tgoop.com/CFPPI3/29377
Last Update:
نامه محبوبه رضایی برای امیر نصر آزادانی
متن نامه محبوبه رضایی به شرح زیر است:
«نامهای به همرزمم، امیر نصر آزادانی
در سومین سالگرد مهسا امینی و آغاز جنبش مردمی ایرانیان، با یاد و خاطره تمامی جانباختگان و با تأکید بر آرمانمان که رسیدن به ایرانی آباد و آزاد است، این نامه را برای تو، امیر نصر آزادانی، آغاز میکنم.
سلام امیر عزیز، برادر نازنینم،
از زندان قرچک برایت مینویسم، جایی که روزهای سخت و طاقتفرسایی را سپری میکنیم؛ روزهایی که اگر عشق به این خاک نبود، تاب آوردنشان ممکن نبود. این روزها با خاطره خیابانها، مشتهای گرهکردهمان و فریاد «نه به جمهوری اسلامی» گره خورده است. با امید به رویش جوانه عزت و سربلندی میهنمان، لحظهای از یادت غافل نیستم.
تو، امیر، در سومین سال حبست به سر میبری. میتوانستی مانند بسیاری دیگر، بازیکنی باشی که زمین فوتبال را به هر قیمتی به وطن ترجیح دهد، اما تو شرافت و اخلاق را انتخاب کردی مثل وریا غفوری و نشان دادی که وفاداری به میهن از هر افتخاری بالاتر است. هیچ کاپ قهرمانیای بالاتر از این نمیشود که عزیز مردمات باشی. تو «نه» گفتن را انتخاب کردی؛ «نه» تمامقد به استبداد و «آری» محکم به آزادی. آزادی، گرانبهاترین موهبت ماست. در هواخوری زندان، وقتی گلویمان را با فریاد «آزادی، آزادی» پاره میکردیم، یاد تو صدایم را محکمتر میکرد؛ یادی زلال چون آسمان، صبور و بردبار چون میهنمان.
امیر، من هم مثل تو عاشق فوتبالم. تنها زمانی که دیوارهای سرد زندان برایم کمرنگ میشود، لحظه تماشای بازیهای تیم محبوبم، بارسلوناست. گاهی به بازیکنانش نگاه میکنم و به تو فکر میکنم. آیا تو هم حالا داری فوتبال تماشا میکنی؟ طرفدار بارسلونایی یا رئال مادرید؟
امیر، این نامه را نوشتم تا بگویم تو و دیگر همرزمانمان را هرگز فراموش نمیکنیم؛ نه تو را، نه محمد حسینی، نه محمدمهدی کرمی، نه مهسا موگویی را نه مهران سماک را نه کیان پیرفلک را و نه هیچیک از عزیزانی که خیابانها را چهار ماه در قبضه خود درآوردند. تو شرافت را انتخاب کردی، و من این نوید را به تو میدهم که خیلی زود درهای این زندان باز خواهد شد و میهنمان آباد میشود.
اینجا، در کنارم، خواهری دارم به نام پخشان عزیزی، هموطنی که در آستانه اعدام است، اما بیوقفه حیات میبخشد و بیدرنگ زندگی میکند. گاهی سرم را روی شانههای نحیف اما استوارش میگذارم و باز به تو و بچههای اکباتان فکر میکنم. چگونه در یکقدمی مرگ تاب آوردهاید؟
امیر عزیز، برادر نازنینم، وطنمان خیلی زود از چنگال دژخیمان رها خواهد شد. آن روز، تو را در آغوش خواهم کشید و رنجهایت را از آن خود خواهم کرد. این روزهای سخت را تاب بیاور. بدان که یادت همیشه با ماست، و فردا از آن ماست.
محبوبه رضایی
زندان قرچک ورامین»
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#از_قزلحصار_بگو
#زندانی_ما_کجاست
#نه_به_اعدام
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
BY کانال رسمی کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران

Share with your friend now:
tgoop.com/CFPPI3/29377