
محبوبه رضایی
زندان قرچک ورامین»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
کانال رسمی کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران
Photo
بیانیه جمعی از فعالان حقوق کودک در دفاع از شریفه محمدی
فعالان حقوق کودک در بیانیهای خواستار لغو فوری و بیقیدوشرط حکم اعدام شریفه محمدی و حمایت از تمامی فعالان حقوق کودک شدند. آنان تأکید کردهاند که فعالیت برای عدالت، حقوق بشر و حمایت از کودکان نه جرم است و نه باید با ترس و خشونت پاسخ داده شود.
صدور چنین حکمی برای زنی که عمر خود را وقف حمایت از کودکان کرده، کاملاً بیاساس است و باید فوراً لغو شود.
در بخشی از بیانیه آمده است: «ما فعالان حقوق کودک خواستار یک زندگی انسانی برای تمامی افراد به دور از تبعیض هستیم.
در شرایطی که جامعه با فقر، نابرابری و مشکلات معیشتی روبهرو است و کودکان از حداقل امکانات برای بقا، رشد و حمایت بیبهرهاند، طبیعی است که وجدانهای بیداری چون شریفه محمدی برای بهبود وضعیت کارگران و کودکان تلاش کنند و همانند دیگر فعالان مدنی و مخالفان کار کودک، حقوق آحاد جامعه را بیپرده مطالبه نمایند.
ما جهانی میخواهیم که شایسته کودکان باشد؛ جهانی که حداقلهای یک زندگی انسانی را به رسمیت بشناسد. تحقق چنین جهانی بدون رفع تبعیض و بهبود معیشت زنان و مردان طبقات فرودست ممکن نیست.
فعالیت برای تحقق مطالبات و حقوق انسانی جرم نیست و مجازات غیرانسانی اعدام باید ملغی گردد. وجود چنین مجازاتی حتی اگر هرگز اجرا نشود، تهدیدی علیه جامعه و فعالان آن است. بازداشت، زندان، اعدام و هرگونه خشونت علیه فعالان باید فوراً متوقف شود.
حکم اعدام شریفه محمدی باید بیهیچ قید و شرطی لغو گردد.»
امضاکنندگان بیانیه:
انجمن حمایت از حقوق کودکان
انجمن پرنده، درخت کوچک
موسسه یاریگران کودکان کار پویا
موسسه توانمندسازی مهر و ماه
حامیان کودکان کار رنگ خدا
انجمن یاری کودکان در معرض خطر
جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
گروه فرهنگی اجتماعی کیان
گروه تلاشگران یاری همدل
انجمن پژوهشهای آموزشی پویا
بازنشر: کمپین دفاع از شریفه محمدی
۲۲ شهریور ۱۴۰۴
#FreeSharifeh
#آزادی_شریفه
#شریفه_محمدی
فعالان حقوق کودک در بیانیهای خواستار لغو فوری و بیقیدوشرط حکم اعدام شریفه محمدی و حمایت از تمامی فعالان حقوق کودک شدند. آنان تأکید کردهاند که فعالیت برای عدالت، حقوق بشر و حمایت از کودکان نه جرم است و نه باید با ترس و خشونت پاسخ داده شود.
صدور چنین حکمی برای زنی که عمر خود را وقف حمایت از کودکان کرده، کاملاً بیاساس است و باید فوراً لغو شود.
در بخشی از بیانیه آمده است: «ما فعالان حقوق کودک خواستار یک زندگی انسانی برای تمامی افراد به دور از تبعیض هستیم.
در شرایطی که جامعه با فقر، نابرابری و مشکلات معیشتی روبهرو است و کودکان از حداقل امکانات برای بقا، رشد و حمایت بیبهرهاند، طبیعی است که وجدانهای بیداری چون شریفه محمدی برای بهبود وضعیت کارگران و کودکان تلاش کنند و همانند دیگر فعالان مدنی و مخالفان کار کودک، حقوق آحاد جامعه را بیپرده مطالبه نمایند.
ما جهانی میخواهیم که شایسته کودکان باشد؛ جهانی که حداقلهای یک زندگی انسانی را به رسمیت بشناسد. تحقق چنین جهانی بدون رفع تبعیض و بهبود معیشت زنان و مردان طبقات فرودست ممکن نیست.
