BEKHODNOTES Telegram 898
انسان و خصوصیت عطف به گذشته و آینده


ابن‌سینا در آغاز داستان رمزی-تمثیلی خود با عنوان رساله الطیر درباره دوستیهای زمانه خود چنین می‌گوید:

"هیچ کس از برادران من که چندانی سمع عاریت دهد که طرفی از اندوه خویش با او بگویم، مگر بعضی از این اندوهان من به شرکتی و برادری وی کمتر شود؟ که دوستی هیچ کس صافی نگردد تا دوستی از شوب کدورت نگاه ندارد. و این چنین دوست خالص کجا یابم که دوستی‌های این روزگار چون بازرگانی شده است.
آن وقت که حاجتی پدید آید مراعات این دوست فرا گذارند، چون بی‌نیازی پدید آید مگر برادری دوستانی که پیوند ايشان از‌ قرابت الهی بود و الفت ایشان از مجاورت علوی، و دل‌های یک‌دیگر را به چشم نگرد و زنگار شک و پندار از سرّ خود بزدایند، و این جماعت را جز منادی حق جمع نکند، چون جمع شوند این وصیت قبول کنند." (رساله الطیر ابن سینا، ترجمه فارسی احمد بن خدیو اخسیتکی، ص ۷)

شیخ اشراق نیز در آغاز داستان مرغان عینن همین نقل قول را از ابن‌سینا می‌آورد:

"هیچ کس از برادران من که چندانی سمع عاریت دهد که طرفی از اندوه خویش با او بگویم، مگر بعضی از این اندوهان من تحمل کند به شرکتی و برادری؟ که دوستی هیچ کس صافی نگردد تا دوستی از مشوب کدورت نگاه ندارد. و این چنین دوست خالص کجا یابم که دوستی‌های این روزگار چون بازرگانی شده است.
آن وقت که حاجتی پدید آید مراعات این دوست فرا گذارند، چون بی‌نیازی پدید آید[آن را بر اندازد] مگر برادری دوستانی که پیوند از قرابت الهی بود و الف ایشان از مجاورت علوی، و دل‌های یک‌دیگر را به چشم حقیقت نگرد و زنگار شک و پندار از سر خود بزدایند، و این جماعت را جز منادی حق نیارد، چون جمع شدند این وصیت قبول کنند." (قصه‌های شیخ اشراق، ص. ۳، نشر مرکز)

قلانسی نسفی نیز درباره دوستیهای گذشته و در مقام شکوه از دوستیهای زمان خود چنین می‌گوید:

"و بزرگان چنین گفته‌اند که با هرکسی به ظاهر چنان باید زیستن که به باطن باشی با آن‌کس، یعنی به ظاهر دوستداری نباید نمودن زیادت از آن‌که در باطن بوَد تا در نفاق و چاپلوسی نبوَد.
یکى از بزرگان چنین گفته‏ است که به روزگار پیشتر کسى بُدى که با کسى دوستى داشتى. اگر این‏ را به آن‏ یا آن را بدین حاجت آمدى، نیمهٔ مال خویش جوانمردى کردى به حقّ دوست خویش، و لیکن چون یک‌دیگر را پیش آمدندى این‏ قدر پرسیدندى که به سلامت بوده‏اى؟
و اکنون چنان شده است که دوستى چون مر دوستى را بیند گرم بپرسند تا به مثل از گربهٔ خانه بپرسند. و هرکدام را که بر یک‌دیگر حاجت افتد، وفا نکنند و ندهند.
و چنین گفته‏اند:
بگریز از آنکه گوید با تو وفا کنم من‏
ور حاجتى بخواهى آن را روا کنم من‏
گر تو بیازمایى او را به حاجت خویش‏
گوید: بخواه از حقّ تا خود دعا کنم من‏"

(قلانسى نسفى‏، 5/94، ابومحمد عبدللّه‏بن محمدبن ابى‏بکر. 1385. ارشاد. به‌تصحیح عارف نوشاهى‏. تهران: میراث مکتوب‏)

احتمالن بتوان نمونه های بسیار دیگری را نیز در متون گذشتگانمان بیابیم که از دوستیهای زمانه خود شکایت کرده و حسرت دوستیهای حقیقی گذشته را می‌خورند!

نکته جالب اما اینجاست که حسرت گذشته را خوردن و از زمان کنونی شکایت کردن ظاهرن ویژگی و مشخصه زمانه ما نیست. گذشتگان ما نیز که احتمالن ما در این زمانه کنونی از جنبه های گوناگونی حسرتشان را میخوریم حسرت گذشته دیگری را میخورده‌اند که روابط و مناسبات اجتماعی از اصالت و صداقت بیشتری برخوردار بوده است. حتی حسرت خوردن گذشته آرمانی که ادیان روایتگر آنند که انسان در بهشت عدن منزل داشت نیز چه بسا در همین مقوله بتوان بگنجاند! این عطف به گذشته داشتن را نیز احتمالن بتوان به عنوان یکی از خصوصیات وجودی یا اگزیستانسیال آدمی به شمار آورد که در کنار عطف به آینده به عنوان دیگر خصوصیت وجودی انسان عمل می‌کند! و هردو نیز احتمالن در اشاره به نوعی امید-مندی؛ گذشته آرمانی نشان از امکانی دارد که آدمی تجربه کرده و آینده احتمالی نیز در اشاره به افقی که امکان‌های مختلفی از آن سر برتواند آوردن، از جمله تکرار همان گذشته آرمانی!