فعالیت برای تحقق مطالبات و حقوق انسانی جرم نیست و مجازات غیرانسانی اعدام باید ملغی گردد. وجود چنین مجازاتی حتی اگر هرگز اجرا نشود، تهدیدی علیه جامعه و فعالان آن است. بازداشت، زندان، اعدام و هرگونه خشونت علیه فعالان باید فوراً متوقف شود.
حکم اعدام شریفه محمدی باید بیهیچ قید و شرطی لغو گردد.»
امضاکنندگان بیانیه:
انجمن حمایت از حقوق کودکان
انجمن پرنده، درخت کوچک
موسسه یاریگران کودکان کار پویا
موسسه توانمندسازی مهر و ماه
حامیان کودکان کار رنگ خدا
انجمن یاری کودکان در معرض خطر
جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
گروه فرهنگی اجتماعی کیان
گروه تلاشگران یاری همدل
انجمن پژوهشهای آموزشی پویا
بازنشر: کمپین دفاع از شریفه محمدی
۲۲ شهریور ۱۴۰۴
#FreeSharifeh
#آزادی_شریفه
#شریفه_محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام سوری بابایی چگینی به مناسبت سومین سالگرد مهسا امینی
سوری بابایی چگینی، فعال مدنی و زندانی پیشین سیاسی، در سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی و دیگر قربانیان راه آزادی، جنبش «زن، زندگی، آزادی» را نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران دانست.
او گفت مهسا امینی به نمادی برای اتحاد همه اقشار جامعه تبدیل شد.
بابایی چگینی با اشاره به نقش کمپین «نه به حجاب اجباری» یادآور شد که این جنبش ریشه در اعتراض زنان به تبعیض و نابرابری دارد.
او همچنین بر ضرورت تداوم اتحاد مردمی و مقاومت در برابر سرکوب تاکید کرد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
سوری بابایی چگینی، فعال مدنی و زندانی پیشین سیاسی، در سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی و دیگر قربانیان راه آزادی، جنبش «زن، زندگی، آزادی» را نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران دانست.
او گفت مهسا امینی به نمادی برای اتحاد همه اقشار جامعه تبدیل شد.
بابایی چگینی با اشاره به نقش کمپین «نه به حجاب اجباری» یادآور شد که این جنبش ریشه در اعتراض زنان به تبعیض و نابرابری دارد.
او همچنین بر ضرورت تداوم اتحاد مردمی و مقاومت در برابر سرکوب تاکید کرد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
پرونده جدید برای ابوالفضل قدیانی
#ابوالفضل_قدیانی ، فعال سیاسی ۸۰ ساله و زندانی در اوین، مجدداً با پروندهای جدید مواجه شده و برای تفهیم اتهام «تبلیغ علیه نظام» به صورت ویدئوکنفرانس احضار شده است. قدیانی اما این دادگاهها را غیرقانونی دانسته و اعلام کرده که در جلسه حاضر نخواهد شد.
وی که پیشتر نیز به دلیل مواضع انتقادی خود بارها بازداشت و محکوم شده، در بیانیهای اخیر خود ریشه مشکلات کنونی ایران را در نظریه ولایت فقیه روحالله خمینی دانسته و عبور از میراث حکمرانی او را برای آینده دموکراتیک ایران ضروری دانسته است. او معتقد است ریشه استبداد فعلی، در نظریهپردازیهای خمینی است، نه صرفاً در دوره علی خامنهای. این پرونده جدید در حالی تشکیل میشود که خبر عفو زندانیان سالمند نیز در جریان است.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#ابوالفضل_قدیانی ، فعال سیاسی ۸۰ ساله و زندانی در اوین، مجدداً با پروندهای جدید مواجه شده و برای تفهیم اتهام «تبلیغ علیه نظام» به صورت ویدئوکنفرانس احضار شده است. قدیانی اما این دادگاهها را غیرقانونی دانسته و اعلام کرده که در جلسه حاضر نخواهد شد.
وی که پیشتر نیز به دلیل مواضع انتقادی خود بارها بازداشت و محکوم شده، در بیانیهای اخیر خود ریشه مشکلات کنونی ایران را در نظریه ولایت فقیه روحالله خمینی دانسته و عبور از میراث حکمرانی او را برای آینده دموکراتیک ایران ضروری دانسته است. او معتقد است ریشه استبداد فعلی، در نظریهپردازیهای خمینی است، نه صرفاً در دوره علی خامنهای. این پرونده جدید در حالی تشکیل میشود که خبر عفو زندانیان سالمند نیز در جریان است.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
پیام جعفر پناهی به مناسبت سومین سالگرد مهسا
جعفر پناهی، کارگردان و زندانی سیاسی پیشین با اشاره به سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی، در اینستاگرام نوشت: « ۲۵ شهریور، یادآور حقیقتی است که با خون مهسا آشکار شد. مهسا امینی دختری ساده بود، اما جانش را که گرفتند، پردهای از دروغ کنار رفت و نسلی برخاست که تصمیم گرفت دیگر سکوت نکند.»
او اضافه کرد: «با کشتار و ارعاب میخواستند سکوت را حاکم کنند، اما فریادی بزرگتر پژواک پیدا کرد. از آن روز، هیچ چیز مثل قبل نیست، خیابان دیگر آن خیابان نیست، شهر دیگر آن شهر نیست، ما دیگر آن انسانهای پیشین نیستیم، خون مهسا و صدها تن اجازه نمیدهد که دیگر هیچ چیز عادی به نظر برسد. مهسا نمرده است؛ او در هر نگاهِ سرکش، در هر قابی که سانسور را میشکند، در هر فریادی که آزادی میطلبد، زنده است.
او در نگاه دخترانی که موهایشان را به باد سپردهاند نفس میکشد. ۲۵ شهریور یادآور این است که ما به عقب باز نمیگردیم.»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
جعفر پناهی، کارگردان و زندانی سیاسی پیشین با اشاره به سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی، در اینستاگرام نوشت: « ۲۵ شهریور، یادآور حقیقتی است که با خون مهسا آشکار شد. مهسا امینی دختری ساده بود، اما جانش را که گرفتند، پردهای از دروغ کنار رفت و نسلی برخاست که تصمیم گرفت دیگر سکوت نکند.»
او اضافه کرد: «با کشتار و ارعاب میخواستند سکوت را حاکم کنند، اما فریادی بزرگتر پژواک پیدا کرد. از آن روز، هیچ چیز مثل قبل نیست، خیابان دیگر آن خیابان نیست، شهر دیگر آن شهر نیست، ما دیگر آن انسانهای پیشین نیستیم، خون مهسا و صدها تن اجازه نمیدهد که دیگر هیچ چیز عادی به نظر برسد. مهسا نمرده است؛ او در هر نگاهِ سرکش، در هر قابی که سانسور را میشکند، در هر فریادی که آزادی میطلبد، زنده است.
او در نگاه دخترانی که موهایشان را به باد سپردهاند نفس میکشد. ۲۵ شهریور یادآور این است که ما به عقب باز نمیگردیم.»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
افزایش شمار دانشآموزان بازداشتشده به شش نفر
با احتساب بازداشت سوران مظفری، کودک اهل کامیاران، شمار کودکان بازداشتشده در این شهرستان توسط نیروهای امنیتی در روزهای گذشته، به شش نفر افزایش پیدا کرد.
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این کودکان و بازگشت آن ها به آغوش خانواده خود میباشد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
با احتساب بازداشت سوران مظفری، کودک اهل کامیاران، شمار کودکان بازداشتشده در این شهرستان توسط نیروهای امنیتی در روزهای گذشته، به شش نفر افزایش پیدا کرد.
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این کودکان و بازگشت آن ها به آغوش خانواده خود میباشد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
👍2
اتهامات جدید مسعود قلندری
#مسعود_قلندری در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴ توسط نیروهای اطلاعات سپاه به اتهامهای واهی از جمله «ارتباط و همکاری با دول متخاصم»، «ارتباط با رسانههای معاند»، «تبلیغ علیه نظام»، و «تشویق مردم به جنگ و کشتار برای برهمزدن امنیت کشور» بازداشت شد. او به دستور بازپرس پرونده، قاضی مهدی ایزدی ـ رئیس شعبه سوم بازپرسی دادسرای یاسوج ـ با سپردن ۷ نفر کفیل و وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد گردید.
در مدت بازداشت، چه در سلول انفرادی اطلاعات سپاه و چه در بند سیاسی زندان مرکزی، مسعود قلندری از حق تماس و ملاقات با خانواده محروم بود و تنها یک بار در اطلاعات سپاه، آن هم کمتر از یک دقیقه، با خانوادهاش تماس گرفت.