@BeKhodnotes



tgoop.com/Bekhodnotes/898
Create:
Last Update:

انسان و خصوصیت عطف به گذشته و آینده


ابن‌سینا در آغاز داستان رمزی-تمثیلی خود با عنوان رساله الطیر درباره دوستیهای زمانه خود چنین می‌گوید:

"هیچ کس از برادران من که چندانی سمع عاریت دهد که طرفی از اندوه خویش با او بگویم، مگر بعضی از این اندوهان من به شرکتی و برادری وی کمتر شود؟ که دوستی هیچ کس صافی نگردد تا دوستی از شوب کدورت نگاه ندارد. و این چنین دوست خالص کجا یابم که دوستی‌های این روزگار چون بازرگانی شده است.
آن وقت که حاجتی پدید آید مراعات این دوست فرا گذارند، چون بی‌نیازی پدید آید مگر برادری دوستانی که پیوند ايشان از‌ قرابت الهی بود و الفت ایشان از مجاورت علوی، و دل‌های یک‌دیگر را به چشم نگرد و زنگار شک و پندار از سرّ خود بزدایند، و این جماعت را جز منادی حق جمع نکند، چون جمع شوند این وصیت قبول کنند." (رساله الطیر ابن سینا، ترجمه فارسی احمد بن خدیو اخسیتکی، ص ۷)

شیخ اشراق نیز در آغاز داستان مرغان عینن همین نقل قول را از ابن‌سینا می‌آورد:

"هیچ کس از برادران من که چندانی سمع عاریت دهد که طرفی از اندوه خویش با او بگویم، مگر بعضی از این اندوهان من تحمل کند به شرکتی و برادری؟ که دوستی هیچ کس صافی نگردد تا دوستی از مشوب کدورت نگاه ندارد. و این چنین دوست خالص کجا یابم که دوستی‌های این روزگار چون بازرگانی شده است.
آن وقت که حاجتی پدید آید مراعات این دوست فرا گذارند، چون بی‌نیازی پدید آید[آن را بر اندازد] مگر برادری دوستانی که پیوند از قرابت الهی بود و الف ایشان از مجاورت علوی، و دل‌های یک‌دیگر را به چشم حقیقت نگرد و زنگار شک و پندار از سر خود بزدایند، و این جماعت را جز منادی حق نیارد، چون جمع شدند این وصیت قبول کنند." (قصه‌های شیخ اشراق، ص. ۳، نشر مرکز)

قلانسی نسفی نیز درباره دوستیهای گذشته و در مقام شکوه از دوستیهای زمان خود چنین می‌گوید:

"و بزرگان چنین گفته‌اند که با هرکسی به ظاهر چنان باید زیستن که به باطن باشی با آن‌کس، یعنی به ظاهر دوستداری نباید نمودن زیادت از آن‌که در باطن بوَد تا در نفاق و چاپلوسی نبوَد.
یکى از بزرگان چنین گفته‏ است که به روزگار پیشتر کسى بُدى که با کسى دوستى داشتى. اگر این‏ را به آن‏ یا آن را بدین حاجت آمدى، نیمهٔ مال خویش جوانمردى کردى به حقّ دوست خویش، و لیکن چون یک‌دیگر را پیش آمدندى این‏ قدر پرسیدندى که به سلامت بوده‏اى؟
و اکنون چنان شده است که دوستى چون مر دوستى را بیند گرم بپرسند تا به مثل از گربهٔ خانه بپرسند. و هرکدام را که بر یک‌دیگر حاجت افتد، وفا نکنند و ندهند.
و چنین گفته‏اند:
بگریز از آنکه گوید با تو وفا کنم من‏
ور حاجتى بخواهى آن را روا کنم من‏
گر تو بیازمایى او را به حاجت خویش‏
گوید: بخواه از حقّ تا خود دعا کنم من‏"

(قلانسى نسفى‏، 5/94، ابومحمد عبدللّه‏بن محمدبن ابى‏بکر. 1385. ارشاد. به‌تصحیح عارف نوشاهى‏. تهران: میراث مکتوب‏)

احتمالن بتوان نمونه های بسیار دیگری را نیز در متون گذشتگانمان بیابیم که از دوستیهای زمانه خود شکایت کرده و حسرت دوستیهای حقیقی گذشته را می‌خورند!

نکته جالب اما اینجاست که حسرت گذشته را خوردن و از زمان کنونی شکایت کردن ظاهرن ویژگی و مشخصه زمانه ما نیست. گذشتگان ما نیز که احتمالن ما در این زمانه کنونی از جنبه های گوناگونی حسرتشان را میخوریم حسرت گذشته دیگری را میخورده‌اند که روابط و مناسبات اجتماعی از اصالت و صداقت بیشتری برخوردار بوده است. حتی حسرت خوردن گذشته آرمانی که ادیان روایتگر آنند که انسان در بهشت عدن منزل داشت نیز چه بسا در همین مقوله بتوان بگنجاند! این عطف به گذشته داشتن را نیز احتمالن بتوان به عنوان یکی از خصوصیات وجودی یا اگزیستانسیال آدمی به شمار آورد که در کنار عطف به آینده به عنوان دیگر خصوصیت وجودی انسان عمل می‌کند! و هردو نیز احتمالن در اشاره به نوعی امید-مندی؛ گذشته آرمانی نشان از امکانی دارد که آدمی تجربه کرده و آینده احتمالی نیز در اشاره به افقی که امکان‌های مختلفی از آن سر برتواند آوردن، از جمله تکرار همان گذشته آرمانی!

@BeKhodnotes

BY دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی


Share with your friend now:
tgoop.com/Bekhodnotes/898

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. Telegram users themselves will be able to flag and report potentially false content. Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.! The group also hosted discussions on committing arson, Judge Hui said, including setting roadblocks on fire, hurling petrol bombs at police stations and teaching people to make such weapons. The conversation linked to arson went on for two to three months, Hui said.
from us


Telegram دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
FROM American