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران خواهان پایان دادن به این اقدامات شنیع برای شکنجه روحی و روانی زندانیان سیاسی و آزادی فوری و بی قید و شرط آنان میباشد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#مسعود_قلندری در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴ توسط نیروهای اطلاعات سپاه به اتهامهای واهی از جمله «ارتباط و همکاری با دول متخاصم»، «ارتباط با رسانههای معاند»، «تبلیغ علیه نظام»، و «تشویق مردم به جنگ و کشتار برای برهمزدن امنیت کشور» بازداشت شد. او به دستور بازپرس پرونده، قاضی مهدی ایزدی ـ رئیس شعبه سوم بازپرسی دادسرای یاسوج ـ با سپردن ۷ نفر کفیل و وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد گردید.
در مدت بازداشت، چه در سلول انفرادی اطلاعات سپاه و چه در بند سیاسی زندان مرکزی، مسعود قلندری از حق تماس و ملاقات با خانواده محروم بود و تنها یک بار در اطلاعات سپاه، آن هم کمتر از یک دقیقه، با خانوادهاش تماس گرفت.
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران خواهان پایان دادن به این اقدامات شنیع برای شکنجه روحی و روانی زندانیان سیاسی و آزادی فوری و بی قید و شرط آنان میباشد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
محرومیت یابر آلبوشوکه از رسیدگی پزشکی
در پانزدهمین سال از حبس خود،#یابر_آلبوشوکه ، زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز، از رسیدگی پزشکی محروم مانده است. او که به حبس ابد محکوم شده، اخیراً در پی زمینخوردن دچار جراحات جدی در ناحیه لب و ابرو شده است. متأسفانه با وجود عفونت شدید زخمها، مسئولان زندان از ارائه درمان مناسب به او خودداری میکنند.
یک منبع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی گزارش داده است که یابر آلبوشوکه روز چهارشنبه نوزدهم شهریور، حین بازی فوتبال در حیاط زندان، به زمین خورده و دچار پارگی در ابروی راست و لب خود شده است. به دلیل نبود امکانات اولیه در بهداری زندان، زخمهای او بدون درمان رها شده و پس از گذشت دو روز، دچار عفونت شدید گشتهاند. علیرغم این وضعیت وخیم، مسئولان همچنان از اعزام وی به مراکز درمانی خارج از زندان ممانعت به عمل میآورند."
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران با تاکید بر آزادی زندانیان سیاسی، خواهان فراهم آمدن هر چه سریعتر اقدامات پزشکی و ارسال وی به بیرون از زندان برای درمان میباشد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
در پانزدهمین سال از حبس خود،#یابر_آلبوشوکه ، زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز، از رسیدگی پزشکی محروم مانده است. او که به حبس ابد محکوم شده، اخیراً در پی زمینخوردن دچار جراحات جدی در ناحیه لب و ابرو شده است. متأسفانه با وجود عفونت شدید زخمها، مسئولان زندان از ارائه درمان مناسب به او خودداری میکنند.
یک منبع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی گزارش داده است که یابر آلبوشوکه روز چهارشنبه نوزدهم شهریور، حین بازی فوتبال در حیاط زندان، به زمین خورده و دچار پارگی در ابروی راست و لب خود شده است. به دلیل نبود امکانات اولیه در بهداری زندان، زخمهای او بدون درمان رها شده و پس از گذشت دو روز، دچار عفونت شدید گشتهاند. علیرغم این وضعیت وخیم، مسئولان همچنان از اعزام وی به مراکز درمانی خارج از زندان ممانعت به عمل میآورند."
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران با تاکید بر آزادی زندانیان سیاسی، خواهان فراهم آمدن هر چه سریعتر اقدامات پزشکی و ارسال وی به بیرون از زندان برای درمان میباشد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
پیام پانته آبهرام به مناسبت سومین سالگرد مهسا
پانتهآ بهرام، بازیگر ممنوعالکار سینمای ایران، در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی، ضمن بازنشر استوری پدر او، در اینستاگرام نوشت: «نام تو یادآور آغاز دورانی تازه است. روزگاری که خودمان با دلیری و ترس و سرکشی و خشم و خون و گاهی دیوانگی، ساختیم، درود بر دخترها.»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
پانتهآ بهرام، بازیگر ممنوعالکار سینمای ایران، در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی، ضمن بازنشر استوری پدر او، در اینستاگرام نوشت: «نام تو یادآور آغاز دورانی تازه است. روزگاری که خودمان با دلیری و ترس و سرکشی و خشم و خون و گاهی دیوانگی، ساختیم، درود بر دخترها.»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام صدیقه وسمقی به مناسب سومین سالگرد جنبش زن زندگی آزادی
صدیقه وسمقی، شاعر، نویسنده و فعال سیاسی، سالگرد قتل مهسا امینی، جنبش «زن، زندگی، آزادی» را نقطه عطفی تاریخی در ایران توصیف کرد.
قتل مهسا (ژینا) امینی در سال ۱۴۰۱ جرقهای شد برای جنبشی که سالها در حال شکلگیری بود.
مهمترین دستاورد این جنبش، حضور زنان در متن جامعه است:
«زنان توانستند خود را از حاشیه به متن بیاورند و نشان دهند شایستگی و صلاحیت حضور در مرکز جامعه را دارند. این جنبش ثابت کرد که زنان نیرویی آگاه و قدرتمندند که توانستهاند نگاه جامعه و حتی بسیاری از دینداران را نسبت به برابری تغییر دهند. این جنبش با آگاهی گره خورده و به همین دلیل امکان بازگشت به عقب وجود ندارد. امروز بسیاری از مردان مدافع حقوق زنان هستند و برابری جنسیتی و حقوق بشر به گفتمانی مسلط در جامعه تبدیل شده است.برای استواری و پایداری این حرکت باید ستونهای محکمی بنا کنیم؛ چرا که این زیرساخت دموکراسی و آزادی و ایران آباد و آزاد است. تنها با تلاش مشترک ایرانیان، چه در داخل و چه در خارج کشور، میتوان به این آرمانها رسید.»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زندانی_ما_کجاست
پیام صدیقه وسمقی به مناسب سومین سالگرد جنبش زن زندگی آزادی
صدیقه وسمقی، شاعر، نویسنده و فعال سیاسی، سالگرد قتل مهسا امینی، جنبش «زن، زندگی، آزادی» را نقطه عطفی تاریخی در ایران توصیف کرد.
قتل مهسا (ژینا) امینی در سال ۱۴۰۱ جرقهای شد برای جنبشی که سالها در حال شکلگیری بود.
مهمترین دستاورد این جنبش، حضور زنان در متن جامعه است:
«زنان توانستند خود را از حاشیه به متن بیاورند و نشان دهند شایستگی و صلاحیت حضور در مرکز جامعه را دارند. این جنبش ثابت کرد که زنان نیرویی آگاه و قدرتمندند که توانستهاند نگاه جامعه و حتی بسیاری از دینداران را نسبت به برابری تغییر دهند. این جنبش با آگاهی گره خورده و به همین دلیل امکان بازگشت به عقب وجود ندارد. امروز بسیاری از مردان مدافع حقوق زنان هستند و برابری جنسیتی و حقوق بشر به گفتمانی مسلط در جامعه تبدیل شده است.برای استواری و پایداری این حرکت باید ستونهای محکمی بنا کنیم؛ چرا که این زیرساخت دموکراسی و آزادی و ایران آباد و آزاد است. تنها با تلاش مشترک ایرانیان، چه در داخل و چه در خارج کشور، میتوان به این آرمانها رسید.»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زندانی_ما_کجاست
❤1
یک سال حبس برای حسین رونقی
#حسین_رونقی در پرونده جدید خود در شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
پیشتر، حسین رونقی در پروندهای مربوط به سال ۱۴۰۱ و در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی، به ۵ سال حبس و یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. در همان پرونده، مجازاتهای تکمیلی شامل شلاق، جزای نقدی، ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی نیز صادر شد.
این احکام هنوز در دادگاه تجدیدنظر تأیید نشدهاند. حسین رونقی هماکنون در بازداشت موقت در زندان قزلحصار به سر میبرد و از ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده است.
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط وی بوده و احکام صادره را ناعادلانه میداند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#حسین_رونقی در پرونده جدید خود در شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
پیشتر، حسین رونقی در پروندهای مربوط به سال ۱۴۰۱ و در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی، به ۵ سال حبس و یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. در همان پرونده، مجازاتهای تکمیلی شامل شلاق، جزای نقدی، ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی نیز صادر شد.
این احکام هنوز در دادگاه تجدیدنظر تأیید نشدهاند. حسین رونقی هماکنون در بازداشت موقت در زندان قزلحصار به سر میبرد و از ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده است.
کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط وی بوده و احکام صادره را ناعادلانه میداند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است